فرارو- پس از دهه ها آرامش وضعیت موجود در قطب جنوب در حال فروپاشی است. امروز این قاره در لبه یک فروپاشی قرار دارد. نه تنها تغیبرات آب و هوایی به طور غیر قابل بازگشتی محیط فیزیکی قاره جنوبگان را تغییر می دهد بلکه سیاستگذاری در مورد قطب جنوب نیز به سرعت در حال تغییر است زیرا رقابت قدرت های بزرگ و افزایش تقاضا برای منابع آن در دستور کار جهانی قرار گرفته است. چین، ایران و سایر کشورها در حال جابجایی مرزهای نوع فعالیت در قاره جنوبگان هستند و موضوع طرح ادعاهای ارضی در آن ناحیه از سیاره زمین در آینده را بررسی می کنند. پاییز گذشته یکی از فرماندهان نیروی دریایی ایران اعلام کرد که تهران برنامه هایی برای ایجاد پایگاه دائمی در قطب جنوب دارد و حتی تا آنجا پیش رفت که این موضوع را مطرح کرد که ایران بهنوعی "حقوق مالکیت" در قطب جنوب دارد.
به گزارش فرارو به نقل از فارین افرز، سپس بزرگترین ناوگان قطب جنوب چین در ماه نوامبر با حدود 460 پرسنل وارد قاره جنوبگان شد تا پنجمین ایستگاه تحقیقاتی آن کشور را در قاره جنوبگان بسازد. چین کار ساخت ایستگاه را طرف مدت سه ماه به پایان رساند و آن ایستگاه در ماه فوریه افتتاح شد. بر اساس معاهده قطب جنوب که بر فعالیت های آن قاره نظارت دارد اقدام چین کاملا مجاز است. با این وجود، قانونی بودن احداث ایستگاه تازه مانع از ایجاد این سوء ظن نمی شود که ایستگاه های تحقیقاتی چین ممکن است بتوانند فعالیت هایی را با ابزار نظامی از جمله برای اهداف نظارتی و جاسوسی انجام دهند. ماهواره های تحقیقاتی ممکن است به جای رصد تغییرات قطعات یخ کار نقشه برداری حرکت نیروهای نظامی در استرالیا را ردیابی کنند!
ورود رقابت قدرت های بزرگ به قطب جنوب نشان دهنده بروز وقفه ای در دوره طولانی مدت همکاری بین المللی در قاره جنوبگان است. معاهده قطب جنوب که در سال 1961 لازم الاجرا شد استفاده از آن قاره را برای مقاصد نظامی ممنوع می سازد و در عوض از همکاری علمی حمایت می کند. مجموعه ای از توافقات متعاقب که به سیستم معاهده قطب جنوب معروف شده است موفق شده آن قاره را به عنوان یک سایت بین المللی بیطرف نگه دارد. با این وجود، آن سیستم اکنون بیش از هر زمان دیگری تخت فشار قرار دارد.
قطب جنوب امکان دسترسی به اقیانوس اطلس، اقیانوس هند و اقیانوس آرام را فراهم می سازد. در داخل و خارج از سواحل قطب جنوب ذخایر عظیمی از مواد معدنی گرانبها، نفت و گاز طبیعی و هم چنین ماهی ها را در خود جای داده است. آن قاره هم چنین مرکز ارتباطات جهانی است زیرا ایستگاه های زمینی قطب جنوب برای ماهواره های فعال تاسیساتی ضروری هستند.
فقدان درگیری ها مسلحانه در قطب جنوب باعث ایجاد احساس امنیت کاذبی در قاره جنوبگان شده است. به نظر می رسد سیاستگذاران کشورهایی که از قطب جنوب بی طرف و صلح آمیز حمایت می کنند تصور می نمایند که همکاری در آنجا امری مسلم و تثبیت شده است این در حالیست که در واقع وضعیت موجود در آنجا شکننده است. برای دور نگه داشتن رقابت برای منابع ذینفعان باید فعالیت های بی ثبات کننده پکن را مشخص ساخته و بیان کنند.
