انتخابات مجلس دوازدهم، انتخابات شوریدنها بود؛ شوریدن جوانان بر نسل پدران؛ شورش پاجوشهای بر چنارها؛ انتخاباتی که در آن طیف مبدع نظریه چنار-پاجوش یعنی غلامعلی حداد عادل در گوشه رینگ افتاد و پاجوشها آنقدر زیاد شدند تا ریشه چنار را تقریبا خشکاندند.
به گزارش خبرآنلاین، غلامعلی حدادعادل رئیس شورای ائتلاف، پیش از انتخابات درباره تعدد فهرستهای اصولگرایان گفته بود که «همیشه در کنار چنار بلند چند پاجوش هم متعدد زده میشود؛ امری طبیعی است.» این اظهارات با خشم گروههای اصولگرایان روبرو شد و آنها را مصممتر کرد تا نسخه یکی از چنارهای حاضر در انتخابات را در هم بپیچند.
همین هم شد؛ محمدباقر قالیباف رئیس مجلس که به عنوان یکی از چنارهای حاضر در مجلس شناخته میشود، در این انتخابات با سقوطی عجیب مواجه شد. در شرایطی که قالیباف آماده برای دفاع از عنوان نخست خود در انتخابات مجلس یازدهم بود، در انتخابات اخیر، ضربهای هولناک بر تنهی او وارد آمد؛ قالیباف که رئیس مجلس فعلی است، تا این لحظه نفر چهارم از فهرست منتخبان در حوزه انتخابیه تهران است.
این ضربه وقتی کاریتر میشود که نفرات بالاسری او از چهرههای منتقدش از همان طیف اصولگرایان هستند و بدتر از بدتر آنکه نفر سوم یک مجری تندرو است که به لطف شبکه افق که منتسب به برخی نهادهاست، تبدیل به چهره شده؛ کسی که سالها قبل پشتسر سعید جلیلی راه میرفت و مرید او بود. حالا محمدباقر قالیباف پایینتر از فردی است که سعید جلیلی را همراهی میکرده است.
بسیاری البته این ضربات کاری بر زندگی سیاسی قالیباف را ماهها قبل از انتخابات پیشبینی میکردند؛ آنها به واسطه فعالیتهای شدید جبهه پایداری علیه رئیس مجلس چنین پیشبینیای داشتند؛ فعالیتهایی از جنس افشای خرید سیسمونی نوه قالیباف از استانبول ترکیه؛ ادعای دستکاری بودجه توسط نزدیکان رئیس و اعطای خودروهای شاسی بلند به برخی مجلسیها. اینها سنگها و صخرههایی بودند که منتسبان به جبهه پایداری روبروی قالیباف قرار میدادند تا از او اعتبارزدایی کنند.
اما برخی هم از چند هفته و چند روز مانده به انتخابات پیشبینی افول ستاره بخت سیاسی قالیباف را داشتند؛ از زمانی که ماجرای سفرهای خارجی متعدد و درخواست اقامت دائم اسحاق قالیباف فرزند کوچک رئیس مجلس در فضای مجازی منتشر شد؛ این بار دیگر مانند دفعات قبل نبود؛ ضربِ ضربهای که بر پیکره سیاسی قالیباف وارد شده بود، عمیق و کاریتر بود.
نتیجه هم داد اتفاقا؛ او که به عنوان چهرهای سرشناس در میان اصولگرایان شناخته میشود، تا الان نفر چهارم در تهران است و محمود نبویان تکیه بر جایگاهی زده که چهار سال پیش او تکیه زده بود.
قالیباف در چنین شرایطی با یک چالش بزرگ و شاید بزرگترین چالش زندگی سیاسیاش روبرو باشد؛ ماندن یا رفتن.
او در این شرایط که هم نفر اول پایتخت نشده و هم منتقدان که نه، مخالفان و دشمنان سرسختش در حال قدرت گرفتن در مجلس هستند؛ از همین رو او همین روزها باید تصمیم بگیرد.
قالیباف میتواند در ادامه انتخابات مجلس و تشکیل شدن مجلس جدید بماند و ادامه دهد. در چنین شرایطی با توجه به ورود دشمنان درجه یک او، احتمالا چهار سال سختتری نسبت به چهار سال مجلس یازدهم خواهد داشت. چرا که احتمال ریاست مجدد قالیباف بر مجلس کاهشی چشمگیر خواهد داشت.
مخالفان او از این شرایط که قالیباف به ضعیفترین وضعیت سیاسی خود در طول این سه دهه رسیده، میتوانند کمال استفاده را کنند و او را از صحنه سیاست محو کنند. از این دشمنان قالیباف هیچ بعید نیست که قالیباف را در طول چهار سال آینده در مجلس دوازدهم، تبدیل به خاکستر کنند و خاکسترش را هم بر باد دهند.
آنها کمر بستهاند که انتقام این سالها را از او بگیرند. بر این اساس، احتمال آنکه در طول مجلس دوازدهم، افشاگریهای بیشتری از قالیباف مطرح شود، کمتر از دوران انتخابات نخواهد بود. البته بستگی به رفتار خود او با مخالفانش هم دارد؛ اگر با آنها وارد معامله شود که سابقه او نشان داده میشود، در خوشبینانهترین حالت او در مجلس عزلت نشین و گوشهنشین خواهد شد. در چنین شرایطی او باید رویای ریاست بر مجلس را به فراموشی بسپرد و به عنوان یک نماینده عادی ادامه دهد.
اما راه دیگری که پیشروی قالیباف است، گزینهای جز انصراف نیست. او میتواند با الگوبرداری از رفتار هاشمیرفسنجانی در انتخابات مجلس ششم، برای حفظ اعتبار خود از ادامه نمایندگی کناره بگیرد و مشغول بازسازی وجهه و زندگی سیاسی خود شود.
وضعیت هاشمی رفسنجانی در مجلس ششم تفاوت زیادی با این روزهای قالیباف نداشت؛ البته که در مثال محل مناقشه نیست؛ اما هاشمی رفسنجانی اگر انصراف نمیداد در مجلسی وارد میشد که مخالفان انتظارش را میکشیدند؛ مانند همین روزهای قالیباف که پایداریچیها در انتظار او برای دیدارش در مجلس هستند.
هاشمی رفسنجانی آن زمان تیزهوشی به خرج داد و جریانی که در حال پایین کشیدنش بودند را پشت در مجلس ششم متوقف کرد. البته بعید است که قالیباف با توجه به ولع قدرتی که دارد چنین کند. او میتواند با کنار رفتن از نمایندگی، خود را تا سر حد امکان برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴ آماده کند تا هم چهرهاش را بازیابی کند و هم بتواند انتقام این دوره را از نیروهای نیابتی ابراهیم رئیسی و دولت او بگیرد؛ البته اگر مشاورانی که او را به این روز انداختهاند اجازه دهند و قالیباف را با مشاورههای مثل قبلشان ضعیفتر از دیروز نکنند.