مارک تواین در جملهای مشهور گفته است: «دروغ میتواند نیمی از مساحت جهان را طی کند در حالی که راست هنوز دارد کفش هایش را پا میکند». در روزهای یکه تازی اینترنت، میتوانیم این گفته مشهور را به «یک دروغ میتواند چندین بار در سراسر جهان پخش شود – و به یک واقعیت ریشه دار تبدیل شود – قبل از اینکه حقیقت حتی بیدار شود و چشمان ماتش را بمالد»، تغییر دهیم». این موضوع در مورد جانوران بیش از هر حوزه دیگری صدق میکند، چیزی که افراد معمولاً گزارههای نادرستی را در مورد آن در فضای اینترنت و شبکههای اجتماعی دست به دست میکنند در حالی که به هیچ عنوان صحت ندارند.
به گزارش روزیاتو، امروز، ما اینجا هستیم تا ده افسانه در مورد جانوران را که دنیای مدرن باعث شده شما باور کنید، یا حداقل آنها را واقعیت جلوه داده، از بین ببریم. در واقع میخواهیم شما را با ۱۰ باور احمقانه در مورد جانوران آشنا کرده و واقعیت آنها را بازگو کنیم.
همه ما عبارت “کور مثل خفاش” را شنیده ایم و همه میدانیم که معنی آن چیست. فرقی نمیکند که منظور از آن شوخی باشد یا هر منظور ناخوشایندتر و توهین آمیزتری، پیام واضح است. شما بینایی ضعیفی دارید، و آنها شما را به خاطر آن سرزنش میکنند. اغلب، از این عبارت به شکلی طعنه آمیز در شرایطی استفاده میشود که یک نفر چیزی را نمیبیند، در حالی که از نظر دیگران آن چیز بسیار واضح است. همچنین میدانیم که خفاشها از پژواک یابی استفاده میکنند که میتواند نقشه دقیقی از محیط اطرافشان به آنها بدهد. به همین دلیل، علاوه بر این حقیقت که آنها دل خوشی از نور ندارند، ما تصور میکنیم که آنها دید خیلی ضعیفی دارند یا اصلاً نمیبینند.
اما این تصور فاصله بسیار زیادی با واقعیت دارد. حقیقت این است که خفاشها در واقع به خوبی میبینند، حداقل در شب، اگر چه آنها دید رنگی قوی که ما انسانها داریم را ندارند. از آنجا که آنها شبگرد هستند و چشمهایی دارند که به شرایط نور کم حساس هستند، از نورهای تند اذیت میشوند، به خصوص زمانی که این نور در هنگام آویزان شدن برعکس و خوابیدن، برایشان دردسرساز میشود. پس چرا خفاشها به پژواک یابی نیاز دارند؟ مساله این است که خفاشها در تاریکترین مکانها شکار و زندگی میکنند، بنابراین به تمام کمکهایی که میتوانند دریافت کنند نیاز دارند. این قابلیت پژواک یابی باعث تقویت دیدشان میشود و به آنها کمک میکند تا در تاریکی شکار کنند.
گربهها یکی از محبوبترین حیوانات خانگی در جهان هستند، و حتی بیشتر افرادی که گربه هم ندارند، هنوز عاشق تماشای تصاویر گربه هستند. آنها دوست داشتنی و ملوس هستند، و در زندگی مان باعث هرج و مرج و شلوغی میشوند، که لبخند را به لب ما میآورد- البته بعد از اینکه درماندگی ناشی از دیدن خرابکاریهای آنها را پشت سر گذاشتیم. وضعیتی که در آن گربهها میتوانند بسیار درمانده کننده باشند، شبها است که بسیاری از افراد گزارش میدهند که در هنگام تقلا برای خوابیدن، باعث ایجاد دردسر و سروصدا میشوند. بیشتر صاحبان گربهها برای جلوگیری از این رفتار یا تقویت آن کاری انجام نمیدهند و فکر میکنند که گربهها شبگرد هستند و باید گذاشت که طبیعت کارش را بکند. اما واقعیت این است که گربهها شفق گرد هستند. این بدان معنی است که آنها در هنگام طلوع و غروب آفتاب که از شرایط نور کم که به خوبی در آن میبینند، به عنوان یک زمان مفید برای شکار استفاده میکنند، فعالتر هستند. این رفتار اغلب منجر به کمی انرژی بیشتر در طول شبها میشود، اما گربهها بیشتر اوقات خود را، روز یا شب، میخوابند. آنها در طول روز بیشتر از شب میخوابند، اما این یک رفتار تکاملی است و به این معنی نیست که آنها شب زی هستند. در اصل، آنها انرژی خود را برای شکار غروب ذخیره میکنند و در شب کمی فعالتر هستند و بعد از آن هم برای آماده شدن برای شکار سپیده دم چرت میزنند.