ناظران اغلب شباهت هایی را بین قطب جنوب و قطب شمال ترسیم کرده اند. این دو منطقه در سطح از نظر آب و هوای سرد قطبی شبیه یکدیگر هستند و مشابه یکدیگر مورد توجه ایالات متحده، روسیه و چین قرار دارند. با این وجود، نکته مهم آن است که آن مناطق به گونه ای متفاوت اداره می شوند: قطب شمال دارای سیستم معاهده ای نیست در حالی که قطب جنوب از این سیستم برخوردار است. از نظر جغرافیایی قطب شمال یک حوزه دریایی است در حالی که قطب جنوب یک خشکی قاره ای محسوب می شود.
قطب شمال بخشی از مشترکات جهانی نیست بلکه منطقه ای است که توسط قلمروی سرزمینی بی چون و چرای هشت کشورهای دیگر احاطه شده است. از سال 1996 میلادی اداره قطب شمال توسط شورای قطب شمال یک انجمن بین دولتی که ارتباطات و مشارکت های زیست محیطی را ترویج می کند تسهیل شده است. در پی تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین در فوریه 2022 میلادی اعضای شورای قطب شمال تصمیم گرفتند تا زمانی که روسیه به عنوان رئیس آن شورا فعالیت می کند همکاری خود را با آن نهاد متوقف کنند. نتیجه آن تصمیم خروج موثر روسیه از امور قطب شمال بود. با چرخش کرسی ریاست دوره ای و رسیدن آن به نروژ در سال 2023 میلادی فعالیت شورا از نو اما این بار بدون مشارکت روسیه آغاز شد. در ماه فوریه پس از آن که برخی از محققان در مورد پیامدهای جهانی عدم تداوم داده های آب و هوایی قطب شمال روسیه هشدار دادند اعلام شد که جلسات گروه کاری مجازی به تدریج از سر گرفته خواهد شد.
قطب جنوب به لطف معاهده قطب جنوب مجبور به تحمل چنین مشکلاتی نبوده است. آن معاهده در ابتدا برای جلوگیری از سرایت تنش های جنگ سرد به قطب جنوب با تعیین قطب جنوب به عنوان ذخیره گاه علمی طراحی شد. طبق معاهده انجام فعالیت های نظامی و ازمایش تسلیحات هسته ای در قاره جنوبگان ممنوع شده است. طرفین معاهده موظف هستند دسترسی آزاد و منصفانه به ایستگاه ها و کشتی های تحقیقاتی خود را که مشمول بازرسی هستند فراهم کنند. قوانین جاده در قطب جنوب به خوبی تثبیت شده و در اغلب موارد موفق شده اند آن قاره را از تنش های ژئوپولیتیکی دور نگه دارند. امروزه 54 دولت طرف معاهده قطب جنوب هستند که 29 دولت از ان اعضا عضو مشورتی با حق رای در امور قطب جنوب می باشند. چندین قرارداد اضافی در مورد اصول کلیدی مندرج در معاهده 1961 گسترش یافته است: آزادی تحقیقات علمی، تحقیق و همکاری، و استفاده صلح آمیز از آن قاره. برای مثال، پروتکلی در سال 1998 میلادی قطب جنوب را به طور رسمی به عنوان ذخیره گاه طبیعی صلح و علم جهانی معرفی کرد و استخراج معادن و سایر اشکال استخراج منابع را به جز برای تحقیقات علمی ممنوع اعلام نمود.
معماران معاهده قطب جنوب آن را به گونه ای طراحی کردند که تا ابد ادامه یابد بدان معنا که تاریخ انقضا ندارد. اگر هر یک از طرفین بخواهد معاهده را اصلاح کند باید برای برگزاری نشست بازنگری با دیگر اعضا به اجماع دست یابد. این مسیر برای تغییر از سال 1991 در دسترس بوده اما هرگز مورد استفاده قرار نگرفت و این نشان می دهد که کشورها ترجیح می دهند وضعیت موجود قطب جنوب را حفظ کنند نه آن که بخواهند در مورد سهم خود در آن دست به قمار همراه با ریسک بزنند.
