غلامرضا فدایی در خبر آنلاین نوشت: اکنون که در آستانة انتخابات مجلس دوزادهم قرار داریم و تعداد فراوانی برای مشارکت ثبت نام کرده اند الزام است نکاتی را ولو تکراری یادآور شوم و آن این است که نمایندگی مجلس همچون همه مشاغل مدیریتی واجرایی شغل نیست بلکه خدمتی داوطلبانه است از جانب کسانی که میتوانند در این زمینه کار کنند و خدمتی نه به خود وخانواده خود، بلکه به مردم برسانند.
این اعلام آمادگی نه تنها باید از جانب افراد توانمند در این زمینه باشد بلکه جمعی از صاحبنظران ودلسوزان هم آنرا تأیید کنند. این استقبال پرشور در انتخابات ۱۴۰۲ آیا نشانگر میزان علاقمندی به کار برای مردم است یا خدای نکرده داوریهایی در باره نمایندگی وجود دارد که عدهای میخواهند از آن سوء استفاده کنند. باید به فرد داوطلب و حامیان آنها به دقت توجه کرد و آن را یکی از ملاکهای انتخاب مردم علاوه بر سطح سواد و مهارت و توانمندیهای الزام برای قانونگذاری و نظارت قرار داد. این همان نکتهای است که علی علیه السلام در نامه به مالک اشتر میفرماید «ان عملک لیس بطعمه» این شغل تو طعمه نیست که به چنگ آوردی، بلکه زمینهای است برای اعلام شایستگی و توانمندی و خیرخواهی.
بعضی وکالت مجلس را با شغل وکالت رسمی دادگستری اشتباه میگیرند و فکر میکنند وکالت مجلس هم شغل است. در حالیکه اینچنین نیست. خاطرهای دارم از دور دوم مجلس (سالهای۶۳ و۶۴) که روزی در یکی از دو روستاهای اراک که بر سر تقسیم آب با هم مشکل، و از میزان جلوگیری آب توسط روستای بالاتر شکایت داشتند مسئله را با من طرح کردند؛ و از من یپگیری آن را خواستار شدند. بعد در حاشیه گفتند که البته ما وکیل گرفته ایم؛ گفتم چگونه؟ گفتند ما دو میلیون تومان (که در آن زمان خیلی بود و حقوق نماینده مجلس ماهی۵ هزار تومان) به وکیل پرداخته ایم و قرار است که اگر درست شد دو میلیون دیگر را در آخر بپردازیم. من پیش خود گفتم وکیل داریم تا وکیل؛ وکیل اصلی آنها هستند که شغلشان وکالت است!
اگر به سوابق جمعی از نمایندگان مراجعه کنیم عدهای پس از یک دور نمایندگی دیگر داوطلب نشدندو آن را مطابق ذوق و سلیقه خود نیافتند و شاید مسئولیت را سخت دانستند و توان حمل آن را نداشتند؛ عدهای حقوق مجلس را نگرفتند و از امتیازات نمایندگی بهره نبردند و به همان حقوق قبلی خود در سازمانی که بودند بسنده کردند؛ عدهای هم، چون از دور آوازه نمایندگی را شنیده بودند وقتی وارد محیط شدند خود را نتوانستند با محیط هماهنگ کنند و ساکت نشستند و نه طرحی داند و نه از طرحی و لایحهای دفاع کردند. البته آنهایی که هر بار نامزد میشوند قطعا در خود کارآیی و توانایی میبینند و یا طرحها و برنامههای نیمه کار دارند و خود را ملزم به پیگیری آنها میدانند و البته این مردم اند که باید آن را تأیید کنند.
در این بین شایعه عوام مردم هم بی تأثیر نیست و مزید بر علت است که میگویند نماینده حقوق مادام العمر میگیرد. در حالیکه اینچنین نیست.
نماینده در زمان نمایندگی از حقوق ومزایای نمایندگی استفاده میکند و بعد از آن همچون سایر مسئولان اجرایی به کار قبلی خود بر میگردد و البته اگر کاری قبال ً نداشته است ممکن است در زمان نمایندگی برای خود کاری دست و پا کند. یا لیاقتی از خود نشان دهد و سازمانهایی داوطلب شوند که او به عضویت بپذیرند. پس برای بعضی این همه شور برای نماینده شدن وخرجهای آنچنانی کردن برای چیست؟ قطعا ً آنهایی که به هر دری میزنند تا نماینده شوند به دنبال زد و بند ها، کار چاق کنی هاو مسایلی مشابه هستند و در این زمینه مسئولانی که به آنها روی خوش نشان میدهند شریک جرم و بلکه عامل جرم اند و اگر افرادی در قوه قضائیه در این بین کوتاه بیایند از همه بدتر.
آنکس که خدمتگزار وفداکار است باید مردم از وی خواهش کنند تا مسئولیتی را بپذیرد. نمایندهای نماینده است که قول ندهد بلکه برنامه خود رابرای اصلاح نابسامانیهای کشور ارائه کند و از برون رفت از مشکلات وپیشرفت در حوزههای مختلف درکل کشور بگوید. ازآسیبهای اجتماعی، اقتصادی، وسیاسی حرف بزند وشناخت خود را نسبت به مسائل عرضه کند. به نظر میرسد این امر به سه عامل مهم بستگی دارد.
مردم، مجلس ومسئولان مردم علاوه بر بالابردن سطح معلومات خود بایدگروههای ارزیاب مورد اعتماد برای تعیین صلاحیت نامزدها داشته باشند. مجلس قول دهد که در مدیریت خود اعمال سلیقه نکند وافراد را متناسب با توانمندیهاشان در کمیسیونهای تخصصی قرار دهد و بر رفتار نماینگان نه تنها در امور اخلاقی بلکه در امور کاری و قانونی آنها با کمال بی نظری در اواسط و اخر کاراشراف داشته باشد و ارزیابیهای خود را منتشر کند. ومسئولان هم قول دهند که تبعیضی بین نمایندگان و البته مناطق آنهاقایل نشوند، و تحت تأثیر زور افراد پرزور قرار نگیرند.