امیرکبیر قهرمان مبارزه با فساد بود و جان خود را هم در این راه داد و امروز هم که خبرهای مربوط به فساد جامعه را آزرده میکند، جای خالی امثال میرزا تقی خان فراهانی به خوبی احساس میشود در فضای یاس آلود ناشی از فساد، میتوان کورسویی از امید را پیدا کرد که تلاش دارد تا شرایط موجود را تغییر دهد.
به گزارش جماران، اگر روزگاری امیر کبیر در مقام صدراعظمی تلاش کرد تا بساط فاسدان را برچیند و در نهایت در حمام فین به قتل رسانده شد، درست ۲۰۰ سال بعد در هزاره سوم، در شرایطی که فساد در ابعاد پیچیدهای در ایران خودنمایی میکند، برخی از تشکلهای مردمی مبارزه با فساد به بهانه سالروز شهادت امیر کبیر دور هم جمع شدند تا به تبادل نظر بپردازند و به این سوال پاسخ دهند که اگر امیرکبیر الان زنده بود چه کار میکرد!. به همین دلیل میزگردی با حضور حسین راغفر استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا، شهرام حلاج نماینده تشکلهای مردمی و بهاره آروین عضو سابق شورای شهر برگزار شد.
در ابتدای جلسه، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا به جریانشناسی ورود روحانیت به عرصه قدرت پرداخت و گفت: پیش از صفویه، نقش علمای شیعه بسیار محدود بود، اما صفویه امکان رشد روحانیت شیعه را امکان پذیر کرد تا پیش از این علما نقش تعیین کنندهای در مسایل اجتماعی و سیاسی نداشتند و بیشتر به بیان احکام و پاسخ به سوالات شرعی پرداخته و انتظار دریافت پاداش نداشتند، چون این کار را وظیفه دینی و شرعی خود میدانستند. این افراد با دسترنج خود زندگی کرده و منبع درآمد دیگری نداشتند.
راغفر در ادامه افزود: بعد از تاسیس حکومت صفویه، تصدی انواع درآمدهای مالی و وجوهات شرعیه و رد مظالم و نذورات و امامت مساجد به علما واگذار شد. از این تاریخ به بعد دارایی و مالکیت در بین این قشر اهمیت زیادی پیدا کرده و این طبقه گسترش پیدا میکند به تدریج هم مشاغل رسمی همچون امامت مساجد. برای اینها ایجاد میشود.
راغفر تصریح کرد: در ابتدا منبع درآمد روحانیت، کمکهای مردمی و وجوه شرعیه بود، اما با قوام گرفتن پایههای اجتماعی و تبدیل این جایگاه به شغل اجتماعی سبب شد تا تقسیمبندی جدیدی در سازمان روحانیت شکل بکیرد، اما چون هیچ محدودیتی برای ورود به این حوزه وجود نداشت و افراد از طبقات مختلف وارد حوزه علمیه شده و بدون رسیدن به درجات اجتهاد به شهرها و روستاها اعزام میشدند و بستر دخالت در اجتهاد را فراهم کردند.
این استاد دانشگاه ضمن دستهبندی روحانیت گفت: پس از این روحانیت به دو دسته تقسیم شد. یک دسته روحانیتی بودند که ملتزم به اخلاق بودند و تلاش داشتند تا دانش دینی را کشف کنند و بر مسائل دینی تاکید میکردند. اینان در برابر دسته دوم قرار میگرفتند که افرادی بودند که به روحانی بودن به مثابه شغل برای کسب درآمد نگاه میکردند گروه دوم که وارد حوزه علوم دینی شده بودند به ساختار قدرت وابسته شده و مورد حمایت قرار گرفتند. این افراد مسائل شرعی حاکمان را توجیه شرعی میکردند که از آنها به عنوان وعاظ السلاطین نام میبردند.
راغفر در ادامه افزود: ویژگی اصلی آنها این بود که در برابر نوآوری مقاومت می کردند و با عنوان بدعت اجازه شکلگیری نهادهای نوین را نمیدادند همچنانکه این افراد بعد از مشروطیت به بهانه مشروعیت در برابر آن مقاومت کردند، همچنان که شیخ فضل الله نوری خون طرفداران مشروطیت را مباح اعلام کرد. دلیل موفقیت گروه دوم این بود که به نیازهای جامعه سرخورده پاسخ داده و انواع خزعبلات و توسل به ورد و جادو و رمالی را موجه میکردند. به همین دلیل این نوع تفکر نازل، رشد بیشتری یافت.
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا افزود: همزمان در دوره صفویه شاهد ظهور صوفیان هستیم تصوف دستاورد زیادی داشته و از زمان صفویه تا قاجاریه توانسته بود که باقی بماند و میراث صوفیان را به نسلهای بعدی منتقل. گروه دوم روحانیت، فرصت حذف صوفیان را فراهم و تلاش کردند تا نوعی صوفی کشی را راه بیاندازند آن زمان صوفیان خیلی قدرتمند بودند و حکومت تن به صوفی کشی نداد. در نهایت صوفیان دچار ابتذال شده و به ورد و جادو متوسل شدند.