بخشی از موفقیت سیستم معاهده قطب جنوب بدان خاطر است که مسئله حاکمیت را کنار گذاشته و عملا به طرفین اجازه مخالفت را داده است. هفت کشور از جمله آرژانتین، استرالیا، شیلی، فرانسه، نیوزلند، نروژ و بریتانیا ادعاهای ارضی خود را مطرح کرده اند اما همه بحث ها درباره شایستگی آنان در مورد طرح چنین ادعاهایی با امضای سایر اعضای معاهده قطب جنوب کنار گذاشته شد. متن آن معاهده یک الگوی منحصربفرد و ماهرانه برای حفظ وضع موجود ایجاد کرده است.
اگرچه سیستم معاهده قطب جنوب منطقه را برای دهه ها ثابت نگه داشته با این وجود، رقابت قدرت های بزرگ بی ثباتی جدیدی را برای قطب جنوب به بار می آورد زیرا برخی کشورها در تلاش هستند تا آن سیستم را واژگون سازند. برای مثال، چین ایستگاه تحقیقاتی جدید خود را بدون ارائه ارزیابی های زیست محیطی لازم به اعضای معاهده ساخت. هم چنین، کشتی های ماهیگیری روسیه موقعیت خود را در اقیانوس جنوبی جعل کرده اند تا فعالیت های ماهیگیری غیرقانونی را در آب های حفاظت شده پنهان کنند. این مثال ها از عدم پیروی از تعهدات امکان پابرجا ماندن آن ها را در محک آزمون قرار می دهند.
در صورت فقدان هرگونه سازوکار اجرایی نمی توان دولت ها را در مورد فعالیت های مشکوک شان در قطب جنوب پاسخگو ساخت و یا از اقدامات آنان جلوگیری کرد. اگرچه قرار است پروتکل بازرسی بین المللی این کار را انجام دهد اما واقعیت آن است که خلاء های مختلفی در متن معاهده وجود دارد که به کشورها اجازه می دهد در صورت نیاز از بازرسی ها دوری کنند. برای مثال، روسیه رادیوهای ایستگاه را خاموش می کند تا بازرسی های داخلی جلوگیری نماید. معاهده هم چنین اجازه می دهد تا بازرسی ها به صورت هوایی نیز انجام شود بدان معنا که تیم های بازرسی می توانند ایستگاههای قطب جنوب روسیه را بدون ورود به داخل آن ها از نظر فنی بازرسی کنند.
تاکتیک های منطقه خاکستری فعالیت هایی که بین صلح، همکاری، و درگیری یا جنگ رخ می دهد از ابهام سیستم پیمان قطب جنوب استفاده می کند. این ابهام باعث تقویت همکاری در طول جنگ سرد شد و به ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی اجازه داد در مورد مسائل مربوط به حاکمیت ارضی توافق کنند و هنوز هم جای پای خود را در این قاره گسترش دهند. پس از جنگ سرد فقدان رقابت قدرت های بزرگ مسئله قطب جنوب را در پشت سر مسائل جهانی قرار داد. ایالات متحده وارد لحظه تک قطبی خود شد و روسیه پس از فروپاشی امپراتوری خود مشغول بازسازی بود. با این وجود، در آن دوره رقابت قدرت های بزرگ صرفا در قطب جنوب خفته بود نه آن که متوقف شود و امروز با انتقام بار دیگر بازگشته است. این بار بازیگران متفاوت هستند و چین به سرعت در حال تبدیل شدن به بازیگری توانا در قاره جنوبگان است. توانایی چین برای ساخت یخ شکن های خود و طرح شایعه ای در این باره که آن کشور از یک یخ شکن هسته ای در چند سال آینده رونمایی خواهد کرد پکن را از ایالات متحده و استرالیا از نظر توانایی در قطب متمایز می سازد. ایالات متحده دو یخ شکن هیلی و ستاره قطبی را دارد که به طور مداوم فراتر از عمر عملیاتی مورد انتظارشان رانده می شوند. استرالیا که بزرگترین ادعای حاکمیتی بر قطب جنوب را دارد تنها یک کشتی یخ شکن دارد که اگرچه کاملا جدید است در حال حاضر قادر به سوخت گیری موثر در بندر اصلی خود نیست. ایالات متحده و استرالیا هر دو در حال اجاره یخ شکن برای حمایت از فعالیت های ملی قطب جنوب خود هستند.
