فرارو- در ادامه به برخی از عملیاتهای مخفی سیا که برملا شده اند خواهیم پرداخت:
به گزارش فرارو به نقل از آسوشیتدپرس، پروژه منهتن شاید شناخته شدهترین عملیات مخفی دولت آمریکا باشد که تا حدودی به دلیل پیامدهای ویرانگر آن بوده است. پروژه منهتن که در سال ۱۹۳۹ و به رهبری رابرت اوپنهایمر آغاز شد برای بررسی امکان کاربرد انرژی هستهای برای مصارف نظامی آغاز شد. امکان ساخت بمب اتمی به سرعت ثابت شد. در آگوست ۱۹۴۵ میلادی دو بمب اتمی بر روی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی ژاپن پرتاب شد و به جهانیان ثابت شد که انرژی اتمی در واقع میتواند به سلاح تبدیل شده و برای ایجاد رنج غیرقابل درک استفاده شود. این پروژه با محوریت آمریکا و همکاری بریتانیا و کانادا اجرا شد. آن پروژه از سال ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۶ میلادی زیر نظر "لسلی گروز" ژنرال شاخه مهندسی ارتش ایالات متحده بود. پروژه منهتن در ابتدا در سال ۱۹۳۹ میلادی با تیم و بودجهای کوچک آغاز به کار کرد، ولی منتهی به استخدام ۱۳۰٬۰۰۰ نفر و هزینهای نزدیک به ۲ میلیارد دلار (معادل ۲۹ میلیارد دلار سال ۲۰۲۳) شد. بالغ بر ۹۰ درص آن بودجه صرف ساخت کارخانهها جهت تولید مواد شکافت پذیر گردید و تنها درصد بودجه صرف توسعه بمب شد. پروسه تحقیق و تولید در بیش از ۳۰ پایگاه در سراسر آمریکا، بریتانیا و کانادا انجام شد.
روز بسیار خوبی برای علاقمندان به بشقاب پرنده بود که در سال ۲۰۱۲ میلادی دولت ایالات متحده تعداد زیادی از اسناد را که برنامههای خود برای ساخت بشقاب پرنده را مستند میساختند از حالت طبقه بندی خارج کرد. از جمله این موارد سوابق یک برنامه مخفی برای ساخت یک هواپیما به شکل بشقاب پرنده بود تا بتواند از آن به منظور انهدام بمب افکنهای شوروی استفاده کند. این پروژه بلند پروازانه که با نام پروژه ۱۷۹۴ شناخته میشود در دهه ۱۹۵۰ میلادی آغاز شد و تیمی از مهندسان، طراحی آن را به عهده گرفتند تا این وسیله بتواند با سرعت مافوق صوت (۴ برابر سرعت صوت) در ارتفاعات بالا (۳۰۴۸۰ متری از سطح زمین) حرکت کند. هزینه تخمینی آن پروژه در آن زمان ۳ میلیون دلار بود و با هزینههای امروزی در حدود ۲۶ میلیون دلار بوده است. با این وجود، از انجام چندین آزمایش در دسامبر ۱۹۶۱ مشخص شد که طراحی این بشقاب پرنده از نظر آیرودینامیکی ناپایدار است و احتمالا در سرعتهای بالا (چه برسد به سرعتهای مافوق صوت) غیرقابل کنترل خواهد بود.
تعداد زیادی از ماموران سیا و هم چنین شهروندان غیر نظامی و عادی بدون جلب رضایت آگاهانه ماده روانگردان ال اس دی (LSD) را دریافت کردند که نقض مستقیم مفاد قانونی بود. یکی از قربانیان یک بیمار در یک موسسه روانی در کنتاکی بود و به مدت ۱۷۴ روز هر روز ال اس دی دریافت کرد. این پروژه توسط سازمان سیا و در طول جنگ سرد آغاز شد. این یک برنامه تحقیقاتی غیرقانونی مخفی برای بررسی سیستمهای بالقوه برای کنترل ذهن انسانها بود. مجریان آن برنامه به بررسی اثرات هیپنوتیزم، عوامل بیولوژیکی، تاثیر داروهایی نظیر ال اس دی و باربیتوراتها (داروهایی که سیستم عصبی مرکزی را تضعیف میکنند) بر روی انسانها پرداختند. مورخان بر این باورند که گسترش چنین برنامههایی برای کنترل ذهن میتواند برنامه ریزی برای مغز قاتلان احتمالی باشد. ریچارد هلمز رئیس وقت سیا در سال ۱۹۷۳ دستور داد تا تمام اسناد این پروژه از بین برود، اما تحقیقات رسمی در مورد آن چندین سال بعد آغاز شد. این پروژه برای اولین بار در سال ۱۹۷۵ توسط کنگره آمریکا و از طریق تحقیقات کمیته چرچ و انجمن راکفلر برای عموم آشکار شد.
