در طول یک قرن گذشته، هوانوردی نظامی نقش مهمی در درگیریهای جهانی ایفا کرده است. این بخش از هوانوردی ضرورت و اهمیت خود را به اثبات رسانده است، از حمل و نقل کالا گرفته تا پشتیبانی هوایی در طول جنگ.
به گزارش روزیاتو، علاوه بر این، هوانوردی نظامی در خط مقدم بحرانیترین لحظات تاریخ قرار گرفته است، چه پیشرفتهای فناوری و چه شاهکارهای جسورانهای که سطح جدیدی از احتمالات را ایجاد کرده اند. بیایید نگاهی داشته باشیم به پنج نقطه عطفی که تاریخ هوانوردی نظامی را رقم زده اند.
تاریخ: ۲ آگوست، ۱۹۰۹
اگرچه پرواز برای قرنها در خواب دیده میشد، تا ۱۷ دسامبر ۱۹۰۳، هیچ فردی هرگز پرواز نکرده بود. در آن روز، دو مکانیک دوچرخه اهل دیتون، اوهایو، به نامهای اورویل و ویلبر رایت، اولین پرواز با کنترل موتوری را انجام دادند. یک سال بعد، دولت فرانسه با این دو برادر در مورد خرید هواپیمای آنها به نام Wright Flyer تماس گرفت. با این حال، این دو برادر احساس کردند که باید ابتدا با دولت ایالات متحده در مورد اختراع جدیدشان تماس بگیرند. در ابتدا، پیشنهاد آنها رد شد، زیرا وزارت جنگ به برادران رایت گفت که آنها پولی برای آزمایش روی ایدههای دیوانه وار ندارند. با این وجود، برادران رایت پافشاری کردند و در سال ۱۹۰۷، بخش هوانوردی نیروهای سیگنال ارتش ۲۵ هزار دلار به هر کسی که بتواند هواپیما بسازد، پیشنهاد داد.
در اواخر اوت ۱۹۰۸، برادران رایت “رایت فلایر” خود را به فورت میر، ویرجینیا برده و اولین پرواز خود را در سوم سپتامبر انجام دادند. بر اساس اسناد کتابخانه کنگره ایالات متحده آمریکا، اورویل کسی بود که هواپیما را در فورت میر به پرواز درآورد، در حالی که ویلبر در فرانسه به سر میبرد تا یکی دیگر از هواپیماها را به نمایش بگذارد. در طول چند هفته بعد، اورویل ماموریتهای متعددی را انجام داد و رکوردهای جهانی بسیاری از جمله طولانیترین پرواز به مدت یک ساعت و بیست دقیقه و بیست و چهار ثانیه را ثبت کرد. علاوه بر این، اورویل اولین مسافر، ستوان ارتش فرانک لم را نیز همراه خود به آسمان برد. پس از این موفقیت چشمگیر، ارتش ایالات متحده اولین هواپیمای خود را در دوم اوت ۱۹۰۹ خریداری کرد.
تاریخ: ۶ سپتامبر، ۱۹۱۴
بسیاری بر این باورند که سرویس هوایی نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا اولین حمله هوایی به کاکسهافن را در روز کریسمس در دسامبر ۱۹۱۴ آغاز کرد. با این حال، چند ماه قبل، در ماه سپتامبر، یک هواپیمای بمب افکن ژاپنی از یک ناو هواپیمابر برخاسته و حملهای را علیه یک کشتی جنگی نیروی دریایی اتریش – مجارستان انجام داد. این حمله در جریان محاصره تسینگتائو، یک شهر بندری در ساحل شرقی چین رخ داد، شهری که پس از اجاره توسط دولت چین، مستعمره آلمان بود. در پنجم سپتامبر، یک هواپیمای دریایی از ناو ژاپنی واکامیا برای یک ماموریت شناسایی بر فراز تسینگتائو پرواز کرد.
