در یک سال گذشته پخش غیر قانونی یا اصطلاحا قاچاق آثار سینمای ایران تبدیل یه یک روال و عادت شده است. گویا دیگر شنیدن خبر پخش غیر قانونی یک اثر سینمایی، خبری عجیب نیست. آثاری که میتوانستند با اکران شور و نشاطی به گیشههای سینما داده و مردم دوستدار سینما را کنار یکدیگر در سالنها جمع کند تا به تماشای فیلمها بنشینند، حال در گوشیهای موبایل دست به دست میشوند.
به گزارش گیمفا، آثاری که میتوانستند یکنواختی سینمای تمام کمدی این روزهای ایران را تغییر داده و روند تازهای را آغاز کنند. اما به هر حال با هر دلیلی از اکران این آثار جلوگیری شده و به صورت دانلودی در اختیار مخاطبان برای تماشا قرار گرفتهاند.
شب داخلی دیوار که سومین اثر وحید جلیلوند پس از فیلمهای چهارشنبه نوزده اردیبهشت و بدون تاریخ بدون امضا میباشد نیز به همین بلا گرفتار شد. این فیلم نخستین بار در جشنواره ونیز سال ۲۰۲۲ به نمایش درآمد. نوید محمدزاده، دایانا حبیبی، امیر آقایی و علیرضا کمالی نیز در این فیلم ایفای نقش میکنند.
اثری که به ویژه در کارگردانی پر از نقاط روشن و نکات مثبت است، اما برخی ایرادات جدی که به طور مشخص در فیلمنامه آن وجود دارد، این اثر را تبدیل به فیلمی ناقص میکند.
فیلم شب داخلی دیوار با صحنهای از تلاش برای خودکشی توسط شخصیت اصلی داستان یعنی علی آغاز میشود که این تلاش با به صدا درآمدن درب خانه او ناتمام میماند. علی شخصی کم بینا است که تقریبا میتوان او را نابینا دانست و ظاهراً به تنهایی در منزل خود زندگی میکند، اما هیچ چیز آنگونه که بنظر میرسد، نیست.
به دلیل ماهیت و جنس فیلم شب داخلی دیوار امکان نقد کامل آن بدون وارد شدن به اصل قصه و اسپویل وجود ندارد، بنابراین ناچارا از این خط به بعد را با اسپویل پیش خواهیم برد.
فیلم شب داخلی دیوار در طول مدت زمان دو ساعته خود قصهای را روایت میکند که در حقیقت تماما بجز چند مورد (بازجویی مامور از او و ملاقات با پزشک) در ذهن علی شخصیت اصلی اتفاق افتاده و وجود خارجی ندارد. تمام مدت علی در سلولی زندانی بوده و این کاراکتر نابینا یک قصه خیالی را در ذهن خود شکل داده است که ما مشغول تماشای آن هستیم.
علی در واقع راننده مامورین امنیتی است که محل اعتراض و اعتصابات کارگری اعزام شدهاند. دومین شخصیت اصلی فیلم یعنی لیلا موحد نیز در همان مکان حضور دارد. در طی اتفاقاتی لیلا بازداشت شده و به ماشین حمل بازداشت شدگان منتقل میشود، ماشینی که علی راننده آن میباشد. در نهایت لیلا که بر اثر بازداشت از فرزند خود جدا شده از مامور امنیتی درخواست دارد تا بتواند از خودرو پیاده شده و نزد طاها پسر کوچکش برود.
این درخواست با مخالفت شدید مامور همراه میشود و در نهایت علی به عنوان راننده به موضوع ورود کرده و از مامور میخواهد که اجازه خروج به لیلا بدهد. این موضوع باعث درگیری بین آن دو شده و در نهایت منجر به تصادفی میشود که در آن مامور امنیتی فوت شده و علی نیز بینایی خود را از دست میدهد.
حال علی با بینایی از دست رفته در یک سلول کوچک قصهای خیالی در ذهن خود میسازد. قصهای که در آن او عوض آنکه راننده خودروی تصادفی باشد، صاحب خانهای در نزدیکی محل آن تصادف است که لیلا پس از آن برای مخفی شدن به آنجا پناه میآورد.
در همان ابتدای فیلم نیز یک بار تصویر علی را از دریچه یک دوربین مداربسته مشاهده میکنیم که کدی برای همین واقعیت است که این قصه در ذهن علی اتفاق میافتد. علی در ذهن خود این سلول کوچک زندان را تبدیل به همان خانه ذکر شده میکند و حال لیلا با پناه به این خانه و او قصد نجات خود را دارد و علی نیز قصد کمک به او را کرده است. در این قصه گویا علی حتی یک وابستگی عاطفی جزئی به لیلا پیدا میکند.