بسیاری از صاحبان سگ اصرار دارند که سگشان گاهی به آنها لبخند میزند، به خصوص وقتی که اول آنها به سگشان لبخند زده باشند. آنها همچنین تاکید خواهند کرد که سگ این کار را به عنوان ابزاری برای نشان دادن خوشحالی و شادی، مشابه انسان ها، انجام میدهد. این یک باور نسبتاً رایج در میان صاحبان سگها است و بحث کردن با یک شخص در این مورد، وقتی که پای حیوان خانگی شان در میان باشد، دشوار خواهد بود. البته آنها حیوان خانگی خود را بهتر از هر کسی میشناسند؛ و هرگز واقعیت را نخواهید دانست؛ شاید حیوان خانگی آنها یکی از اولین نمونههای جدید تکامل یافته از سگها باشد که میتواند برای نشان دادن شادی و خوشحالی خود، لبخند بزند. با این حال، مساله این است که جدا از مبنای محاورهای باور دوستانمان، هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد سگها برای نشان دادن شادی مانند انسانها لبخند میزنند. البته این باعث نمیشود که غیرممکن باشد هیچ سگی یا هیچ نژادی نتواند تکامل یافته و به دلایلی مشابه انسان ها، لبخند بزند. با این حال، مهم است که هنگام انسانی سازی رفتار حیوانات مراقب باشیم. هیچ کس به طور قطعی ثابت نکرده است که این کار غیرممکن است، اما هیچ سند و مدرکی دال بر واقعیت آن نیز وجود ندارد، به خصوص زمانی که تلاشها برای یافتن چنین ارتباطهایی با شکست مواجه شده است. اگر سگها به دلیلی مثبت لبخند میزنند، ممکن است هنوز هم احساسی متفاوت از آنچه ما نشان میدهیم، داشته باشند.
برای کسانی که با آن آشنایی ندارند، تکان دادن گاو پدیدهای است که در مناطق روستایی ایالات متحده آمریکا اتفاق میافتد. افسانهها ادعا میکنند که نوجوانان روستایی که حوصله شان سر رفته شبها بیرون میروند و گاوهایی که در مزارع خوابیده اند، را واژگون میکنند. این ایده بارها در رسانههای عمومی مطرح شده و در تصورات همه کسانی که هرگز با گاوها کار نکرده اند، ریشه دوانده است. برای کسانی که با گاوها کار کرده اند، چه در مزرعه و چه با استفاده از ریاضیات برای مطالعه آن ها، این ایده به وضوح نامعقول است. فیزیکدانان به این نتیجه رسیدند که برای واژگون کردن یک گاو به شکلی که پاهایش رو به بالا باشد، حداقل به پنج نفر با جثه مناسب نیاز دارید، و این در صورتی است که گاو در برابر شما مقاومت نکند، که قطعاً خواهد بود. به گفته کشاورزانی که با گاوها کار میکنند، این پستانداران معمولاً نسبت به غریبهها و هر کسی در شب، حتی افرادی که میشناسند، محتاط هستند و با دیدن آنها بلند میشوند. دزدکی رفتن به سراغ گاوها به منظور واژگون کردن آنها بدون اینکه متوجه شوند، حتی برای کسی که آنها را میشناسد، غیرممکن خواهد بود. در آخر اینکه، گاوها اغلب در حالت دراز کشیده میخوابند و شما نمیتوانید روی چیزی که روی زمین قرار دارد، را واژگون کنید.