با محو شدن خطوط بین تحقیقات علمی و فعالیت نظامی فعالیت ها در منطقه خاکستری از بین بردن وضعیت صلح آمیز موجود را آغاز می کنند وضعیتی که برای مدت زمانی طولانی برقرار بوده است. منابع وسیعی مانند شیلات، انرژی و آب شیرین متعلق به هیچ کشوری نیستند بنابراین کشورهایی که به دنبال بهبود بازی طولانی خود هستند جای پای شان را در تحقیقات علمی مجاز در سراسر آن بخش ها ایجاد می کنند تا در صورت از هم پاشیدگی سیستم در موقعیت برتر قرار گیرند وبه منابع نقشه برداری گسترده در قاره جنوبگان دسترسی داشته باشند.
صنعت ماهیگیری کریل را در نظر بگیرید. برخی از بخش های آب های قطب جنوب توسط یک کنوانسیون در سیستم معاهده قطب جنوب محافظت می شوند که مناطق دریایی حفاظت شده را ایجاد می کند. چین در سالیان اخیر ناوگانی از به اصطلاح سوپرترال ها یا قایقهای بزرگی را که چندین هفته در آب می مانند مستقر کرده تا ظرفیت ماهیگیری خود را افزایش دهد و از سیستم معاهده برای بهره برداری از ماهیگیری کریل در ظاهر به عنوان فعالیت علمی استفاده کرده است. چین منافعی استراتژیک در بازار جهانی شیلات برای خود می بیند. چین موقعیت خود را به گونه ای می بیند که بتواند جریان زنجیره های غذایی جهانی را کنترل کرده و منابع حیاتی را برای جمعیت خود تضمین کند. آب های غنی از منابع اقیانوس جنوبی که قطب جنوب را احاطه کرده اند مطمئنا برای بهره برداری آماده هستند و پکن استراتژی ماهیگیری در آب های دوردست را در دستور کار قرار داده و حضورش در آن منطقه افزایش یافته است.
چین و روسیه در نشست سال 2021 میلادی ایجاد مناطق حفاظت شده دریایی جدید در اقیانوس جنوبی را وتو کردند و پکن خواستار "تحقیقات علمی بیش تر" برای شناسایی نیاز به چنین مناطقی شد. اقدام چین می تواند به عنوان تلاشی برای ناکام گذاشتن پیشرفت در حوزه حفاظت دریایی تلقی شود اما به احتمال زیاد استراتژیک است: پکن مایل است دقیقا بداند که این مناطق تا چه اندازه از نظر ماهی پربار هستند و به ماهیگیری برای به اصطلاح اهداف تحقیقاتی ادامه دهد.
بخشی از دلیل آسیب پذیر بودن قطب جنوب در برابر رقابت استراتژیک آن است که کشورها در حال حاضر حضوری علمی در آنجا دارند که به راحتی می تواند به یک حضور نظامی تبدیل شود.
