فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
کتبت قصة شوقی و مدمعی باکی
بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی
بسا که گفتهام از شوق با دو دیده خود
ایا منازل سلمی فاین سلماک
عجیب واقعهای و غریب حادثهای
انا اصطبرت قتیلا و قاتلی شاکی
که را رسد که کند عیب دامن پاکت
که همچو قطره که بر برگ گل چکد پاکی
ز خاک پای تو داد آب روی لاله و گل
چو کلک صنع رقم زد به آبی و خاکی
صبا عبیرفشان گشت ساقیا برخیز
و هات شمسة کرم مطیب زاکی
دع التکاسل تغنم فقد جری مثل
که زاد راهروان چستی است و چالاکی
اثر نماند ز من بی شمایلت آری
اری مآثر محیای من محیاک
ز وصف حسن تو حافظ چگونه نطق زند
که همچو صنع خدایی ورای ادراکی
شرح لغت:قصّه: داستان/ شوقی: شوقم را/ مِدمَعی: (اسم مکان) جای اشکم، مجرای اشکم/ باک: (اسم فاعل) گریان/ به جان آمدم: مستأصل شدم/ بَسا: چه بسیار/ اَیا: (حرف ندا) اِی./مَنازِلَ: منزل ها.
تفسیر عرفانی:
داستان عشق خود را در حالی که چشمم اشکبار بود نوشتم. بیا که در نبودن تو ، از شدت اندوه جانم به لب رسیده است. بارها از شوق دیدار تو با دو دیده خود گفته ام : ای منزلگاه سَلمی، سَلمای شما کجاست؟ این، پیشامدی شگفت آور و رویدادی کم نظیر است. من در حالی که کشته عشقم شکیبایم و کشنده من شاکی است. چه کسی صلاحیت این را دارد که بر دامن پاک تو خرده گیرد زیرا به مانند قطره (شبنم) که بر برگ گل نشسته باشد پاک و منزَّهی.
در انجام نیتی که در سر داری مهمترین شرط سخت کوشی و چالاکی است. اگر واقعا قصد انجام این خواسته را داری باید سستی و تنبلی را کنار بگذاری و تلاش خود را بیشتر کنی. هدف بزرگ سعی بیشتر و همت والاتری را میطلبد. پس از همین ابتدا راه خود را مشخص کن و وارد عمل شو.