پیت بول سگی است که شهرت بسیار ناخوشایندی دارد. بسیاری از مردم این نژاد سگ را خشن یا خطرناک میدانند و برخی از شهرها حتی داشتن این نژاد و نژادهای مشابه را ممنوع اعلام کرده اند. برخی افراد فکر میکنند که این سگها برای کودکان بسیار خطرناک بوده و با طبیعتی پرخاشگر و خشن به دنیا میآیند. در حال حاضر درست است که برخی از پیت بولها توسط مربیان مبارزه با سگ بدرفتاری قرار گرفته اند و نیاز به آموزش مجدد توسط کارشناسان دارند، اما تعداد زیادی از آنها به هیچ وجه این موضوع را تجربه نمیکنند. همچنین درست است که پیت بولها از دیرباز برای مبارزه سگها مورد استفاده قرار میگیرند، اما این بدان معنا نیست که پیت بولها سگهایی بسیار بد و بدون امکان خوب شدن هستند که برای حمله به انسانها به دنیا میآیند. حقیقت این است که برخی از نژادهای پیت بول میتوانند نسبت به سگهای دیگر تهاجمی باشند، اما نسبت به انسانها نه، و پرخاشگری نسبت به سگها را میتوان با آموزش از رفتار آنها حذف کرد. این موضوع بدان دلیل است که این سگها برای مبارزه با سگهای دیگر آموزش دیده و اصلاً مناسب نبود که به مربیان خود حمله کنند. با این حال، ممنوعیت کامل نگهداری از پیت بولها میتواند کمی بیش از حد سختگیرانه باشد حتی اگر نگران سگهایی باشید که سابقاً در مبارزه با سگها شرکت کرده اند، چرا که بسیاری از نژادهای پیت بول هرگز برای خشونت پرورش داده نشدند و همراهان خوبی برای کودکان هستند.
جغدها حکیم و دانا به نظر میرسند و اگرچه این موضوع بارها توسط رسانههای مدرن محبوب تقویت شده است، اما همه چیز به دوران باستان باز میگردد. الهه آتنا با یک جغد به تصویر کشیده میشود و او الهه خرد یونان بود. در مورد اینکه چرا مردم این تفکر را در مورد جغد دارند، یک دلیل احتمالی تنها به خاطر ظاهر آنها است. آنها چشمان بزرگی دارند، تا حدودی به نظر میرسد که عینک به چشم زده اند، و مغز بسیار بزرگی دارند. وقتی همه اینها را کنار هم میگذارید، سخت نیست تصور کنید که مردم چگونه به این نتیجه رسیده اند که جغدها پرندگان بسیار باهوش و دانایی هستند. اما واقعیت این است که جغدها اینقدر هم باهوش نیستند، حتی در مقایسه با دیگر پرندگان. جغدها توانایی حل مساله یا مهارت استفاده از ابزار در پرندگانی مانند کلاغ یا زاغ را ندارند و در این زمینه چندان قوی نیستند. پس چرا جغدها چنین مغز بزرگی دارند؟ خوب، مغز آنها بزرگ و پر از هر چیزی است که به آن نیاز دارند، اما در معنای متعارف باهوش نیستند. مغز جغدها به گونهای طراحی شده است که تمام دادههای حسی مورد نیاز برای شکار موثر در شب را با استفاده از بینایی و شنوایی شگفت انگیز خود برای شکار کردن طعمه خود پردازش کنند.
این افسانه که فیلها از موشها میترسند احتمالاً بیشتر در کارتون دامبو به تصویر کشیده شده است، اما منشأ آن به روزگار یونانیان باستان بر میگردد. بخشی از دلیل معروف شدن این تصور غلط این است که بسیاری از دانشمندان برای صدها سال به آن باور داشتند، پیش از اینکه کسی جرأت آن را داشته باشد که این عقیده را به چالش بکشد. همه ما این ادعا را شنیده ایم که فیلها میترسند موش از خرطوم آنها بالا برود و باعث خفگی شان شود. فیل که از این نفوذ میترسد، سعی میکند تا حد امکان از موش دوری کند. اما حقیقت پشت این ماجرا این است که فیلها به نوعی از موشها میترسند، اما نه به این دلیل. فیلها از هر چیزی که سریع و کوچک باشد و از بین پاهایشان عبور کند میترسند، به ویژه چیزی که آنقدر سریع و کوچک باشد که نتوانند پیدایش کرده و تحت نظرش داشته باشند. حتی یک دانشمند مشاهده کرد که یک فیلم حتی از سگ کوچکی که دورش میچرخید نیز به شدت ترسیده و هراسان شده بود. در نهایت، حتی اگر موشی به نحوی از خرطوم یک فیل بالا برود، فیل به راحتی میتواند آن را از خرطومش خارج کند و حتی اگر خرطومش توسط موش مسدود شود، هنوز هم دهانی برای نفس کشیدن دارد.
