دلاکی را میتوان در فهرست شغلهایی قرار داد که پیشینه چند صد ساله دارد. برخی پژوهشگران بر این باورند که دلاکها از دوره صفویه که حمامهای عمومی یکی پس از دیگری در جغرافیای آن زمان تهران ساخته شد کارشان را شروع کردند و آرامآرام دایره فعالیتشان گستردهتر شد و به خارج از حمامهای عمومی رسید.
به گزارش همشهری آنلاین، نصرالله حدادی، پژوهشگر و تهرانشناس، درباره پیشینه تاریخی دلاکی در تهران میگوید: «پیدایش حمام در ایران سابقه چندهزارساله دارد. ایرانیان باستان به این نتیجه رسیده بودند که پوست بدن انسان بعد از چند روز غشای مرده پیدا میکند و باید از بدن زدوده شود. ساخت حمام در تهران سابقه کمتری دارد و به عصر صفوی برمیگردد؛ کما اینکه حمام خانم یا حمام قبله در همان دوره تاریخی در تهران ساخته شده و شغل دلاکی پدید آمده است. بنابراین، میتوانیم بگوییم دلاکی در تهران حدود ۵۰۰ سال قدمت دارد.»
دلاکها از دوره صفویه تا چند دهه قبل که کسب و کارشان رونق نسبی داشت، افرادی همهفنحریف بودند که علاوه بر مشت و مال، گاهی کار شکستهبندی، کوتاه کردن مو، کشیدن دندان و حجامت را هم انجام میدادند و لابهلای کارشان مردم را از اخبار و وقایع روز هم آگاه میکردند. به عبارتی، دلاکها افرادی بودند که کارشان به تخصص نیاز نداشت و با روشهای کاملاً سنتی در این صنف فعالیت میکردند.
حدادی میگوید: «کتاب «فرهنگواره گرمابه»، نوشته علیرضا لطفی و حسین مسجدی مرجع مناسبی برای پی بردن به سابقه و فوت و فن کار دلاکها در تهران قدیم است. این کتاب از دریچه نگاه سیاحان مشهور اروپایی این شغل را بررسی کرده که خواندن آن خالی از لطف نیست. هانری رنه دالمانی، سیاح معروف فرانسوی، که در دوره حکومت قاجار به تهران آمده بود در بخشی از سفرنامهاش به این نکته اشاره کرده که اصلیترین کار دلاکها، کیسهکشی و مشت و مال بوده، اما کارهایی مثل حجامت، زالو انداختن، رگزنی، سرتراشی و ریشتراشی، ختنه نوزادان پسر، مداوای شکستگیها و دررفتگیهای استخوان، دندان کشیدن و جا انداختن ناف را هم که برخی اطبا از انجام آن امتناع میکردند، برعهده میگرفتند.»
شغل دلاکی در انحصار مردان نبوده و زنان دلاک هم در حمامهای زنانه گوش دختران را سوراخ میکردند. حدادی معتقد است دلاکها بنا به دلایلی در فرهنگ عامه مردم افراد محترمی بودند: «آنطور که سیاحان اروپایی روایت کردهاند، دلاکهای تهرانی مسئولیتهای مهمی از جمله دلالت ازدواج هم داشتهاند که از نگاه عموم مهم جلوه میکرد. آنها بین خودشان زبانی رمزگذاریشده داشتند و دو فرد دلاک، گاهی که میخواستند کسی متوجه گفتوگوهایشان نشود، به زبان مخصوص خودشان صحبت میکردند. این اطلاعاتی است که سیاحان مختلف به ما میدهند و در کتاب فرهنگواره گرمابه به آن اشاره شده است.
جیمز موریه، دیپلمات و نویسنده بریتانیایی، در بخش دیگری از همین کتاب به نقل از حاجیبابا، یکی از مشهورترین دلاکهای ایرانی، روایت کرده که در ۳۳ چشمه دلاکی استاد بود که منظور همان ۳۳ عملی است که دلاکها در شهرهای مختلف انجام میدادند و آرامآرام به تهران هم رسیده بود.»