این برنامه رسمی دولت آمریکا از سال ۱۹۵۰ آغاز شد و در طول دهه ۶۰ میلادی ادامه یافت و از شهروندان آمریکایی و کانادایی به عنوان نمونههای آزمایش استفاده میکرد. مدارک منتشر شده رسمی نشان میدهند که برنامه ام کی اولترا از روشهای گوناگونی برای دستکاری حالت فکری افراد و تغییر فعالیتهای مغزی بهره برده است. این روشها شامل استفاده پنهان از داروهای مخدر و دیگر مواد شیمیایی، از بین بردن حس فرد، تنها گذاشتن و تجاوز جنسی و کلامی بوده است.
یکی از راهبردهای مشکوکتر و کمتر شناخته شدهای که توسط دولت آمریکا ابداع شد به عنوان "عملیات گیره کاغذ" شناخته شد که در جریان آن تمام بهترین دانشمندان نازی را که در دادگاه نورنبرگ محاکمه نشده بودند جمع آوری کردند و به آنان شغلی در دولت ایالات متحده پیشنهاد کردند. بسیاری از این افراد از جمله "ورنر فون براون" عضو بلندپایه حزب نازی به همکاری با ناسا در برنامه فضایی آن آژانس پرداختند.
در جریان آن عملیات بیش از ۱۶۰۰ دانشمند آلمان نازی برای کار به ایالات متحده آمریکا انتقال یافتند. مهمترین هدف عملیات گیره کاغذ برتری ایالات متحده بر شوروی در طول مسابقه فضایی و جنگ سرد بود. شوروی نیز مانند آمریکا متخصصان آلمان نازی را به کشور خود انتقال داده بود. شوروی طی عملیات اوساویکهیم در یک شب در ۲۲ اکتبر ۱۹۴۶ بیش از ۲۲۰۰ متخصص آلمانی را به همراه اعضای خانواده شان برای کار به خاک شوروی منتقل کرد. اولین مرحله جذب دانشمندان در عملیات گیره کاغذ به نام "عملیات اورکست" در ژوئیه ۱۹۴۵ توسط ستاد مشترک ارتش آمریکا پایه گذاری شد. در نوامبر ۱۹۴۵ عملیات اورکست به عملیات گیره کاغذ یا عملیات پیپرکلیپ تغییر نام داد. هری ترومن رئیسجمهور وقت آمریکا این عملیات را در سپتامبر ۱۹۴۶ به صورت محرمانه تأیید کرد و قرار شد در مرحله اول هزار دانشمند سابق نازی تحت بازداشت موقت و محدود نظامی قرار بگیرند، اما دانشمندان انتقال یافته اکثرا ماندگار و در سازمانهای دولتی آمریکا مشغول به کار شدند.
یک عملیات استراق سمع بدون مجوز بود که به دستور "جان اف کندی" رئیس جمهور وقت امریکا در فاصله مارس و ژوئن ۱۹۶۳ میلادی انجام شد. این پروژه تا سال ۲۰۰۱ مخفی نگهداشته شد. هدف اولیه شنودها "هانسون بالدوین" خبرنگار نیویورک تایمز بود که به دلیل استفاده از اطلاعات محرمانه در مقایسه میان زرادخانههای اتمی ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در یک مقاله رئیس جمهور امریکا را عصبانی ساخته بود. با این وجود، در جریان این عملیات دو خبرنگار دیگر نیز هدف قرار گرفتند. هدف از انجام آن عملیات جمع آوری اطلاعات با پرداخت رشوه به روزنامه نگاران و نهادهای سراسر جهان و تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی از طریق دستکاری و تحریف در رسانههای خبری بود.
اندکی پس از آغاز جنگ سرد ایالات متحده شروع به ایجاد تدابیر امنیتی در صورت تهاجم شوروی به خاک آمریکا کرد. یکی از این پادمانها که در اوایل دهه ۱۹۵۰ آغاز شد عملیات واشتاب بود. آن عملیات شامل سازماندهی مخفیانه تعدادی از شهروندان عادی آلاسکا در گروهی از جاسوسان، رمزگشاها و مبارزان بالقوه مقاومت بود. گروههایی از آن دست معمولا توسط سیا و ناتو در سراسر اروپا ایجاد میشدند، اما گروه واشتاب تنها گروهی بود که در نوع خود در خاک امریکا تشکیل شد.
