فرارو- ناتو پیمانی است که ریشه در یک وعده وجودی دارد که در ماده ۵ اساسنامه آن آمده ذکر شده است: "کشورهای امضا کننده توافق کرده اند حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو را به عنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به مقابله با آن برخیزند". این تعهد مدون حمایتی قلب تپنده ناتو است. در شدیدترین حالت کشورهایی که بخشی از ائتلاف هستند حتی برای دفاع از اتحاد صرفنظر از آن که شرکا چه مقدار پول، تجهیزات و تسلیحات کمک میکنند حتی خطر جنگ هستهای در خاک خود را نیز برای دفاع از یکی از اعضای ناتو که با حمله یا تهدید مواجه شده باشد به جان میخرند.
به گزارش فرارو به نقل از اشپیگل، برای چندین دهه آمریکاییها آماده دفاع از اروپا با تسلیحات خود از جمله کلاهکهای هستهای بوده اند و با انجام این کار این ریسک را پذیرفته اند که یک بمب روسی در نهایت بر فراز نیویورک یا بالتیمور فرود بیاید. بازدارندگی هستهای متقابل بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی یکی از اصلیترین دلایلی بود که جنگ سرد بین شرق و غرب هرگز داغ نشد و این که کشورهایی مانند آلمان بیش از ۷۰ سال است که توانسته اند در آرامش زندگی کنند.
با این وجود، تنها با چند جمله ذکر شده توسط "دونالد ترامپ" رئیس جمهور پیشین امریکا که ممکن است به زودی به کاخ سفید بازگردد این اطمینان خاطر زیر سوال رفته است. او چند روز پیش در جریان مراسمی برای کارزار انتخاباتی خود در کارولینای جنوبی با نقل قولی از گفتگویش با یک رهبر اروپایی که پرسیده بود اگر ما پول ندهیم و هزینه کافی صرف ناتو نکنیم و روسیه به ما حمله کند از ما محافظت میکنید؟ پاسخ داد:"خیر، من از شما محافظت نمیکنم حتی از کشور دشمن میخواهم که به شما حمله کند چرا که به اندازه کافی برای ناتو هزینه نکرده اید". این همان زبانی است که مافیا هنگام اخاذی برای دریافت پول در ازای ارائه خدمات حفاظتی از آن استفاده میکند.
در واقع، جمله ترامپ یعنی "نه، من از تو محافظت نمیکنم" باید محور هر بحثی در سیاستگذاری امنیتی در آلمان و اروپا باشد. این پایان یک دوره و آغاز عصری تازه خواهد بود.
این بحثی است که کارشناسان مدتهاست خواستار طرح آن بوده اند، اما "اولاف شولتز" صدراعظم المان از حزب سوسیال دموکرات با دقت از آن خودداری ورزیده است: آیا آلمان و در کلیت آن اروپا باید برای آیندهای آماده شوند که دیگر نمیتوان در آن به امریکا تکیه کرد؟
هنگامی که "کاتارینا بارلی" وزیر دادگستری سابق آلمان و نامزد اصلی حزب سوسیال دموکرات در انتخابات پارلمان اروپا در سال جاری در گفتگو با روزنامه "تاگس اشپگل" به فیل در اتاق تاریک، اشاره کرد و اظهار داشت که باید بحث در مورد در اختیار داشتن بمب احتمالی توسط اروپاییها آغاز شود باعث ایجاد هیاهوی قابل توجهی شد. "یوهان وادفول" سیاستمدار حزب دموکرات مسیحی آلمان در آن زمان اظهار داشت که این گفته نشان میدهد باید در مورد "عقل سیاسی" بارلی "تردید" کرد. "رالف استگنر" سیاستمدار هم حزبی بارلی نیز نسبت به تسلیح مجدد "کورکورانه" هشدار داد. صدراعظم آلمان نیز اظهار داشت: "ما یک ناتو داریم که کار میکند یک مشارکت بسیار قوی ترانس آتلانتیک. همکاری هستهای که ما توسعه داده ایم نیز بخشی از آن است".