واکامیا به عنوان یک کشتی حمل و نقل ساخته شد و برای حمل چهار فروند هواپیمای فرانسوی موریس فارمن MF ۷ دوباله ساخت ژاپن مجهز به شناور برای حرکت از روی آب تبدیل شد. این ناوگان شامل یک نسخه سه نفره از MF ۷ و سه نسخه دو نفره بود. پس از این ماموریت موفقیت آمیز، ژاپنیها اولین حمله هوایی دریایی را در ششم سپتامبر انجام دادند. یک MF ۷ مجهز به بمبهای دستی بمبهای خود را بر روی یک قایق توپدار آلمانی انداخت و به سلامت از پرواز خود به واکامیا بازگشت. با ادامه محاصره، این هواپیما حملات شناسایی و بمباران سبک بسیاری را انجام داد و حتی در ۳۰ سپتامبر به یک مین آلمانی برخورد کرد. این حملات هوایی نقش مهمی در پیروزی ژاپن داشت و در شانزدهم نوامبر آلمان مستعمره اش را تسلیم کرد و بدین ترتیب ژاپن کنترل آن را در دست گرفت.
تاریخ: اول آوریل، ۱۹۱۸
در اول آوریل ۱۹۱۸ نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا (RAF) تشکیل شد. این نیرو به طور مستقل از ارتش بریتانیا و نیروی دریایی سلطنتی توسعه یافت و اولین باری بود که کشوری یک نیروی هوایی کاملاً مجزا میساخت. نیروی هوایی سلطنتی تحت کنترل وزارت هوایی دولت بریتانیا بود و نیروهای پرنده سلطنتی را شکل داد، که قبلاً تحت ارتش بریتانیا و سرویس هوایی نیروی دریایی سلطنتی فعالیت میکرد. نیروی هوایی سلطنتی به یک نیروی قدرتمند با بیش از ۲۹۰،۰۰۰ عضو و تقریباً ۲۳،۰۰۰ فروند هواپیما تبدیل شد که نقش اساسی در حمایت از نیروهای زمینی در جبهه غربی در جنگ جهانی اول داشت. با این حال، پس از پایان جنگ جهانی اول، افراد فعال در نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا به تنها ۳۵،۵۰۰ نفر کاهش یافت.
به گفته دولت بریتانیا، سپهبد یان کریستیان اهل آفریقای جنوبی نقش مهمی در ایجاد یک نیروی هوایی مستقل در واکنش به جنگ جهانی اول داشت، اولین درگیری که در آن نیروی هوایی نقش مهمی داشت. پس از اینکه کریستیان از نیاز به یک نیروی هوایی جداگانه برای انجام عملیاتهای هوایی در کنار ارتش و نیروی دریایی حمایت کرد، یک نیروی هوایی مستقل به وجود آمد. با این حال، این نیرو عملیات هوایی مستقل خود را نیز انجام میداد. پس از کش و قوسهای فراوان، با حمایت دیگر مقامات عالی رتبه نظامی و سیاستمداران بریتانیایی، دولت قانون نیروی هوایی را در اواخر نوامبر ۱۹۱۷ تصویب کرد. ماهها بعد، در هفتم مارس، شاه جورج پنجم فرمان سلطنتی خود در این مورد را از میدان سنت جیمز صادر کرد و شاخه نظامی جدید را “نیروی هوایی سلطنتی” نامید.
تاریخ: جولای-سپتامبر ۱۹۴۰
در طول جنگ جهانی دوم، اولین نبرد بزرگ نظامی که به طور کامل توسط نیروهای هوایی انجام شد، نبرد بریتانیا بین نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا و نیروی هوایی آلمان نازی، لوفت وافه بود. این نبرد که بین ژوئیه و سپتامبر ۱۹۴۰ رخ داد، یک دفاع موفق از بریتانیای کبیر در برابر حملات هوایی مخرب آلمانیها پس از سقوط فرانسه بود و امکان حمله زمینی را از بین برد. در طول این نبرد، نیروی هوایی سلطنتی از نظر اندازه با ناوگانی متشکل از تنها ۱،۰۸۱ جت (۳۷۲ فروند سوپرمارین اسپیتفایر و ۷۰۹ فروند هاوکر هوریکین) در مقایسه با ناوگان ۲،۵۰۰ فروندی لوفت وافه در موضع ضعیف تری قرار داشت.