این طرح سیا در دوران جنگ سرد با بازیگوشی با نام مستعار "آکوستیک کیتی" (بچه گربه آکوستیک) شناخته شد و تمام ساختارهای یک سیستم نظارتی جدید انقلابی را در خود داشت. آکوستیک کیتی در دهه ۱۹۶۰ به وجود آمد و شامل قرار دادن یک میکروفون کوچک در مجرای گوش یک گربه و فرستادن گربهها به گشت زنی در نزدیکی سفارتخانههای شوروی بود. طبق پیش بینی گربهها در انجام دستورات عالی نبودند و پس از این که اولین گربه جاسوس تقریبا بلافاصله توسط یک تاکسی مورد اصابت قرار گرفت و چند گربه دیگر از هدف مورد نظر دور شده بودند پروژه مذکور لغو شد.
در دهه ۱۹۶۰ میلادی مسابقه فضایی به خوبی در جریان بود و اتحاد جماهیر شوروی پیشتاز به نظر میرسید. شوروی در سال ۱۹۵۹ میلادی از پایگاهی دورافتاده در قزاقستان موشکی به نام لونا ۳ را با موفقیت به سمت ماه پرتاب کرد و در نتیجه اولین فضاپیمایی بود که به سمت تاریک ماه رسید و از آن عکس گرفت. هنگامی که لونا ۳ به زمین بازگشت شوروی آن را به یک سفر تبلیغاتی فرستاد. سیا که احساس میکرد هر آن چه میتواند در مورد آن ماهواره پیشگامانه بیاموزد اقدامی ضروری به نظر میرسید وارد کامیونی شد که موشک را در پوشش شبانه حمل میکرد و اقدام به جداسازی کامل آن، گرفتن عکس از تک تک اجزا و مونتاژ مجدد فضاپیما قبل از طلوع خورشید کرد. ظاهرا اتحاد جماهیر شوروی هرگز متوجه عملیات انجام شده توسط سیا نشده بود.
هنر و ادبیات همواره از ارزشمندترین سلاحهای جنگ فرهنگی بوده اند. به همین دلیل کتابها را میتوان به هر دلیلی ممنوع کرد. در اتحاد جماهیر شوروی کتابهای متعددی ممنوع شد و نویسندگان به دلیل "ضد انقلاب" بودن و یا ترویج "فردگرایی خطرناک" سانسور میشدند. یکی از این کتابهایی که در دوران جنگ سرد ممنوع شد کتاب کلاسیک روسی "دکتر ژیواگو" نوشته "بوریس پاسترناک" بود. سیا "دکتر ژیواگو" را خوانده بود و با اتحاد جماهیر شوروی موافق بود که در واقع به طرز خطرناکی محتوایی فردگرایانه داشت و استفاده از آن را به عنوان نوعی پروپاگاندای ضد انقلابی با ارزش قلمداد میکرد. در نتیجه، سیا با با کمک ناشران هلندی و دیپلماتهای واتیکان حدود ۱۰۰۰ نسخه از آن رمان را در نمایشگاه جهانی ۱۹۵۸ چاپ و توزیع کرد تا شوروی را شرمنده کند.
اگر یک چیز وجود داشته باشد که سیا بیش از هر چیز در آن زمینه بدنام باشد ساقط کردن رهبران در کشورهای مختلف جهان بوده است. سیا در طول دهه ۱۹۶۰ میلادی به طور خاص ترور یا برکناری رهبر انقلابی کوبا فیدل کاسترو را در اولویت قرار داد. تحت نام رمز عملیات مونگوس تعداد زیادی از سوء قصدهای ناموفق در فاصله سالهای ۱۹۶۱ و ۱۹۶۳ انجام شد. آن عملیات عامل بسیاری از بیش از ۶۰۰ تلاش شناخته شده علیه جان کاسترو بود. سندی از وزارت امور خارجه ایالات متحده تایید میکند که هدف آن پروژه "کمک به کوبا برای سرنگونی رژیم کمونیستی از جمله رهبر آن فیدل کاسترو" بود و هدف آن به روایت اسناد "شورشی بود که میتوانست تا اکتبر۱۹۶۲در کوبا رخ دهد".
یکی از مشکلاتی که موشکهای هستهای اولیه ایجاد میکرد برد محدود آنها بود که وقتی هدف احتمالی شما نیمی از جهان دورتر بود یک مانع آزاردهنده محسوب میشد. یکی از راههایی که دولت آمریکا با کمک سیا برای حل آن مشکل تلاش کرد ساخت سیلوهای موشکی مخفی در دایره قطب شمال زیر لایه یخی گرینلند بود.
