پنج پروژه بزرگ انتقال آب دریا به شهرهایی مثل کرمان و مشهد درحالی دنبال میشود که هزینه آن، بدون درنظر گرفتن عوارض زیست محیطیاش، برای هرمترمکعب بین ۳.۵ تا پنج یورو است. درحالی که بازچرخانی و تصفیه آب در همین شهرها برای هرمترمکعب حدودا یک پنجم این مقدار یعنی ۳۵ هزارتومان هزینه برمیدارد و عوارض محیط زیستی هم ندارد. یعنی هزینه انتقال آب حداقل ۶ برابر بازچرخانیست.
به گزارش اکونگار، تصفیه خانههای کشور اکنون تا ۸۰ درصد امکانات تصفیه آب تا مرحله رساندن آب به کیفیت آب شرب را دارند و بخش خصوصی در این زمینه تنها چشمانتظار مانعزدایی دولت است. از سال ۹۰ تا ۱۴۰۰ اعتبارات آب با لحاظ تورم ۱۵۰۰ درصد کاهش داشته است و این در حالیست که هدفگذاری برای تصفیه آب ۶.۵ میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد.
آنطور که سخنگوی طرحهای ملی بخش آب کشور چند ماه پیش اعلام کرد اکنون پنج ابر پروژه انتقال آب دریا برای تامین آب موردنیاز کشور در حال اجرا است؛ یک پروژه مربوط به خط انتقال آب از دریای عمان آب برای استانهای سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و رضویست که این طرح ۱۳ درصد پیشرفت کار داشته است و ۲۸۰ میلیون مترمکعب شیرین سازی آب برای ۳۰ میلیون نفر میکند، یک خط انتقال برای استانهای یزد و کرمان که ۹۶ درصد پیشرفت داشته و۲۰۰ میلیون مترمکعب آب شیرین را به فلات مرکزی منتقل میکند و خط بعدی که انتقال آب برای استان اصفهان و رفع مشکل کمبود آب صنایع است و ۴۰۰ میلیونمتر مکعب آب برای این استان شیرینسازی میکند. ظاهرا قرار است تا پایان دولت سیزدهم طرحهای انتقال آب حدود یک میلیارد مترمکعب آب را منتقل کنند.
در مقابل، اما ظاهرا طرح دیگری هم در حال دنبال شدن است؛ تصفیه و بازچرخانی آب. به گفته معاون راهبری و نظارت بر بهرهبرداری شرکت آب و فاضلاب کشور «هفته و ماهی نیست که در زمینه افتتاح یا مطالعه طرحهای تصفیهخانهای طرحی نداشته باشیم». او چندی پیش گفته که پسآب یا همان تصفیه فاضلاب و استفاده مجدد از آن در دنیا بحث بسیار مدرنی است که هر چند آمار جهانی نشان میدهد که استفاده از پساب در انحصار کشورهای ثروتمند است، اما بکارگیری آن در مناطقی که ارزش آب بالاست توجیه منطقی دارد.
به گفته مقامات گرچه زیرساختهای تصفیه آب بسیار تکنیکال و در نتیجه هزینهبر است، اما اکنون با توسعه شهرها و صنایع، فاضلابها هم افزایش یافته و باید از آن استفاده کرد. این فاضلابها امکان تصفیه دارد و حتی قابلیت شرب و استفاده در بخشهای بهداشتی هم میتواند داشته باشد. جدا از این دو بخش، این پساب برای صنعت، کشاورزی و فضاهای شهرداری نه تنها لازم است بلکه مثلا در برخی موارد مثل کشاورزی حتی مفید هم هست.
طبق آخرین آمار، در حال حاضر ۲۵۲ تصفیهخانه فاضلاب در ایران در مدار بهرهبرداری و ۸۷ تصفیه خانه در حال احداث است که، ظرفیت تصفیهخانههای فاضلاب در مدار بهرهبرداری ۵.۷ میلیونمترمکعب در روز و ظرفیت تصفیهخانههای فاضلاب در حال احداث ۱.۷ میلیونمترمکعب در روز است. همچنین در حال حاضر جمعیت تحت پوشش تاسیسات فاضلاب حدود ۳۶ میلیون نفر و طول خطوط انتقال و شبکههای جمعآوری فاضلاب ۷۱۱۱۴ کیلومتر است.
طبق آمار اعلامی آب و فاضلاب کشور میزان پساب تولیدی حاصل از تاسیسات فاضلاب در انتهای سال ۱۴۰۰ بالغ بر ۱.۴۹ میلیارد مترمکعب در سال بوده که از این میزان ۷۱۷.۳۰ میلیون متر مکعب در بخش کشاورزی و ۷۰.۱۸ میلیون مترمکعب در بخش صنعت مورد استفاده قرار گرفته است.
