در یادداشت روزنامه جمهوری اسلامی آمده است: تمام افراد بشر برای اینکه منطبق با اقتضای انسانیت زندگی و معاشرت کنند، به تربیت و تزکیه نفس نیاز دارند. انسان، مدنیالطبع است و زندگی اجتماعی بخش اجتنابناپذیر هیات اوست. افراد بسیار اندکی در هر زمانی پیدا میشوند که به زندگی فردی گرایش دارند و از اجتماع پرهیز میکنند، ولی همانها هم با اینکه از نظر تعداد در مقایسه با دیگران اصولاً به حساب نمیآیند، برای گذران زندگی به غیر خود نیاز دارند و چارهای غیر از مراجعه به اجتماع ندارند.
یکی از بارزترین اقتضائات زندگی اجتماعی، تشکیل نظام حکومتی و سپردن مدیریت جامعه به افراد کاردان و باتجربه است. در میان اقشار مختلف انسانها قشری که بیش از سایرین به تربیت و تزکیه نفس نیاز دارد، همین قشری است که حکمرانی و مدیریت جامعه را برعهده میگیرد. علت، روشن است. این قشر به اقتضای مسئولیتی که برعهده میگیرد بیشترین مواجهه را با مردم دارد و نهتنها اجتماعیتر از دیگران زندگی میکند بلکه مسئولیت تنظیم امور اجتماعی را نیز برعهده دارد. به همین دلیل است که امیرالمومنین حضرت علی علیهالسلام، منشوری برای چگونه زیستن و چگونه عمل کردن حکمرانان نوشته است که نظیر آن را برای هیچ قشر و جمع دیگری ننوشته و نگفته است.
علاوه بر نامه به مالک اشتر که منشور حکمرانی مورد نظر امیرالمومنین است، آن حضرت در مناسبتهای مختلف نکاتی را در تربیت و تهذیب حکمرانان فرمودهاند که بکار بستن آنها میتواند جامعه را به عالیترین مرحله صلاح و سداد برساند. یکی از این مطالب، این جمله بسیار گرانبهاست که فرمودهاند: اجْهَلُ النَّاسِ الْمُغْتَرُ بِقَوْلِ مَادِحٍ مُتَمَلِّقٍ یُحَسِّنُ لَهُ الْقَبِیحَ وَ یُبَغِّضُ لَهُ النَّصِیح، نادانترین انسان کسی است که تحت تاثیر افراد چاپلوس و بلهقربانگو قرار میگیرد و سخن کسانی را که امور ناپسند را در چشم او پسندیده جلوه میدهند و کاری میکنند که او نسبت به پند دلسوزانه خیرخواهان بدبین شود، میپذیرد.
اگر یک فرد عادی که مدیریت جامعه را در اختیار ندارد با افراد چاپلوس و بلهقربانگو معاشرت کند و تحت تاثیر آنها قرار گیرد، زیانش فقط به خود او میرسد. پولش را میخورند، وقتش را تلف میکنند و نزد مردم اعتبارش را از بین میبرند. اما اگر مدیران جامعه که در حکمرانی نقش دارند تحت تاثیر چنین معاشران سوئی قرار داشته باشند، زیانی که به آنها وارد میشود به عموم مردم سرایت و بنیان جامعه را متزلزل میکند. اموال عمومی تلف میشود، وقت و امکانات یک ملت به هدر میرود و اعتبار و اقتدار حکمرانی دچار زوال میشود. این زیانها وقتی متوجه افرادی که مسئولیتهای بالاتر دارند شوند، آثار سوء و عوارض منفی آنها برای جامعه نیز بیشتر خواهد بود و هرچه به ردههای بالاتر برسد زیانبارتر میشود.
اهمیت تربیت اخلاقی و تزکیه نفس مسئولان حکومتی با توجه به خطری که زیانهای مرتبط با تاثیر اطرافیان ناباب در آنها خواهد داشت، کاملاً روشن است. آن دسته از مدیران حکومتی که از تربیت اخلاقی و تزکیه نفس بیشتری برخوردارند طبعاً کمتر تحت تاثیر اطرافیان ناباب قرار خواهند گرفت. در عین حال، هیچ مسئول و مدیری در هر ردهای که باشد و هر قدر هم که تربیت اخلاقی و تزکیه نفس داشته باشد، نباید تصور کند در معرض خطر نیست. او نیز به هشداردهندههای بیرون از وجود خود نیاز دارد.
با اینکه امام خمینی از بالاترین سطح تزکیه نفس در مقایسه با معاصران خود برخوردار بودند، به دلیل اهمیت جایگاهی که در حکمرانی داشتند همواره از چشم و گوشهای بیرون از وجود خود برای اطلاع یافتن از واقعیتهای جامعه استفاده میکردند. اکتفا نکردن به گزارشها و اخباری که اطرافیان و حتی نزدیکترین افراد میدادند، از ویژگیهای امام خمینی در تمام دوران رهبری انقلاب، چه قبل و چه بعد از پیروزی تا آخر عمر بود. از این ویژگی ممتاز امام خمینی خاطراتی وجود دارد که بسیار آموزنده هستند.
این واقعیت تلخ را بپذیریم که یکی از علل اصلی ناکامیهائی که در حکمرانی داریم، القائات اطرافیان ناباب و فقدان تربیت اخلاقی و تزکیه نفس در حکمرانان است. فقط با ارتقاء تربیت اخلاقی و تزکیه نفس از یکطرف و طرد کردن اطرافیان ناباب است که میتوان به حکمرانی صالح و سالم رسید.