bato-adv
کد خبر: ۷۰۹۸۱۰

مرگ مرموز «ناوالنی»؛ هم‏نشینی سیاست با جنایت؟

مرگ مرموز «ناوالنی»؛ هم‏نشینی سیاست با جنایت؟
«کتاب «فرمان قتل» ما را به پشت صحنۀ پر از جُرم و جنایتِ عرصۀ سیاست در روسیه می‌بَرَد و پرده از راز قتل‌هایی برمی‌دارد که حکومت روسیه طراحی کرده بود و روایتی از شیوه‌های حذف و سرکوب و وحشت‌آفرینیِ یک حکومت استبدادی مدرن به دست می‌دهد و می‌کوشد از معما‌های جنایاتی واقعی در دنیای سیاست راز‌گشایی کند.»
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۶ - ۲۸ بهمن ۱۴۰۲

مهرداد خدیر در هم میهن نوشت: به فوریت و سرعت مشخص نمی‌شود مرگ «الکسی ناوالنی» مهم‌ترین منتقد و مخالف ولادیمیر پوتین در زندان (اردوگاهی در بالاتر از مدار قطب شمال) طبیعی بوده یا آن را هم باید یک قتل سیاسی دیگر در روسیه دانست؛ هرچند تبعید به آن سرزمین هم مجازاتی سنگین بود.

در این‌گونه موارد البته جدای این پرسش که مرگ طبیعی بوده یا قتلی رخ داده دو مورد دیگر هم به ذهن متبادر می‌شود: نخست اینکه با فرض طبیعی بودن آیا اهمالی در قبال سلامت زندانی شکل نگرفته (به سهو یا به عمد) و دیگر اینکه اگر به زندان نمی‌افتاد تا چه اندازه احتمال داشت این اتفاق روی دهد؟ قابل پیش‌بینی است که حکومت روسیه - که بعد از تجاوز به اوکراین و تقابل علنی با غرب و اعمال تحریم‌ها توتالیترتر و امنیتی‌تر هم شده- این مرگ را طبیعی اعلام کند و حتی مدارک پزشکی هم ارائه دهد و مثلاً استناد کند به اینکه بعد از پیاده‌روی این اتفاق افتاده نه در زندان درحالی‌که ما می‌دانیم کل آن اردوگاه و از جمله منطقه‌ای که در آن پیاده‌روی می‌کرده، حکم زندان را دارد.

همچنین باز قابل پیش‌بینی است که مخالفان از آن به مثابه یک قتل سیاسی یاد کنند و مجامع حقوق بشری خواستار تشکیل کمیته‌های حقیقت‌یاب شوند کما اینکه طی همین ساعات بعد از انتشار خبر چنین بوده است. این مرگ، اما اگر هم قتل سیاسی نباشد باز به اعتبار مرگ سیاستمدار مخالف در زندان – اردوگاهی در قطب شمال که با دوران استالین متناسب‌تر است- یادآور قتل‌های سیاسی در روسیۀ امروز یا مرگ‌های مشکوکی است که از آن‌ها به‌عنوان قتل یاد شده ولو حکومت کنونی روسیه و قبلی‌ها انکار کرده باشند و به این بهانه به دو نکته و هر دو در تابستان همین امسال می‌توان اشاره کرد:

نخست: پنجم تیر امسال یکی از نشست‌های «عصر دوشنبه‌های مجله بخارا» به انتشار کتاب «فرمان قتل؛ قتل‌های سیاسی در روسیۀ امروز» نوشته «ایمی نایت» اختصاص داشت که با ترجمۀ خانم زینب کاظم‌خواه به پارسی برگردانده شده است. کتاب «فرمان قتل» ما را به پشت صحنۀ پر از جُرم و جنایتِ عرصۀ سیاست در روسیه می‌بَرَد و پرده از راز قتل‌هایی برمی‌دارد که حکومت روسیه طراحی کرده بود و روایتی از شیوه‌های حذف و سرکوب و وحشت‌آفرینیِ یک حکومت استبدادی مدرن به دست می‌دهد و می‌کوشد از معما‌های جنایاتی واقعی در دنیای سیاست راز‌گشایی کند.

نایت در کتاب «فرمان قتل» دربارۀ روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی و سیاست‌مداران دموکراسی‌خواهِ منتقدی نوشته که به باور او به فرمان کرملین و با طراحی و توطئه دستگاه امنیتی به قتل رسیده‌اند و نیز به قتل‌های دیگری می‌پردازد که آن‌ها را هم مرتبط با کرملین می‌داند. «فرمان قتل» همچنین روایتی مستند و گاه تکان‌دهنده از پیشینه‌ای است از هم‌دستی جنایت و سیاست در روسیه و جنایت‌های سیاسی در این سرزمین از دوران تزار‌ها تا عصر استالین و حالا در دوران پوتین انگار تلفیقی از هر دو را شاهدیم.

درست در همان روز‌ها و در تیرماه ۱۴۰۲ جهان از خبر شورش ۲۴ ساعته‌ای درون ارتش روسیه و علیه فرماندهی در مسکو هم شوکه شد و این انتظار شکل گرفت که اندکی بعدتر سناریوی حذف رهبر شورشیان گروه واگنر هم اجرا شود.

دیری نپایید و دو ماه بعد و در ۵ شهریور این انتظار برآورده شد و موضوع دوم قابل یادآوری به بهانة مرگ الکسی ناوالنی همین نکته است.

