پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین به پایگاه آمریکا در اردن که منجر به کشته شدن سه نظامی آمریکایی شد، جو بایدن در حال بالانس کردن فشارهای سیاسی، محاسبات نظامی و شکنندگی منطقهای است. دیوید سنگر، خبرنگار نیویورک تایمز در مطلبی درباره استراتژی آمریکا بعد از حمله به اردن برای این نشریه نوشت: حتی پیش از حمله روز یکشنبه یک هواپیمای بدون سرنشین در اردن که منجر به کشته شدن سه سرباز آمریکایی شد، دولت بایدن دقیقا برای لحظهای به همین شکل برنامه ریزی کرده بود و در مورد این بحث میکرد که چگونه میتواند به گونهای حمله کند که نیروهای نیابتی ایران را منصرف و این پیام را ارسال کند که تهران این کار را انجام ندهد. اما گزینهها از ناراضی کننده تا بسیار پرخطر متغیر است.
به گزارش دنیای اقتصاد؛ بر اساس آنچه که در نیویورک تایمز آمده، بایدن میتواند دستور حمله به نیروهای نیابتی را صادر کند؛ هرچند طی هفتههای اخیر در سوریه، عراق و یمن حملات را علیه آنها تشدید کرده است. تاکنون، این حملات بر توانایی گروههای مورد حمایت ایران که بیش از ۱۶۰ حمله انجام داده اند، ضربه زده است. اما همانطور که خود بایدن ۱۰ روز پیش اشاره کرد، آنها نتوانستند این گروهها را از انجام عملیات بازدارند.
سنگر در این مقاله با اشاره به گزینه ادعایی دیگر که بسیار خطرناک و تقریبا غیرممکن است میگوید، آقای بایدن میتواند تصمیم بگیرد که به دنبال تامین کنندگان اصلی پهپادها و موشکها از جمله شاید در داخل ایران باشد که خطر بسیار بیشتری دارد. اولین هدف او نیز میتواند اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باشد که بسیاری از آنها در سوریه و عراق مستقر هستند. بسته به نحوه انجام این حملات، واشنگتن میتواند جبهه دیگری در جنگ با دشمنی بسیار قدرتمندتر باز کند و تهران را به سرعت بخشیدن به برنامه هستهای خود تحریک کند.
به طور خلاصه، این امر بایدن را مجبور میکند تا هر کاری را که تاکنون سعی کرده از آن اجتناب کند، انجام دهد. مقامات میگویند که گزینههایی در این بین وجود دارد و این ضربات و حملات موردی میتواند با پیغامهای پشت پرده ترکیب شود مبنی بر اینکه نباید بعد از آن، تنشها تشدید شود. چنین سیگنالهایی قبلا موفقیت آمیز بوده است، از جمله پس از ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه در سال ۲۰۲۰ به دستور آمریکا در عراق. پس از آن عملیات، مانند امروز، ترس از وقوع یک جنگ همه جانبه در خاورمیانه میان آمریکا و متحدانش علیه ایران و نیروهای نیابتی اش وجود داشت، اما به ادعای نویسنده هر دو طرف عقب نشینی کردند.
جیمز جی استاوریدیس، دریاسالار بازنشسته نیروی دریایی که اکنون برای گروه کارلایل، یک شرکت سرمایهگذاری جهانی کار میکند، گفت: «هیچ انتخاب خوبی وجود ندارد، اما کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از سربازان آمریکایی و تفنگداران عملیات ویژه نیروی دریایی ارتش آمریکا نیازمند پاسخ قوی است.»
او مدعی شد: «یک کمپین هوایی چند روزه علیه همه نیروهای نیابتی، همراه با «اخطار آخرین فرصت» به ایران ضروری است. پنتاگون باید گزینههایی را عملیاتی کند که مستقیما علیه تاسیسات تسلیحاتی، داراییهای دریایی و سیستمهای اطلاعاتی ایران باشد.
یک حمله سایبری تهاجمی قوی یکی دیگر از گزینههای عملی خواهد بود، چه به تنهایی و چه همراه با ضربات دیگر. از آنجا که ایران برای مدت طولانی یعنی طی دوران ریاست جمهوری هشت رئیسجمهور یک دشمن برای آمریکا به شمار میرفته، چنین گزینههایی کم نیستند. ایالات متحده کارخانههای اصلی ساخت هواپیماهای بدون سرنشین و تامین کنندگان خارجی آنها را شناسایی کرده است. به ادعای نیویورکتایمز، ایران علاوه بر روسیه به گروههای نیابتی اش در منطقه نیز کمک تسلیحاتی میکند.
البته بر اساس این گزارش هنوز مشخص نیست پهپادها یا پهپادی که روز یکشنبه آمریکاییها را در اردن هدف قرار داد، ساخت ایران بود یا خیر. به ادعای نیویورکتایمز نیروهای آمریکایی پیشتر حملات به سایتهای موشکی و پایگاههای هوایی ایران را در صورت بروز درگیری بین ایران و اسرائیل ترسیم کرده اند. حتی یک گزینه دقیق حمله سایبری علیه ایران با نام رمز «نیترو زئوس» برای از کار انداختن پدافند هوایی، سیستمهای ارتباطی و بخشهای حیاتی شبکه برق ایران وجود داشت.