برای بررسی هر دو طرح در حال پیگیری دولت یعنی طرح انتقال آب دریا و طرح تصفیه آب، گفتوگویی با رضا حاجیکریم، رئیس هیئت مدیره فدراسیون صنعت آب، انجام داده که در ادامه آمده است:
ظاهرا طرح انتقال آب دریا از خلیج فارس و عمان به برخی بخشهای صنعتی در حال دنبال شدن است. شما این طرحها از نظر شرایط کشور ما و البته صرفه اقتصادی آن، چطور تحلیل میکنید؟
ایران کشور پهناوری است، جمعیت قابل توجهی و رقوم ارتفاعی متفاوتی هم دارد، بنابراین راهحلهای تامین آبش با مثلا کشورهای کوچک سواحل خلیجفارس بسیار متفاوت است. برای مثال امارات با حدود هشت میلیون جمعیت که بیشتر شهرهایش هم کنار دریا ساخته شده طبیعتا میتواند با شیرینسازی آب دریا نیازهای خودش را تامین کند، قطر، بحرین و حتی عربستان هم همینطور، چون بیشتر شهرهای عربستان هم کنار دریا است، اما این درباره ایران صدق نمیکند.
هزینههای شیرینسازی آب دریا اینگونه است که وقتی آب را لب دریا شیرین کنید هزینهای حدود ۰.۷ دلار در ازای هر متر مکعب دارد، اما وقتی بخواهید این آب شیرین را به جایی مثل فلات مرکزی منتقل کنید هزینهاش میشود ۳.۵ یورو در ازای هر متر مکعب؛ یعنی اگر بخواهید این آب را به فرضا اصفهان منتقل کنید هزینهای حدود ۳.۲ یوروای برمیدارد. اما سوال اینجاست که با آب ۳.۲ یوروای چه میخواهید بکنید؟ چه ارزش افزودهای را میتوانید ایجاد کنید که تابآوری هزینه ۳.۲ یوروای داشته باشد؟ اصلا هزینه این کار را چه کسی قرار است پرداخت کند؟ یک صنعت؟ در قالب یک مگاپروژه؟ اگر اینطور باشد خوب است مشروط به پرداخت کامل هزینهها؛ یعنی اگر مثلا طرح ۱۵۰ مگاوات برق مصرف میکند آن را با سوبسید و تعرفه دولتی برق پرداخت نکنند بلکه هزینه واقعی را پرداخت کنند که در این صورت هم برایشان صرفه اقتصادی نخواهد داشت.
خب تفاوت این دو بسیار است؛ بازچرخانی پساب به گونهای است که مثلا شهر کرمان هزینه تصفیه آب پیشرفتهاش تا مرحله سوم، که خروجی بسیار باکیفتی دارد، حدود ۳۵ هزار تومان برای هر متر مکعب است. این عدد را با ۳.۵ یورو مقایسه کنید! ضمن این که شیرین کردن آب دریا از نظر مصرف انرژی در کشوری که مثل ما ناترازی گاز و برق دارد، چندان منطقی نیست. علاوه بر اینها به ازای هر متر مکعب آب دریا با شوری ۳۵ هزار، یک متر مکعب پساب یا هرزآب بسیار شور تولید میکنید که باید در دریا یا محیط زیست ریخته شود؛ بنابراین تبعات زیست محیطی طرحهای آب شیرینکن را هم باید ارزیابی و تبدیل به ریال کرد در کنار قیمت تمام شده، آن آورد درحالی که در تصفیه فاضلاب تنها باقیمانده لجن است که آن هم یک مسئله قابل حل است. نکته دیگر اینکه اکنون حرف انتقال آب از دریای عمان به مثلا شهر مشهد است.
صحبت انتقال سالانه ۱۵۰ تا ۲۰۰ ملیون متر مکعب آب شیرین از این مسیر است، بعد مسافت حدود ۱۵۰۰ کیلومتر و رقوم ارتفاعی سواحل دریای عمان تا مشهد هم ۱۵۰۰ متر است این یعنی هزینههای پمپاژ آب وحشتناک است و قیمت تمام شده آب برای هر متر مکعب بیش از پنج یورو میشود. درحالی که همین حالا در مشهد فقط هفت میلیارد مترمکعب کشاورزی داریم و اگر فقط پنج درصد در آن صرفهجویی کنیم میشود ۳۵۰ میلیون متر مکعب، یعنی دوبرابر این خط انتقال. پس این انتقال اصلا توجیهی ندارد.