راغفر در ادامه افزود: در نهایت بین اهل شریعت و اهل طریقت رقابت شکل گرفت و اختلافات گستردهای به وجود آمد و ما شاهد رشد نوعی ابتذال فهم در دین بودیم که از آنها به عنوان اخباریون نام میبرند این گروه، بعد از انقلاب مشروطه توجیه گر استبداد زمان بوده و در برابر نوآوری مقاومت میکند. به گونهای که حتی به تکفیر سید جمالالدین پرداختند به اتهام اینکه اینها روزنامه منتشر میکند.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا تصریح کرد: اخباری گری در دوره قاجار ادامه داشت و نسبت به امیر کبیر هم موضع گرفتند و حتی با ابلهکوبی مخالفت میکردند که نشانهای از کفر و الحاد و بدعت در دین میدانستند و کار به جایی رسید که مدارس را زیر سوال برده و اهل بدعت را نفرین میکردند و حتی ایجاد مدارس را در مخالفت با دین عنوان کردند. در پاسخ به این سوال که اگر مرحوم امیر کبیر الان زنده بود چه کار میکرد باید گفت که چه کارش میکردند!
در ادامه بهاره آروین به شرایط موجود اشاره کرد و گفت: نمیتوان از تلاش دست کشید آنهم در فضایی که ناامیدی وجود دارد بخصوص اینکه اخبار فساد مرتب منتشر میشود. این سوال در ذهن ایجاد شود که این دور هم جمع شدن چه فایدهای دارد. من پارسال پیشنهاد دادم که تشکلهای مدنی یک گزارش سالانه ارائه بدهند. میتوان تمام اقدامات و تلاشهای انجام شده را لیست کرد. فضایی که با آن مواجه هستیم موجب شده که تشکلها نتوانند به این مرحله برسند.
عضو سابق شورای شهر افزود: حالا ما چه کاری میتوانیم انجام دهیم. نفس دورهمی سالانه مفید و ثمربخش است من هر سال دلگرمتر میشوم که این جمع فعالان فرجامی خواهد داشت. چون در میان انبوهی از اخبار فساد، دور هم جمع شدند. همین زنجیره فعالان مدنی میتواند کاری را به سرانجام برساند.
آروین تاکید کرد: به نظر من روالهای مفسده انگیز را باید تغییر داد، چون تغییر افراد بیفایده است. تغییر روالها است که مخالفان سازمان یافته را بسیج میکند که این فرد علیه جریانی عمل میکند که ما از آن منتفع میشویم. درست است که افراد پاک باید در قدرت باشند، اما باید این را به خاطر داشت که به جای تغییر افراد باید روالهای مفسده آمیز را تغییر داد که سختتر است و همه مخالفان را بسیج میکند. چون با هم متحد میشوند، زیرا متوجه میشوند که اصل ماجرا در حال جمع شدن است.
آروین تصریح کرد: نمونه بسیار ساده این است که آن زمان القاب خرید و فروش میشد و الان هم پستهای مدیریتی قیمت دارند و این یک روال است. هر فردی که در راس قرار میگیرد، ردارای امضای طلایی است و این خرید و فروش انجام میشود باید اصل ماجرا را در نظر گرفت و مشکل را حل کرد.
عضو سابق شورای شهر افزود: واقعیت این است که رسانه دنبال خبر جنجالی فساد برای جلب توجه است. اگر قرار است تا خبرش دیده بشود باید جنجالی عمل کند و اخبار فساد برایش اهمیت دارد تا توجه عمومی را جلب کند. روش آرام و تدریجی چندان مورد توجه رسانه نیست. البته نباید تصور کرد که رسانه تنها در زمینه افشاگری میتواند نقش ایفا کند. باید این نکته را مورد توجه قرار داد که رسانه نیاز به تغذیه دارد تا بتواند مطالبه گری کرده و تشکلها باید رسانه را تغذیه کنند.
در پایان شهرام حلاج گفت:در پاسخ به این سوال که اگر میرزا تقی خان الان زنده بود چه میکرد باید گفت: الان در کلیپی که پخش شد، امیر کبیر با یک صداقتی گفت که مساله ایران در این زمان به من نیاز دارد. همین چند روز پیش درگذشت جهان پهلوان تختی بود که از نظر زمانی به ما نزدیکتر بود. او از قبول مال آلوده به رنج دیگران پرهیز میکرد. از گرفتن جایزهای که به پول مردم آلوده بود خودداری میکرد. دوم از قدرت آلوده به رنج دیگران خودداری میکرد همچنانکه وقتی به او پیشنهاد دادند که شهردار بشود، گفت گه من این کار را بلد نیستم.
حلاج تصریح کرد: به گمانم اگر موفق شویم که از مال و قدرت آلوده به رنج دیگران و آلوده به زور پرهیز کنیم وجه سلبی را درست انجام دادیم. وجه ایجابی همان است که امیر گفت که ایران الان به ما نیاز دارد. اگر در حوزه مالیاتی یا خبررسانی کار کنیم باید آنقدر توانمند بشویم که با اقتدار بگوبیم که مالیات الان به ما نیاز دارد. اگر اینقدر مایه گذاشته باشیم میتوانیم صادقانه با صدای بلند بگوییم که ایران به ما نیاز دارد. این همان درسی است که میتوان از این دیالوگ گرفت. البته میتوان این دعا را کرد که نان ما را از نان آلوده به فساد حفظ کن و نان ما را از آلودگی به تظاهر مبارزه با فساد حفظ کن. چون داستان این است که در بسیاری از موارد داستان هم دزدی و هم چالاکی انجام میشود.