وقتی خبر رسید جت شخصیِ «یوگنی پریگوژین» رئیس گروه واگنر سقوط کرده روزنامة گاردین نوشت: روش نوینی به لیست بلندبالای ترور‌های کرملین افزوده شد و تیتر تندی هم بر پیشانی مطلب نشست: «۲۰ سال قساوت» با این تیتر فرعی: «پوتین چگونه مخالفان خود را ساکت می‌کند؟»

آن گزارش شروعی کوبنده داشت: «از لباس زیرِ آغشته به نوویچوک و چای پولونیوم تا ترور مخالف با چکاندن ماشه، کشتار و حذف منتقدان و مبارزان هربار به شکلی متفاوت رخ داده است. داستان مخالفت هر چه که بوده، در خلال حکم‌رانیِ ۲۳ سالة ولادیمیر پوتین، منتقدان کرملین، روزنامه‌نگاران و جاسوسان فراری به دلیل سرکشی و مخالفت با حکومت با رفتار‌های بی‌رحمانه‌ای از این دست مواجه شده‌اند.»

هرچند کرملین این اتهام را رد کرد (چندان که اتهام قتل الکسی ناوالنی را هم رد خواهد کرد)، اما بد نیست یاد‌آوری کنیم در آن گزارش چند نوع قتل سیاسی به حکومت روسیه نسبت داده شد و از جمله به مسموم‌سازی و به‌صورت مشخص به همین مورد ناوالنی که مسموم شد، اما زنده ماند و تبعید شد و نوشتند:

«این روش که به فوریت و بی‌امکان شناسایی صورت می‌پذیرد به قاتل اجازه می‌دهد از صحنه بگریزد. مرگ الکساندر لیتویننکو که در سال ۲۰۰۶ در لندن درگذشت مثالی برای این فقره بود: مرگ بر اثر مسمومیت با پولونیوم.»

چراکه اندکی قبل‌تر خود به خبرنگاران گفته بود اگرچه اتحاد شوروی فروپاشیده، اما سرویس امنیت فدرال روسیه (اف‌اس‌بی) هنوز در حال کار با آزمایشگاه‌های مربوط به سموم آن دوران است و تحقیقات در بریتانیا نیز احتمال قتل با مسمومیت را جدی دانست.

۱۰ سال بعد سرگی اسکریپال- جاسوس دوجانبة بریتانیا -، اما از مسمومیت با عامل شیمیاییِ اعصاب موسوم به نوویچوک جان سالم به در برد.

نکتة قابل توجه در قبال این ترور، اما این بود که کمی پس از سوء‌قصد به اسکریپال که او را نکشت پوتین این جاسوس دوجانبه را خائن و به‌دردنخور لقب داد و در مصاحبه‌ای جداگانه اظهار داشت که «می‌تواند هر چیزی را ببخشاید جز خیانت.»

در‌بارة الکسی ناوالنی هم گفته شد در مرداد ۱۳۹۹ خورشیدی در خلال پرواز از سیبری به مسکو بدحال و کمی بعد نیز برای معالجه به آلمان منتقل شد. پزشکان آلمانی دریافتند ناوالنی با «نوویچوک» مسموم شده است. بهبود یافت، اما به روسیه بازگشت.

در تحقیقاتی که تارنمای بلینگ‌کت انجام داد دست‌کم ۸ فرمان بَرِ سرویس امنیتی روسیه شناسایی شدند که ظاهراً در مسمومیت ناوالنی دخالت داشته‌اند. (یکی از عواملی که گفته می‌شود در مسمومیت ناوالنی دخالت داشته، در تماس تلفنی با رهبر مخالفان به نقش خود در این توطئه اعتراف کرد).

داستان، اما به مسموم‌سازی محدود نبود و روش‌های دیگر هم از این قرار برشمرده شد: یکی قتل به ضرب گلوله و دیگری با ظاهر خودکشی و در این قِسم مشهورترین مورد آن مرگ بوریس برزوفسکی – رقیب پوتین- بود؛ جنازه حلق‌آویزشدة او را در حمام خانه‌اش در منطقة آسکوت انگلستان یافتند درحالی‌که اندکی بعد از روی کار آمدن پوتین در سال ۲۰۰۰ به بریتانیا تبعید شده بود. تصاویر کالبدشکافی نشان داد برزوفسکی خود را نکشته است.

دربارة هیچ‌یک از این موارد البته نمی‌توان با قاطعیت نظر داد، ولی وقتی موارد متعددی وجود دارد ظن بیشتر می‌شود و سیاست در آن سامان با جنایت قرین در نظر می‌آید.

هرچند مخالفان این نظریه می‌توانند بگویند چرا پوتین باید دست به چنین اقدامی بزند درحالی‌که توجه به روسیه و اوکراین مانند گذشته نیست و در آستانة انتخابات ترسیم چنین تصویری از روسیه به سود او تمام نمی‌شود.

در اصل مرگ او البته تردیدی نیست و اینکه حالا الکسی ناوالنی مرده و اصرار بر اینکه بعد از پیاده‌روی بوده شک‌ها را مرتفع نمی‌کند چراکه سه سال قبل هم او را مسموم کرده بودند و وقتی یک زندانی سیاسی با این درجه از اشتهار بین‌المللی در زندان/اردوگاه چشم از جهان می‌بندد نخستین احتمالی که به ذهن متبادر می‌شود همین است که طبیعی نبوده ولو طبیعی بوده باشد و کافی است کتاب «فرمان قتل» را خوانده باشید تا هم به این نتیجه برسید و هم برخی ادعا‌ها و توضیحات و توجیهات را پیشاپیش حدس بزنید.

برچسب ها: ناوالنی جنایت
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین