میزان مشارکت در انتخابات میتواند از چند بعد وضعیت اقتصاد یک کشور را تحت تاثیر قرار دهد.
به گزارش دنیای اقتصاد، مطابق بررسیها، افزایش مشارکت در انتخابات میتواند باعث تقویت سرمایه اجتماعی برای پیشبرد اصلاحات اقتصادی شود. از سوی دیگر، انتخاب افراد شایسته در قامت قانونگذار میتواند بستر لازم برای توسعه را فراهم کند. همچنین نتایج مثبت یک انتخابات با مشارکت حداکثری میتواند روی انتظارات مردم بر متغیرهای کلان اقتصادی اثر مثبت داشته باشد. در این خصوص، وجود احزاب و تشکلها در انتخابات میتواند با پاسخگو کردن مسوولان در قبال رای مردم، زمینه را برای تحقق وعدههای احزاب بهویژه در زمینه اقتصادی فراهم کند. در مقابل به هر میزان که نقش انتخابات در کشور کمرنگ شود، اثرات سوء آن در فضای اقتصادی نمایان خواهد شد.
زمان زیادی تا انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی باقی نمانده است و به نظر میرسد پدیده انتخابات میتواند به اشکال مختلف بر اقتصاد تاثیر قابل توجهی بگذارد. بر این اساس، یک انتخابات پرشور به معنای آن است که نمایندگان یا رئیسجمهور منتخب از سرمایه اجتماعی کافی برخوردارند و میتوانند سیاستهای خود را پیش ببرند. از سوی دیگر تجربه کشورهای دیگر نشان میدهد برای دستیابی به رشد پایدار، معمولا نظام انتخابی از اهمیت بالایی برخوردار است.
حدود یک ماه تا انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی باقی مانده است. هر پدیده سیاسی از جهات مختلفی بر اقتصاد تاثیر میگذارد و انتخابات نیز از این قاعده مستثنی نیست. «دنیای اقتصاد» ضمن بررسی کانالهای اثرگذاری انتخابات بر اقتصاد، به این نکته میپردازد که انتخابات چگونه میتواند به ابزار بهتری برای اتخاذ سیاستهای مناسب از سوی دولتمردان تبدیل شود. در نهایت این نکته مورد بررسی قرار میگیرد که چرا کشورهای دارای نظام انتخابی معمولا از نرخ رشد قابلتوجهی بهره میبرند.
شاید مهمترین کارکرد یک انتخابات را بتوان سرمایه اجتماعی دانست. تعاریف مختلفی برای سرمایه اجتماعی وجود دارد، اما جانمایه آنها این است که همانطور که در فعالیتهای بشری، سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی از اهمیت بالایی برخوردارند، شبکهها و ارتباطات اجتماعی نیز از اهمیت بالایی برخوردارند و میتوانند مستقیما بر عملکرد تکتک افراد و کل جامعه اثر بگذارند.
به بیان دیگر میتوان سرمایه اجتماعی را نوعی حس همذاتپنداری و همبستگی میان افراد مختلف جامعه تلقی کرد. نکته مهم اینجاست که سرمایه اجتماعی سیاستمداران و دولتها اثر مستقیمی بر میزان توفیق آنها در پیشبرد سیاستهایشان دارد. به طور مشخص سیاستگذاران اگر در یک جامعه از سطوحی از سرمایه اجتماعی و اعتماد عموم مردم برخوردار نباشند، قادر نخواهند بود در ایجاد تغییر در سطح سیاستگذاری گامی بردارند. یکی از کارکردهای یک انتخابات پرشور، ایجاد سرمایه اجتماعی است.
در واقع انتخاباتی که بتواند با نامزدهایش گروههای مختلفی از مردم را به پای صندوق رای بکشاند، خروجی مهمی خواهد داشت؛ برنده چنین انتخاباتی از سرمایه اجتماعی قابلقبولی برخوردار خواهد بود و میتواند به اعتبار همین همراهی پرشور، برنامههای اقتصادی خود را به پیش ببرد. یکی از چالشهای مهم امروز اقتصاد ایران نیز ابهام در افقهای سیاسی و کمبود سرمایه اجتماعی در میان سیاستگذاران کشور است. به عبارت دیگر، با وجود برخی محدودیتها، اغلب سیاستگذاران از میان افرادی انتخاب میشوند که عموم افراد به آنها اعتماد کافی و لازم را ندارند.
در چنین شرایطی سیاستگذار همواره با این تهدید روبهروست که با اجرای یک سیاست اصلاحاتی و تغییر در ساختار منتفعین و متضررین یک حوزه، با مخالفتهای شدید و چالشهای امنیتی مواجه شود؛ بنابراین یک انتخابات فراگیر با حضور نمایندگان همه اقشار جامعه میتواند تا حد زیادی بر این چالش فائق بیاید و راه را برای انجام برخی اصلاحات اقتصادی باز کند.
یکی از کارکردهای مهمی که یک انتخابات میتواند داشته باشد، ایجاد امکان رقابت میان صاحبنظران حوزههای مختلف برای به دست گرفتن سکان بخشهای مختلف سیاستگذاری کشور یا اعمال آرای خود در این دستگاههاست. چنین اتفاقی میتواند تا حد زیادی به بهبود برنامههای آتی و در حال اجرای کشور کمک کند. بدیهی است که برخورداری از این امتیاز مستلزم فراهم بودن شرایط حضور همه دیدگاهها و اقشار در انتخابات است.
بدون شک یکی از نکاتی که افراد را ترغیب میکند تا در انتخابات مشارکت داشته باشند و آن را به نوعی دارای مشروعیت تلقی کنند، پاسخگویی نمایندگان منتخب است. در واقع اگر افراد نسبت به تصمیمات خود و نتایج آنها پاسخگو باشند و مسوولیت آنها را بر عهده بگیرند، شهروندان انگیزه پیدا میکنند تا از طریق صندوق رای در تصمیمگیریهای سیاسی مشارکت کنند. در شرایطی که سیاستمداران و نمایندگان منتخب بهسادگی تصمیمات خود و نتایج آنها را منکر میشوند، انگیزهای برای مشارکت در انتخابات باقی نمیماند. پیشنیاز چنین پاسخگویی از سوی سیاستمداران، وجود احزاب سیاسی قدرتمند و معرفی نامزدها از درون احزاب است.
افراد عمر سیاسی مشخص و تقریبا کوتاهی دارند و این نکته موجب میشود برای افزایش منافع کوتاهمدت خود، منافع بلندمدت دیگران را قربانی کنند. برای جلوگیری از چنین خروجی نامطلوبی، احزاب اهمیت پیدا میکنند و یک حزب عمر سیاسی بیشتری نسبت به افراد دارد و همین نکته موجب مهار شدن رفتار مخرب و کوتهبینانه سیاستمداران میشود. احزاب سیاسی برای ادامه حیاتشان مجبور خواهند بود آینده را نیز در نظر بگیرند و به منافع کوتاهمدت خودشان اکتفا نکنند. این نکته موجب میشود سیاستمداران و احزاب از تصمیمات و سیاستهایشان شانه خالی نکنند و سطوحی از پاسخگویی به شهروندان را داشته باشند.
یکی از نکات محرز و قابل توجه در میان کشورهای ثروتمند حال حاضر جهان این است که معمولا در آنها شاهد نظامهای سیاسی انتخابی هستیم. این تذکر که همه کشورهای ثروتمند دارای نظام انتخابی نیستند نکته درستی است، اما مطالعات اقتصادی نشان میدهد که رشد پایدار معمولا در نظامهای انتخابی رخ میدهد.
به طور سنتی، مشارکت در انتخابات مجلس در شهرستانهای کشور بالاتر از شهرهای بزرگ است. به طور کلی، در این مناطق نماینده مجلس فردی است که میتواند در هدایت منابع به این بخشها نقش مهمی ایفا کند و به همین خاطر افراد تلاش بیشتری برای مشارکت در انتخابات دارند. از سوی دیگر، شناخت محلی نمایندگان منتخب در این مناطق کمجمعیتتر میتواند به شکل موثرتری به حل مشکلات آنها منجر شود و این مساله انگیزه بیشتری برای مشارکت در انتخابات ایجاد میکند.