برخی افراد شنیده اند که اسبها در حالت ایستاده میخوابند و این درست است که آنها قادر به انجام این کار هستند. اسب ها، به ویژه در حیات وحش، به خوابیدن سرپا معروف هستند. این یک ویژگی تکاملی قدیمی از زمانی است که اسبهای بیشتری در حیات وحش زندگی میکردند و باید از خود در برابر شکارچیان محافظت میکردند. اسبها با وجود قدرتی که دارند، در واقع کمی زمان نیاز دارند تا دوباره روی پای خود بایستند و برای این کار انرژی بیشتری نسبت به ما مصرف میکنند. به همین دلیل، علاوه بر این واقعیت که آنها وقتی سرشان بالا باشد بهتر میبینند، توانسته اند توانایی خوابیدن در حالت سر پا را پیدا کرده اند. با این حال، فقط به این دلیل که برخی از اوقات این کار را انجام میدهند، به این معنی نیست که همیشه این کار را انجام میدهند. اسبها گاهی یک پای خود را بلند میکنند و به آن پای خود استراحت میدهند در حالی که سه پای دیگر روی زمین قرار دارند، اما در این حالت نمیتواند استراحت مناسب و کافی داشته باشد. از آنجایی که این کار را برای محافظت از خود در برابر شکارچیان انجام میدهد، اسبهای خوابیدهای که در این وضعیت قرار میگیرند خواب عمیق کامل ندارند و در صورت بروز خطر به سرعت فرار میکنند. برای خواب کامل و عمیق، اسبها باید دراز بکشند و این کار را میکنند. معمولاً این کار زمانی انجام میشود که اسب احساس امنیت کند.
شترها حیوانات جالبی هستند و بسیاری از ما دیدن یکی از آنها را از نزدیک در باغ وحش تجربه کرده ایم. با این حال، در خارج از یک باغ وحش، بعید است که بسیاری از ما تجربه چندانی با شترها داشته باشیم. البته این به دلیل طبیعت شناخته شده و کویری آنها است. آنها آنقدر تواناییهای عالی برای زنده ماندن در بیابان دارند که در طول سالها به منبع شماره یک حمل و نقل حیوانی در مناطق خشک تبدیل شده اند. این امر منجر به افسانههای محلی بسیاری در مورد شترها شده است، از جمله یک افسانه محبوب که بسیاری از مردم معتقدند: آنها آب را در کوهانهای خود ذخیره میکنند تا از گرمای صحرا جان سالم به در ببرند. اما واقعیت این است که کوهان شتر برای ذخیره سازی چربی تعبیه شده است. این مخزن چربی میتواند به آنها کمک کند تا در صحرا زنده بمانند، اما به عنوان یک منبع غذایی اضطراری، نه آب؛ بنابراین اگر کوهان آب ذخیره نمیکند، شترها چگونه میتوانند تا پانزده روز بدون نوشیدن آب زنده بمانند؟ خب، آنها علاوه بر دریافت کردن مقداری آب از گیاهانی که میخورند، که به آنها کمک میکند در زمستان زنده بمانند، به سادگی آب بسیار کمتری نسبت به بیشتر حیوانات دیگر از دست میدهند. آنها شکل بسیار فشرده تری از ادرار را دفع میکنند و به اندازه سایر حیوانات رطوبت خود را از طریق تنفس و عرق از دست نمیدهند.
امروزه، ایده گرگ آلفا به قدری ریشه دوانده است که برخی افراد آن را روی رفتار انسان به کار برده اند. برخی تا آنجا پیش میروند که افراد را با القاب آلفا، بتا یا حتی دیگر حروف احمقانه یونانی مانند سیگما برچسب گذاری میکنند. ایده این است که در یک محیط اجتماعی، همیشه یک سلسله مراتب طبیعی سلطه و تسلیم وجود خواهد داشت، زیرا، ظاهراً، ما گرگ هستیم. اما با عبور از کلیت احمقانه مقایسه انسانها با گربه سانان، کلیت این ماجرا حتی روی مباحث علمی نیز تمرکز ندارد. منشأ این افسانه درباره گرگها به دهه ۱۹۴۰ بر میگردد و مبتنی بر علم منسوخ شده است. مطالعاتی که ادعا میکردند این نظریه را ثابت میکنند، رفتار گرگهای نر بالغ را در اسارت نشان میدادند، چیزی که برخی دانشمندان آن را به گروهی از گانگسترها در یک زندان تشبیه میکنند که نمایش واقعی از چگونگی تشکیل گله گرگها در حیات وحش نیست. پژوهشگران اکنون با نگاهی جدید به مطالعات قدیمی نگاه میکنند و معتقدند آنچه مردم فکر میکردند در حیات وحش دیده اند، فقط یک گونه نر و ماده بوده اند که بچه داشته اند و البته والدین گرگهای غالب بوده اند. از این رو، سلسله مراتب افراد بزرگسال مسلط و مطیع که بسیاری به آن اعتقاد دارند، به یک واحد خانوادگی عادی تبدیل میشود.