ما همین امروز در کشور این امکان را داریم که فاضلاب را تا مرحله شرب تصفیه کنیم یعنی تا مرحلهای که از آب مصرفی امروز در تهران باکیفیتتر باشد. امکانات این کار را تا ۸۰ درصد داریم، ۱۵ تا ۲۰ درصد از امکانات برای رسیدن به این مرحله نیازمند واردات است، ولی برای تصفیه صنایع و کشاورزی بالای ۹۰ درصد امکانات موجود داریم؛ و در چه حجمی؟
براساس نقشه راه مصوب شورای عالی آب که اخیرا به ریاست رئیسجمهور تصویب شد، هدفگذاری بازچرخانی پسآب برای سال ۱۴۱۵، ۶.۶ میلیارد متر مکعب در سال و امروز عددی که تصفیه میکنیم حدود ۱.۴ میلیارد متر مکعب آب است. براساس اهداف مندرج در فصل آب برنامه هفتم توسعه، در پایان این برنامه کل مصرف صنایع باید از محل بازچرخانی پسآب برداشت شود، چون در حال حاضر در حال استفاده از منابعی تجدیدپذیری هستیم که استفاده از آن با این سرعت، ما را به یک ابر بحران میرساند. امروز به پساب به چشم یک فرصت بیبدیل در دنیا نگاه میشود، ولی ما امروز از این ظرفیت غافل هستیم با اینکه بنیانگذار و یکی از پایهای فکری این کار در دنیا یک ایرانی بوده است.
دولت تاکنون برای طرحهای بازچرخانی آب چقدر حمایت مالی و سرمایهگذاری انجام داده؟ و چقدر سرمایهگذاری لازم است که انجام شود؟
پاسخ این سوال هم خیلی بد و هم خیلی خوب است. خبر بد اینکه ما اگر اعتبارات بخش آب را از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ مورد مطالعه قرار دهیم درمییابیم که نسبت به سال ۹۰، ۱۵۵ درصد افزایش اعتبار داشتهایم، اما همزمان اگر میزان تورم براساس شاخص برنامه و بودجه، که مورد قبول بخش خصوصی هم نیست، در نظر بگیریم حدود هزار و ۷۰۰ درصدافزایش قیمت داشتهایم. این دو را از هم کم کنیم میشود حدود هزار و ۵۰۰ درصد. یعنی ارزش حال حاضر اعتبارات بخش آب ۱۵۰۰ درصد کاهش یافته است درحالی که اگر هدفگذاری ما تصفیه ۶.۶ میلیارد متر مکعب فاضلاب است، این یعنی نیاز به حدود ۶.۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری.
با این وضع ما هرگز به این نقطه نخواهیم رسید، اما قسمت خوب این است که بخش خصوصی آماده سرمایهگذاری در پروژههای آب به اشکال مختلف قراردادی است البته مشروط به اینکه از سوی حاکمیت مورد تضمین قرار بگیرد و مشوقهای لازم و رجحانهای کافی برای سرمایهگذاری در این حوزه تامین شود، در این صورت تمام این هدف بدون نیاز به ریالی سرمایهگذاری دولتی ممکن میشود.
ممانعت قانونی وجود ندارد، اما مانعهایی مثل تورم و شرایط نامطلوب سرمایهگذاری و البته تجارب تلخی که در همکاریهای قبلی بخش خصوصی وجود داشته، سرمایهگذاری را برایشان سخت کرده است. با این حال ما آماده سرمایهگذاری هستیم مشروط بر این که مثل هر سرمایهگذاری دیگری سودآور باشد. اگر بتوانیم آب را در یک بازار آزاد عرضه کنیم، با همه مکانیزمها و احترام به قواعد بازار، مطمئن باشید مسئله سرمایهگذاری حل خواهد شد.
اگر هم از نظر صرفه اقتصادی و هم از نظر عوارض زیست محیطی چرخاندن پسآب بهتر است، علت اینکه پروژه انتقال آب دریا دنبال میشود، چیست؟ آیا تحقیقات ناکافی و ناقض هستند یا پای فساد و منافع گروههای خاصی در میان است یا علت دیگری هست؟
علت درواقع تنوع موارد مصرفی آب است؛ در بخشهایی که نیاز به آب شرب است باید نیاز شرب شهروندان به عنوان یک وظیفه حاکمیتی تامین شود، حالا به هر طریقی، اما بحث صنعت متفاوت است. بعضی صنایع امکان جابجایی ندارند مثلا معادن را نمیتوان جابهجا کرد، وقتی اطرافشان فناوری هم نباشد، راهی نیست جز انتقال آب دریا، اما صنایعی که در مجاورت شهرها و شهرکهای صنعتی هستند، دو گزینه جذابتر دارند، اول پساب و دومی استفاده از بهرهوری کشاورزی.