در وهله اول باید گفت که فیلم شب داخلی دیوار از نظر کارگردانی در سطحی کاملا استاندارد قرار دارد. تمامی میزانسنها و دکوپاژ صحنهها در خدمت حس القا شده قرار داشته و به خوبی حال و هوای مدنظر را از دریچه دوربین منتقل میکنند. نماهای گرفته شده از درگیریهای نیروهای امنیتی با کارگران معترض و یا نماهای POV و همچنین نماهای گرفته شده از علی درست و حرفهای هستند. فیلم در تدوین، موسیقی متن و بازیهای بازیگران خود نیز عملکرد خوبی دارد و در کل از نظر فنی نمره کامل میگیرد.
دوربین در بسیاری از لحظات یک حرکت را به درستی تکرار میکند که باعث ایجاد حس همذاتپنداری با علی به عنوان شخصی نابینا میشود. هنگامی که او نمیداند شخصی در خانهاش حضور دارد یا خیر، دوربین همیشه بر روی تصویر علی باقی مانده و مابقی فضا را به مخاطب نمیدهد.
اینگونه مخاطب نیز به مانند علی نمیداند که در آن سوی قاب آیا شخصی حضور دارد یا خیر و این موضوع نوعی تعلیق را ایجاد کرده باعث تجربه لحظه کاراکتر میشود. از این منظر فیلم شب داخلی دیوار اثر خوبی است. فیلمی که با بلد است با دوربین حس و حال بیافریند. کاری که بسیاری از آثار امروز سینمای ایران موفق به انجام آن نیستند.
ایراد اصلی فیلم شب داخلی دیوار نه به تصویر و بازیها بلکه به نوشته برمیگردد. فیلم قطعا در فیلمنامه میتوانست عملکرد بسیار بهتری داشته باشد و اکنون ضعیف عمل کرده است. فیلمنامه بدون توجه به هر پیامی که فیلم بخواهد بدهد، تک خطی و بدون عمق است. شخصیتپردازی در نحیفترین و کم جانترین حالت ممکن قرار دارد.
علی جز یک شخص نابینا و لیلا جز یک مادر که فرزندش را گم کرده است هیچ هویت دیگری ندارند. علی یک راننده امنیتی است که تصمیم به کمک به لیلا میگیرد، اما به چه دلیلی؟ چرا علی اینگونه تصمیم میگیرد، اما مامور دیگر حاضر در خودرو تصمیم مخالفی با او دارد؟ شخصیت لیلا نیز به عنوان یک کارگر که برای امضای اعتراضنامهای اقدام میکند، هیچگونه شخصیت و هویت اجتماعی ندارد او فقط به فرزندش گره خورده است. این اتفاق عمق فیلم شب داخلی دیوار را به حداقل میرساند. هنگامی که شخصیت وجود نداشته باشد، همذاتپنداری وجود ندارد و در نتیجه چیزی از آن کاراکتر هم قابل لمس نخواهد شد.
فیلم در واقع تنها به آن شوک پایانی خود متصل است. به نظر میرسد که فیلم نگاهی به آثار مشابه خارجی داشته است. قطعا خیلی از بینندگان پس از تماشای فیلم یاد اثری مثل شاتر آیلند افتادهاند. اثری که در آنجا نیز در حال تماشای قصه و شخصیتی بودیم که در انتها مشخص شد واقعی نبوده و ساخته شدهاند.
اما به عنوان مثال در همان جزیره شاتر، تدی تبدیل به یک شخصیت با پیشینه، مشکلات و دغدغههای مختلف میشود. اتفاقی که ابدا در فیلم شب داخلی دیوار رخ نمیدهد. شما میتوانید علی با بازی نوید محمدزاده زاده را با کاراکتر دیگری به اسم مثلا حسین با بازی شخص دیگری عوض کنید و هیچ اتفاقی در فیلم رخ نمیدهد.
علی چه ویژگی و شخصیتی دارد که تصمیم میگیرد به لیلا کمک کند در حالی که وظیفه او به عنوان یک مامور امنیتی تحویل او به بازداشتگاه میباشد؟ او چرا مثل سایر همکاران خود فکر نمیکند؟ این موضوعاتی است که فیلم باید برای بینقص شدن به سوی پرداخت به آنها میرفت.
در پایان باید گفت که شب داخلی دیوار اثر خوبی است که ناقص میماند. فیلم قصه اولیه و سوژه مناسبی دارد و دست به بیان پیامها و مفاهیمی نیز میزند. از طرفی به طور قطع از نظر کارگردانی و دوربین با اثری در سطح خوب روبرو هستیم و بازیها نیز در سطح استاندارد قرار دارند.
اما فیلم جز شوک پایانی خود در مسیر روایت ناقص است و اجازه تجربه را از مخاطب میگیرد، دلیل اصلی آن هم به عدم توانایی در ساخت یک شخصیت بازمیگردد. هر دو شخصیت مهم فیلم ناشناس بوده و هیچ هویتی در دنیای فیلم ندارند. در نتیجه فیلم شب داخلی دیوار با وجود نکات مثبت مهم خود در نهایت تبدیل به اثری کامل نشده و مقدار زیادی از ظرفیت خود را از دست داده است.