اگرچه معاهده قطب جنوب نظامی سازی یا استقرار نظامی را در جنوب عرض جغرافیایی 60 درجه که کل قاره را در بر می گیرد ممنوع می سازد پرسنل و سخت افزار نظامی در صورتی مجاز به حضور هستند که از اهداف تحقیقاتی علمی پشتیبانی کنند. بسیاری از کشورها برای عملیات در قطب جنوب به ارتش خود متکی هستند. آرژانتین، استرالیا، نیوزلند، بریتانیا و ایالات متحده همگی تجهیزات و پرسنل نظامی خود را در اکتشافات تحقیقاتی قطب جنوب مستقر می کنند. ارتش چین و روسیه هم چنین پشتیبانی لجستیکی برای برخی از ماموریت های ملی قطب جنوب ارائه می کنند. این اقدامات کاملا در چارچوب سیستم معاهده قطب جنوب عمل می کند اما ابهام آن پیامدهای امنیتی واضحی ایجاد می کند. تعیین این که آیا پرسنل در حال انجام عملیات غیرنظامی یا نظامی هستند دشوار است. این سیستم براساس اعتماد عمل میکند. ماهواره ها نمونه بارز آن هستند. سیستم هایی مانند GPS ایالات متحده، BeiDou چین، Galileo اتحادیه اروپا و GLONASS روسیه همگی برای عملکرد به گیرندههای زمینی قطب جنوب متکی هستند. اگرچه این سیستم ها برای تحقیقات علمی در قطب جنوب مرکزی حضور دارند اما کاربردهای نظامی - امنیتی واضحی نیز دارند و فرصتی مناسب برای سوء استفاده فراهم می نمایند.
چین به دنبال استفاده از قوانین سیستم معاهده قطب جنوب برای پیشبرد منابع خود بوده است. نزدیکی چین به تپه بلند یخی موسوم به "گنبد آرگوس" بلندترین نقطه در قاره قطب جنوب را در نظر بگیرید. آن گنبد یخی مکانی ایده آل برای دریافت فعالیت های ماهواره ای است. چین آزاد است همان طور که از طریق یک ایستگاه تحقیقاتی در آن منطقه این کار را انجام می دهد روی آن گنبد تحقیق کند اما آن کشور در سال 2019 میلادی از این نیز فراتر رفت و تلاش کرد تا کنترل واقعی بر گنبد اعمال کند و پیشنهاد ایجاد منطقه تحت مدیریت ویژه قطب جنوب منطقه ای که توسط سیستم معاهده ارائه شود و در آن یک کشور بتواند دسترسی به یک منطقه را محدود یا دیکته کند را مطرح نمود. یک کشور تنها در صورتی مجاز به ایجاد چنین منطقه ای است که بتواند اثبات کند که فعالیت های تحقیقاتی بعدی در همان منطقه دستور کار تحقیقات علمی آن کشور را تضعیف می کند. چین مدعی شده بود که چنین موردی در مورد فعالیت های آن کشور صدق می کند با این وجود، با توجه به آن که پکن تنها کشوری بود که در آن زمان در آن منطقه فعالیت های تحقیقاتی انجام می داد درخواست آن کشور رد شد.
اصل چالش در مورد فعالیت حضور در قطب جنوب این است: چه چیزی کشورها را از مشارکت در فعالیت های خرابکارانه باز می دارد؟ اگرچه برنامه های حیله گرانه چین برای گنبد آرگوس مسدود شود اما این موضوع احتمالا بار دیگر مطرح خواهد شد. اجماع بین تمام 29 عضو معاهده برای برگزاری نشست بازنگری در مورد مفاد معاهده قطب جنوب عملیات غیر ممکن خواهد بود. از لحاظ نظری از سال 1991 میلادی برگزاری نشست به منظور بازبینی در سازوکارها و مفاد معاهده در دستور کار اعضا بوده اما هرگز عملی نشده است. تصور این که در آینده قابل پیش بینی ایالات متحده و متحدان اش بتوانند با چین و روسیه درباره بازنگری آن معاهده به توافق دست یابند دشوار به نظر می رسد.
چین، روسیه و ایالات متحده باید بپذیرند که یک تهدید مشترک در قطب جنوب دارند: یک سیستم معاهده شکست خورده. چین در موقعیتی قرار گرفته که از وضعیت موجود امروز استفاده کند و در صورت شکست سیستم معاهده آماده است تا به آن حمله نماید. سایر نقاط جهان نمی توانند بیش از این عقب بمانند.
اینان متدین نیستند و در قطب جنوب اغتشاشگرند.