در طول نبرد، نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا اسپیتفایرهای خود را برای رویارویی با مسراشمیت بی اف ۱۰۹های آلمانی اعزام میشدند چرا که سریعتر بودند و از حریف قدرتمند خود بهتر بودند. با رفتن اسپیتفایرها به دنبال بی اف ۱۰۹های آلمانی، هاوکر هوریکینهای کندتر به سراغ بمب افکنهای آلمانی رفتند. اگر چه تعداد هواپیماهای ناوگان آلمان از اسپیتفایرها بیشتر بود، اما این هواپیما در نبردهای هوایی تک به تک بسیار موثرتر از بسیاری از هم عصران خود، به ویژه بی اف ۱۰۹ عمل کرد. این تاکتیکهای نیروی هوایی سلطنتی، خلبانان را قادر به انجام ماموریتهای بیشتری کرد که منجر به پیروزی بریتانیا در نبرد معروف بریتانیا شد. نبرد بریتانیا صحنه را برای مبارزات نظامی متعددی که توسط نیروهای هوایی در طول جنگ جهانی دوم انجام شد، آماده کرد و منجر به تاکتیکهایی شد که امروزه هم مورد استفاده قرار میگیرند.
تاریخ: ۲۶ فوریه ۱۹۴۹
پس از جنگ جهانی دوم، ظهور سلاحهای هستهای و همچنین جنگ سرد بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده، نیاز به بمب افکنهای دوربردی که قادر به حمله به هر نقطهای از جهان باشند، ضروری شد. تا سال ۱۹۴۹، نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا ماموریتی را برنامه ریزی کرد تا شاهد پرواز یک بمب افکن استراتژیک در سراسر جهان بدون توقف با کمک سوخت گیری هوایی باشد. نیروی هوایی ایالات متحده یک بوئینگ بی -۵۰ را در عملیاتی به نام Lucky Lady II به کار گرفت. این بمب افکن که نسخه به روز شدهای از بی -۲۹ قدیمیتر بود، مجهز به مخازن سوخت اضافی بوده و با چهار موتور رادیال Pratt & Whitney R-۴۳۶۰ Wasp Major کار میکرد. در ۲۶ فوریه ۱۹۴۹، این هواپیما از پایگاه نیروی هوایی کارسول در نزدیکی هیوستون، تگزاس بلند شد و به سمت شرق به پرواز درآمد.
خدمه پرواز، متشکل از ۱۴ پرسنل نیروی هوایی، شامل سه خلبان بودند که ۴ تا ۶ ساعت شیفت کاری داشتند. برای اینکه این سفر امکان پذیر باشد، هواپیما باید در حین پرواز توسط یک KB-۲۹M Superfortress که از قبل مستقر شده بود، سوختگیری میشد. سوختگیری در حین پرواز از طریق یک سیستم سوختگیری هوا به هوا با شلنگ حلقوی انجام میشد، زیرا بازوی پرندهای که نیروی هوایی در KC – ۱۳۵ استفاده میکند هنوز اختراع نشده بود. ماموریت «بانوی خوش شانس ۲» به فرماندهی کاپیتان جیمز گالاگر اولین سوخت گیری هوایی خود را بر فراز جزایر آزور بر فراز اقیانوس اطلس و پس از آن عربستان سعودی، سپس فیلیپین و در نهایت بر فراز هاوایی انجام داد. در ساعت ۰۹: ۰۰، هواپیما پس از طی ۳۷،۵۲۳ کیلومتر و ۹۴ ساعت پرواز مداوم در دوم مارس در پایگاه کارسول به زمین نشست. این شاهکار باورنکردنی قدرت نیروی هوایی ایالات متحده را به نمایش گذاشت و ثابت کرد که نیروی هوایی میتواند از ایالات متحده بلند شود و در هر نقطهای از جهان بمب اتمی بیندازد.
کمی بعد، قابلیت سوخت گیری هوایی به جتهای جنگنده گسترش یافت و در طول جنگ ویتنام، بسیاری از هواپیماهای نیروی هوایی ایالات متحده، از جمله اف -۱۰۵ و اف -۴ ها، در طول ماموریتها سوختگیری هوایی انجام میدادند. امروزه، تقریباً تمام هواپیماهای ناوگان نیروی هوایی آمریکا قابلیت سوختگیری هوایی دارند، از جمله هواپیماهای شناسایی، هواپیماهای مراقبت راداری، و هواپیماهای ترابری. نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا برای خدمت رسانی به چنین ناوگان بزرگی، ناوگانی با بیش از ۶۰۰ سوخترسان هوایی دارد که تقریبا ۷۵ درصد از کل ناوگان هوایی جهان را شامل میشود. به این ترتیب، نیروی هوایی آمریکا شعار معروف «دسترسی جهانی، قدرت جهانی» را انتخاب کرد.