این طرح در سال ۲۰۱۵ پس از اینکه ایران و شش کشور دیگر به توافق هستهای دست یافتند، لغو شد. اسرائیل به طور آشکاری بمبارانهایی را تمرین کرده و حملاتی را علیه سایت غنی سازی هستهای نطنز و فردو شبیه سازی کرده است. اما به دلایلی هیچ کس ماشه این طرحها را فشار نداد؛ نه واشنگتن و نه تهران نمیتوانستند راهی برای خروج از چرخه حملات و حملات متقابل با شروع یک درگیری همه جانبه ببینند.
هرچند مقامات آمریکایی مطمئن بودند که ایالات متحده در نهایت پیروز خواهد شد، تصور بالقوه آسیبی که به متحدان آمریکا، بهویژه اسرائیل وارد میشود، سخت به نظر میرسید. حتی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا نیز از یک حمله برنامه ریزی شده عقب نشینی کرد. به گزارش نیویورکتایمز، هیچ یک از این ملاحظات در پستهای رسانههای اجتماعی و اخبار منتشر شده در روز یکشنبه توسط جمهوریخواهانی که از پاسخهای آقای بایدن انتقاد کرده اند، منعکس نشد.
رهبر اقلیت سنا، میچ مک کانل از کنتاکی، خواستار «هزینههای فلج کننده» برای ایران شد. سناتور جان کورنین، جمهوریخواه تگزاس، نیز خواستار حمله به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نخبگان نظامی ایران شد. دانیل کرنشا، نماینده تگزاس نیز روز یکشنبه در شبکههای اجتماعی مدعی شد که شاید وقت آن فرا رسیده است که آمریکا یکی دیگر از چهرههای ارشد نظامی ایران را ترور کند و این اقدام شاید پیام را به درستی به ایران ارسال کند.
کرنشا در عراق و افغانستان افسر بود و طی یک انفجار چشم خود را از دست داد. چنین درخواستهایی در سال انتخابات، جذابیت سیاسی غیرقابل انکاری دارند. این قضیه در مورد ترامپ هم مشاهده شد و هیچ کس به اندازه او در این خصوص پرسروصدا نبود.
هرچند ترامپ در بیانیه اخیر خود خواستار ترور مقامات ایرانی یا تشدید درگیریها نشد. با این همه دستیاران خود آقای بایدن اذعان میکنند که با وجود همه کارهایی که برای احیای «بازدارندگی» انجام داده اند و همه تلاشهایی که ارتش انجام داده، در این هدف شکست خورده اند. اما هنوز برای هیچ کس مشخص نیست که هدف بایدن بازدارندگی است یا خیر.
مقامات اطلاعاتی آمریکا میگویند در حالی که ایران به گروههای نیابتی خود تسلیحات، منابع مالی و گاهی اطلاعات ارائه میکند، اما هیچ شاهدی وجود ندارد که ایران دستور حمله داده باشد. به ادعای نیویورک تایمز، یک گروه شبهنظامی تحت حمایت ایران مسوولیت حمله به پایگاه آمریکا در اردن را برعهده گرفت و گفته است این «ادامه رویکرد ما برای مقاومت در برابر نیروهای اشغالگر آمریکایی در عراق و منطقه» است.
ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، روز دوشنبه در یک کنفرانس خبری در تهران گفت که شبه نظامیان از ایران دستور نمیگیرند و مستقل عمل میکنند. ایران تلاش کرد که به سرعت از این حمله فاصله بگیرد؛ زیرا نیروهای نیابتی برای ایران، هم میتوانند مفید باشند و هم در مواقعی مضر. هر کاری که این نیروها انجام دهند، ایران به خاطر آن سرزنش خواهد شد.
ری تکیه، کارشناس ایران در شورای روابط خارجی گفت: «این خطر ذاتی در استراتژی جنگ نیابتی ایران است.» وی افزود: «این به طرز درخشانی موفق بوده است، اما تنها در صورتی که انتقام جویی بر نیروهای نیابتی متمرکز شود و نه در قلمرو خود ایران. اکنون این خطر واقعی وجود دارد که اوضاع در منطقه بیش از پیش از کنترل خارج شود.» گزینههای حدوسط آقای بایدن در حال اتمام است. تحریمها تا حد ممکن اعمال شده است. به ندرت بخشی از اقتصاد ایران وجود دارد که ایالات متحده و اروپا آن را تحریم نکرده باشند و چین همچنان به خرید نفت ایران ادامه میدهد.
بایدن میتوانست مجموعه حملاتی را علیه نیروهای نیابتی ایران ترتیب دهد، اما این امر به برخی از آنها شجاعت میبخشد و به برخی از آنها موقعیتی میدهد که به عنوان دشمنان قانونی آمریکا شناخته شوند. به دنبال پیشنهاد دریاسالار استاوریدیس، میتوان به حملات سایبری، روشهای مخفیانهتر و قابل انکارتر اشاره کرد. اما درس دهه گذشته درگیری سایبری با ایران این است که این اقدام، در فیلمها راحتتر از واقعیت به نظر میرسد. دستیابی به شبکههای حیاتی سخت و تاثیر ماندگار حتی سختتر است.
معروفترین حمله سایبری آمریکا و اسرائیل به ایران که ۱۵ سال پیش سانتریفیوژهای هستهای این کشور را هدف قرار داد، برنامه هستهای این کشور را برای یک یا دو سال کُند کرد، اما آن را از کار نینداخت. امروز بایدن با این چالش مواجه است: در میانه یک انتخابات او با دو جنگ مواجه است؛ بایدن باید حمایت ایران از حملات به آمریکاییها را بدون اینکه جنگ دیگری آغاز شود؛ متوقف کند.