با این وجود، جملات صدراعظم آلمان و منتقدان بارلی به طرز عجیبی نابجا به نظر میرسند. ترامپ در نظرسنجیهای پیش از انتخابات جلوتر است. ۸۶ درصد از امریکاییها باور دارند بایدن برای ادامه ریاست جمهوری بسیار مسن است. شانس انتخاب ترامپ برای دومین دوره ریاست جمهوری خود در کاخ سفید در حال حاضر بسیار چشمگیر به نظر میرسد. در صورت راهیابی ترامپ به کاخ سفید مشارکت بسیار قوی ترنس آتلانتیک که شولز به آن اشاره کرد بلافاصله به تاریخ خواهد پیوست. صدراعظم و مشاوران اش هرگونه بحث در مورد توسعه بازدارندگی هستهای اروپا را به عنوان موضوعی غیر ضروری رد کرده اند. شولتز صرفا امیدوار بوده که بایدن دوباره در انتخابات پیروز شود. با این وجود، "کارلو ماسالا" استاد دانشگاه در مونیخ میگوید: "ما به این بحث نیاز داریم. حتی اگر بسیار پیچیده باشد".
ترامپ زمانی که در سال ۲۰۱۷ میلادی برای نخستین بار در مقام رئیس جمهور امریکا به مقر ناتو در بروکسل رفت در مورد بند ۵ اساسنامه ناتو به روزنامه نگاران گفت: "منظور شما این است که اگر روسها به لیتوانی حمله میکنند ما جنگ با روسیه را آغاز خواهیم کرد؟ این دیوانگی محض است".
چند هفته پیش "تیری برتون" کمیسر اروپایی در امور بازار داخلی از فرانسه در رابطه با اظهارنظر ترامپ در حاشیه مجمع جهانی اقتصادی داووس در سال ۲۰۲۰ میلادی صحبت کرد. او گفت که ترامپ که در آن زمان رئیس جمهور بود به "اورسولا فون در لاین" رئیس کمیسیون اروپا گفته بود: "شما باید درک کنید که اگر اروپا مورد حمله قرار گیرد ما هرگز برای کمک و حمایت از شما نخواهیم آمد. اتفاقا ناتو مرده است و ما از آن خارج خواهیم شد".
به عبارت دیگر، نشانههای زیادی وجود داشت که نشان میداد اتحاد غرب تحت رهبری رئیس جمهوری انزواطلبی مانند ترامپ میتواند در واقع با یک تهدید وجودی مواجه شود. با این وجود، تاکنون هیچ کس از جمله صدراعظم آلمان نخواسته این موضوع را جدی بگیرد. شولتز نیز مانند "آنگلا مرکل" سلف خود دچار توهماتی بوده است. همان طور که مرکل این توهم آلمانی را که گاز طبیعی روسیه همیشه ارزان و بدون هزینه سیاسی در دسترس خواهد بود را تبلیغ کرد شولتز نیز کماکان به این افسانه چسبیده که میتوان به چتر هستهای آمریکا در هر شرایطی وابسته بود. شولتز سه هفته پیش در مصاحبهای با هفته نامه پرنفوذ آلمانی "دی زایت" گفته بود که دولت او "تصمیم گرفته به همکاری هستهای با ایالات متحده و ناتو ادامه دهد".
روسیه از استقرار سلاحهای هستهای تاکتیکی در بلاروس خبر داده. آن تسلیحات عمدتا کلاهکهای کوچک تری هستند که میتوانند برای باج گیری از اروپا مورد استفاده قرار گیرند. کارشناسان معتقدند مسکو ۲۶۰۰ سلاح تاکتیکی هستهای در اختیار دارد. بر اساس مفهوم "تشدید تا کاهش تنش" ارتش روسیه کرملین میتواند یک کلاهک هستهای تاکتیکی را به کار گیرد تا در یک درگیری احتمالی پیروز ظاهر شود. قدرتهای هستهای اروپایی با این انتخاب مواجه خواهند شد که یا اصلا کاری انجام ندهند یا با یک سلاح هستهای استراتژیک پاسخ دهند.
هر دو قدرت هستهای اروپایی یعنی فرانسه و بریتانیا ذخایر هستهای تاکتیکی خود را حذف کرده اند و فقط سلاحهای استراتژیک در اختیار دارند: در مجموع حدود ۵۰۰ کلاهک هسته ای. استفاده از آن تسلیحات خطر یک جنگ هستهای بزرگتر با روسیه را به همراه خواهد داشت. دکترین هستهای ایالات متحده میگوید: "توانایی بازدارندگی از استفاده محدود تسلیحات هستهای کلید بازدارندگی در برابر حملات غیرهستهای است". به عبارت دیگر طبق این استدلال کشورهایی که سلاح هستهای تاکتیکی در اختیار ندارند احتمال دارد قربانیان بعدی هستهای باشند. اگر آمریکا چتر هستهای خود را بردارد این موضوع در مورد اروپا نیز صدق خواهد کرد.