ارتش آمریکا در دهه ۱۹۶۰ میلادی ماموریت مخفی را برای ساخت مجموعه سایتهای پرتاب موشکهای هستهای متحرک در زیر صفحات یخی عظیم گرینلند آغاز کرد. نام این برنامه پروژه کرم یخی بود. هدف آنان نزدیک شدن به اهداف شان در شوروی برای استفاده از موشکهای میان برد بود. ارتش امریکا برای برآورد و امکان سنجی این آزمایش پروژه تحقیقاتی پوششی را در سال ۱۹۶۰ با نام " Camp Century راه اندازی کرد که مهندسان در آن شبکهای از ساختمانها و تونلهای زیرزمینی که شامل محلههایی برای زندگی، آشپزخانه، سالن تفریح، درمانگاه، آزمایشگاه، اتاقهای تامین اجناس و مرکز ارتباطات و یک نیروگاه هستهای بود را ساختند. این پایگاه از دولت دانمارک مخفی مانده بود و به مدت هفت سال فعالیت میکرد، اما سرانجام این پروژه در سال ۱۹۶۶ و با جابجا شدن صفحات یخی شرایطی ناپایدار پیدا کرد. بقایای این پروژه اکنون در زیر برفهای قطب شمال مدفون است.
در سال ۱۹۵۹ میلادی ۱۰ سال قبل از آن که ناسا با موفقیت مردی را به سطح ماه اعزام کند دولت ایالات متحده برنامههای بسیار خوش بینانهای را برای تعدادی از پایگاههای نظامی دائمی قمری تحت عنوان پروژه افق طراحی کرد. این پایگاهها که پیش بینی میشد تا سال ۱۹۶۶ عملیاتی شوند به ۱۴۷ شاتل برای انتقال تمام مواد مورد نیاز نیاز داشتند و ۱۶ سرباز آمریکایی سرنشین آنها بودند. آیزنهاور رئیس جمهور وقت امریکا پس از انتقال بار مسئولیت اکتشافات فضایی از آژانسهای داخلی به ناسا پروژه را به سرعت تعطیل کرد.
پلیس فدرال (اف بی آی) آژانسی است که کمتر از سیا مخفیانه عمل میکند. با این وجود، در سال ۲۰۱۵ میلادی در جریان انتشار گزارشی تحقیقی توسط خبرگزاری آسوشیتدپرس مشخص شد که آن نهاد شهروندان امریکایی را بدون اطلاع انان تحت نظارت گسترده قرار داده بود. در آن گزارش اشاره شده بود که اف بی آی از هواپیماهای کوچک ثبت شده برای شرکتهای خصوصی جعلی در سراسر کشور برای گوش دادن به مکالمات تلفن همراه و ضبط فیلمهای ویدئویی از بالا استفاده کرده بود. ظرف یک دوره ۳۰ روزه آن هواپیماهای تجسسی در ۳۰ شهر مختلف ایالات متحده مشاهده شدند.
در حالی که بیابانهای آریزونا و نیومکزیکو معمولا با تصور مکانهای آزمایش هستهای به ذهن متبادر میشوند یکی از بمباران شدهترین مکانها در تاریخ ایالات متحده زمانی بهشت جزیره اقیانوس آرام بود. درست پس از پایان جنگ جهانی دوم و بمباران هیروشیما و ناکازاکی آزمایشهای هستهای با قدرت کامل در جزایر مارشال به ویژه در جزیره بیکینی که در آن ۲۳ بمب هستهای در فاصله سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۵۸ منفجر شد ادامه یافت. این جزایر خالی از سکنه نبودند و جمعیت آن به نقطه دیگری به نام کیلی انتقال یافتند. با این وجود، پس از نقل مکان به کیلی ساکنان بیکینی هم چنان از منابع غذایی ناکافی رنج میبردند. کیلی جزیرهای کوچک و بدون تالاب بود. مقامهای ایالات متحده مواد غذایی را به کیلی انتقال دادند. ساکنان مجبور شدند به برنج وارداتی و کالاهای کنسرو شده تکیه کنند و مجبور شدند با هزینه خود مواد غذایی خریداری کنند. در طول سالهای ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ میلادی کشتیهای اعزامی توسط ایالات متحده به دلیل دریای مواج در اطراف جزیره به طور مداوم با مشکلاتی در تخلیه مواد غذایی مواجه شدند که منجر به کمبود بیشتر مواد غذایی شد. مردم آن منطقه بار دیگر از گرسنگی رنج میبردند.
در سال ۱۹۶۸ میلادی یک فروند هواپیمای بمب افکن B-۵۲ حامل چهار بمب هستهای در حال گردش معمولی در اطراف پایگاه فرودگاه تول گرینلند بود که به طور غیرمنتظرهای به بیابان برفی اطراف سقوط کرد. مقامهای مسئول بلافاصله برای پاسخگویی به محمولههای هستهای هواپیما وارد عمل شدند و اندکی پس از آن موفقیت را اعلام کردند. با این وجود، در سال ۲۰۰۸ میلادی شبکه خبری بی بی سی در مورد اسناد طبقه بندی شده گزارش داد گزارشی که نشان میداد یکی از بمبها هرگز پیدا نشده است.