November 27 2024 - چهارشنبه ۰۷ آذر ۱۴۰۳
- RSS
- |
- قیمت خودرو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- پیوندها و آگهی ها
- |
- آرشیو
- |
- تماس با ما
- |
- درباره ما
- |
- تبلیغات
- |
- استخدام
فرارو- با وجود اینکه شیرها نیازی به بالا رفتن از درختان ندارند، یک شیر مادر این مهارت را به ۴ توله بسیار کوچک خود آموخت.
به گزارش فرارو، مایکل موث، راهنمای سافاری در مالامالا، توانست این منظره زیبا را به تصویر بکشد.
او در این باره میگوید: پس از کشف این که یکی از شیرهای ماده، تولههای بامزهای به دنیا آورده است، همه از دیدن آنها هیجان زده شدند. راهنماهای مالامالا در روزهای اول به مادر و تولهها فضا داده بودند تا مادر تحت استرس قرار نگیرد. با این حال، در این روز خاص، شیر مادر تصمیم گرفت تا تولههای خود را نشان دهد.
وقتی گروه وارد یکی از بسترهای خشک رودخانه شدند، صدای شیر مادر توجه مایکل را جلب کرد. آنها به تماسها نزدیک شدند و از بامزهترین تولههای شیر کوچکی که با یکدیگر بازی میکردند، استقبال کردند. در این هنگام مادرشان از قبل روی درختی ایستاده بود که خیلی بزرگ نبود.
او از بالا به توله هایش نگاه کرد و با صداهای کم ظاهرا چیزی به آنها اعلام میکرد. او به کوچولوهایش هشدار میداد که بالاتر از آنهاست. توله ها، با پاهای کوچکشان، دیوانه وار در اطراف درخت دویدند، به مادر نگاه کردند و صداهای بسیار زیبایی از خود درآوردند. به نظر میرسید که مادر میخواهد با توله هایش ارتباط برقرار کند و به آنها بگوید که از درخت بالا بیایند.
کوچولوها با پاهای کوچک و جثه کوچکشان فکر میکردند که این کار غیرممکن است. آنها یک شاخه بسیار کوچکتر از درخت را پیدا کردند که افتاده بود. آنها به راحتی از آن بالا رفتند و به مامان نگاه کردند. اما شیر مادر نمیخواست آنها از هیچ شاخه کوچکی بالا بروند. او میخواست به آنها مهارتی را بیاموزد که بسیاری از شیرها ندارند: بالا رفتن از درخت.
پلنگها گربهسانانی هستند که به بالا رفتن از درختان شهرت دارند نه شیرها. با این حال، شیرها در حال بالا رفتن از درختان مشاهده شدهاند. گاهی برای دزدیدن طعمه پلنگی که در شاخهای کم ارتفاع رها شده و گاهی فقط برای کمی سرگرمی و بازی.
شیر مادر مدام توله هایش را صدا میزد. یکی از تولهها به سمت پایه درختی که مادرش در آن بود رفت و با پنجه هایش شروع به بالا رفتن کرد و پنجههای ریزش را در پوست فرو کرد. او به آرامی بالا میرفت تا اینکه فقط چند اینچ از مادرش فاصله داشت.
وقتی توله آخرین قدم را برداشت، میتوانستید حس موفقیتآمیز را در چهره او ببینید. مادرش آنجا ایستاده بود و به خودش افتخار میکرد. او ابتدا آن را لیسید و به نشانه تایید سرش را تکان داد، تقریباً انگار میگوید آفرین! سپس دستی به سر توله زد و آخرین لیس را زد. پس از دیدن این صحنه، دیگر خواهرها و برادرها نیز میخواستند از عشق و محبت مامان بهره ببرند.
تولهای که توانست بالا برود حالا به پایین نگاه کرد و متوجه شد که واقعاً بلند است و شاید بهتر باشد که به پایین برگردد. به آهستگی شروع به پایین آمدن کرد، در حالی که خواهر و برادرش سعی میکردند خود را به بالا برسانند. با این حال، هیچ یک از خواهران و برادرانش نتوانستند به اندازه کافی بالا بروند. یکی از آنها تا نیمه راه به مامان رسید، در حالی که دیگری به سختی توانست چند اینچ از زمین فاصله بگیرد.
در پایان، شیر مادر پایین آمد. هر یک از آنها تلاش بسیار خوبی برای یادگیری این مهارت جدید انجام دادند. برخی آن را بهتر از دیگران یاد گرفتند، اما در نهایت همه این تولهها درس ارزشمندی آموختند که ممکن است روزی به آنها در زندگی و بقا کمک کند.