پرسش آن است که ارتش روسیه با توجه به خساراتی که در اوکراین متحمل شده تا چه اندازه میتواند با سرعت حمله دیگری را انجام دهد. تصور میشود که روسیه به طور کامل ۸۰۰۰ خودروی زرهی را در جنگ از دست داده است. صرفا برخی از آن تجهیزات تعویض شده اند و تجهیزات جدید کیفیت پایین تری دارند.
علیرغم آن که نه ماه تا انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده باقی مانده اروپا اکنون خود را در برابر مسائل وجودی میبیند. یک اتحادیه مشترک امنیتی و دفاعی چگونه میتواند باشد؟
مکرون در تاریخ ۳۰ ژانویه در جریان سفرش به سوئد نشان داد که دکترین هستهای فرانسه را چگونه میبیند. او گفت که بازدارندگی هستهای البته در راستای "منافع حیاتی فرانسه" است، اما هم چنین دارای یک "بعد اروپایی واضح است که به ما مسئولیت ویژهای میبخشد".
سخنرانی مکرون حداقل یک نقطه آغاز بود. ماسالا معتقد است که تنها فرصت اروپا برای توسعه بازدارندگی هستهای در زرادخانه فرانسه نهفته است و کشورهای اروپایی باید در هزینههای آن سهیم شوند. در مقابل، فرانسه باید استراتژی هستهای خود را تغییر دهد و قدرت بازدارندگی خود را فراتر از مرزهای ملی اش گسترش دهد.
با این وجود، حتی اگر مکرون با چنین توافقی موافقت کند اگر "مارین لوپن" از حزب راستگرای پوپولیست افراطی "اجتماع ملی" در انتخابات ۲۰۲۷ میلادی به مقام ریاست جمهوری فرانسه برسد چه خواهد شد؟ دیپلماتهای آلمانی میگویند این نگرانیای است که مکرون نیز در آن با آلمانیها شریک است.
تصور میشود که شولتز علاقهای به صحبت در مورد سلاح هستهای اروپایی ندارد و قصد دارد نگاه اش به نتیحه تحولات سیاسی داخلی امریکا و تاثیر آن بر ناتو باشد. او همه چیز را بر روی انتخاب مجدد بایدن شرط بندی کرده است. شولتز بایدن را به مثابه یک شریک معنوی میبیند به مثابه یک سیاستمدار کهنه کار که چشم اش به رفاه کارگران و شهروندان عادی است و با هیاهوی کمی حکمرانی میکند. با این وجود، شولتز در سرنوشت اش نیز با بایدن شریک است یعنی شکاف فزاینده بین برداشتی که خودش از خود دارد و برداشتی که دیگران از او دارند. هر دو رهبر ماه هاست که در نظرسنجیهای عمومی با مشکل مواجه بوده اند و با نبردهای دشواری برای انتخاب مجدد روبرو هستند. به همین دلیل است که هر دوی آنان آموخته اند خوش بینیای را گسترش دهند که لزوما ریشه در اعداد و ارقام ندارد.
با این وجود، شولتز تا چه زمانی میتواند واقعیات را انکار کند؟ تمایل آمریکا برای محافظت از اروپا صرفنظر از این که در حال حاضر کدام رئیس جمهور در کاخ سفید حضور دارد رو به افول خواهد رفت. ترامپ صرفا این روند را تسریع خواهد کرد.
پس از پایان جنگ سرد و هرج و مرج ناشی از اتحاد مجدد المان غربی و شرقی، ارتش آلمان به طور قابل توجهی کوچک شد و امروزه به سختی میتواند تعهدات خود نسبت به ناتو را برآورده سازد. سناریوی جنگ آلمان با روسیه ترسناک است، زیرا نتیجه برای آلمان دلخراش خواهد بود. ارتش آلمان در دهه ۱۹۹۰ میلادی هنوز چندین هزار فروند تانک جنگی ذخیره در اختیار داشت امروز این تعداد به حدود ۳۰۰ فروند تانک تقلیل یافته است. وضعیت مشابهی در مورد مهمات توپخانهای آلمان نیز وجود دارد. آلمان چند هزار گلوله توپخانه در اختیار دارد و اگر جنگی درگیرد حداکثر برای یک هفته مهمات کافی در اختیار خواهد داشت.
پس از آغاز جنگ اوکراین ارتش آلمان دارای ۱۲ سامانه پدافند هوایی پاتریوت با فناوری پیشرفته بود که میتوانست موشکها یا هواپیماهای جنگی را که در حال نزدیک شدن هستند ساقط کند. با این وجود، تعدادی از آن سامانههای پدافند به اوکراین ارسال شده اند و مابقی به گفته کارشناسان نظامی حداکثر برای محافظت از مهمترین انبارهای مهمات آلمان کافی هستند.