فرارو- مسئله زیرساختهای حوزه صنعت و انرژی و نقش این زیرساختها در کشور، از موضوعاتی است که هر چند وقت یکبار در کانون توجه قرار میگیرد. اگرچه برنامههای توسعه به عنوان یکی از مهمترین روشها در تحقق اهداف توسعه در نظر گرفته میشوند، اما برخی کارشناسان معتقدند زیرساختهای توسعه کشور در بخشهای صنعت و انرژی هنوز تا توسعه فاصله دارند.
به گزارش فرارو، احمدرضا صافی اصفهانی، رئیس سندیکای صنعت برق اصفهان اخیرا درباره وضعیت زیرساختهای توسعه و اثرگذاری ضعفهای این حوزه در صنعت کشور گفت: «مدرنترین کارخانهها را هم که بزنیم، وقتی برق و گاز نداریم، فایدهای ندارد. گزارشهای خود مجلس نشان میدهد سالانه ۱۰ درصد تولید گاز در کشورمان کم میشود. گزارش شرکت گاز نشان میدهد حدود ۲۸ درصد پیش بینی ناترازی گاز کشور، بیشتر از سال قبل شده است. وضعیت برق هم به شکلی است که ۱۰۰ میلیارد دلار پول برای به روزرسانی (و نه توسعه) صنعت برق کشور، نیاز داریم. وزیر نیرو اعلام کرده که ۱۰۰ هزار میلیارد تومان به بخش تولید و فعالان حوزه صنعت برق بدهکارند. کاهش تولید ۱۰ درصدی در صورت عدم به روزرسانی زیرساخت ها، هر سال محقق میشود. آیا اعضای مجلس معتقدند که این نوع تصمیم گیری ها، کشور را به مسیر اصلاح و درستی میبرد؟ اگر اعتقاد ندارند چرا صریح نمیگویند؟ اگر همین امروز ۵۰۰ میلیارد دلار وارد کشور شود، شاید بتوان شرایط فعلی را حفظ کرد. اما شرایط بحرانیست و ادامه این وضعیت امکان پذیر نیست.»
برخی مسئولان معتقدند میتوان در قالب برنامه ریزی بودجه، به اهداف توسعه پایدار دست یافت. سیدمحمد حسینی معاون رئیسجمهور در این باره گفت: «یکی از مهمترین ضعفهای کشور در یک دهه گذشته رشد ناچیز اقتصادی بوده که آثار و تبعات منفی فراوانی در حوزه اقتصاد و معیشت مردم داشته است لذا اصلیترین هدف برنامه هفتم رشد اقتصادی ۸ درصدی است. برنامه پنجساله هفتم توسعه واقع بینانه تدوین شده و در آن مسئولیت و تکلیف یکایک دستگاههای اجرایی به طور شفاف مشخص شده که امکان فرافکنی برای هیچ دستگاهی وجود نداشته باشد.»
اگرچه نیروی انسانی نقشی بسیار مهم در نوآوری و توسعه اقتصاد ایفا میکند، اما در کنار حضور نیروهای انسانی و بودجههای مالی، به روزرسانی زیرساختهای توسعه در حوزه صنعت و انرژی با توجه به آمارهای جهانی اهمیتی دوچندان پیدا میکند؛ آمارهای بینالمللی، از جمله شرکت بیپی، نشان میدهد سهم انرژیهای خورشیدی و بادی از تولید برق ایران نیم درصد است و نیروگاه بوشهر نیز تنها نیم درصد در تولید برق ایران سهم دارد. مشارکت بسیار اندک و ناچیز تنها نیروگاه اتمی ایران، بوشهر، در تولید برق کشور در حالی است که حدود ۱۱ درصد گاز و ۱۳ درصد برق تولیدی کشور در شبکهٔ فرسودهٔ انتقال و توزیع تلف میشود.
بر اساس گزارش سالانه آژانس بینالمللی انرژی، سرمایهگذاری جهانی در حوزه انرژیهای پاک در سال گذشته حتی ۶۱ درصد بیشتر از کل سرمایهگذاریها در پروژههای انرژیهای فسیلی شامل نفت و گاز و زغالسنگ بوده است و آلمان: با سهم ۵۲ درصدی انرژی تجدیدپذیر از کل انرژی، سال ۲۰۲۳ را به پایان میرساند. برنامه تا ۲۰۳۰ به ۸۰% و ۲۰۳۵ به ۱۰۰% تنظیم شده است. امارات نیز اخیرا پروژه ۲ گیگاواتی نیروگاه خورشیدی (از بزرگترین تک مزرعههای جهان) را افتتاح کرد. درواقع امارات همزمان با افرایش تولید نفت خام خود تا سال ۲۰۲۷ از حدود ۳ میلیون بشکه در روز به ۵ میلیون بشکه، در نظر دارد که منابع تولید انرژیهای تجدیدپذیر خود را طی هفت سال آینده سه برابر کند.
با توجه به این شرایط پرسشهایی مطرح است از جمله این که کمبود انرژی و عدم سرمایه گذاری در حوزه زیرساختهای اقتصادی تا چه حد بر عدم رشد و توسعه اقتصاد کشور اثرگذار است و برای حل این مشکل چه راهکاری وجود دارد؟ مرتضی افقه، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه چمران اهواز در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
مرتضی افقه به فرارو گفت: «متاسفانه بسیاری از مسئولان از توسعه حرف میزنند، اما همین بیش از حد حرف زدن از توسعه، گاهی منتهی به آدرسهای غلط میشود. وجود زیرساختها برای رشد اقتصادی (نه برای توسعه اقتصادی)، کاملا ضروری و حیاتی است. هیچ جامعهای نه در بخش خدمات و نه در صنعت و کشاورزی رشد نمیکند، مگر این که از زیرساختهای ضروری برخوردار باشد این زیرساختها از برق و گاز تا جاده کشی، بهداشت و آموزش گسترده است. ممکن است بسیاری از این زیرساخت ها، خود، الزاما «مولد» نباشند، اما بسترهای افزایش تولید را فراهم میکنند. اما این که چرا زیرساختی ایجاد نشده تا منجر به تحول در سایر بخشها شود، خود، ریشه در نگرش ارزشی حاکم بر تصمیم گیران و تصمیم سازان دارد. اساسا بستر ارزشی کشور «توسعه ای» نیست. در یک فضا که غیر توسعهای یا غیر تولیدی باشد، طبیعیست که زیرساختها ساخته نمیشوند و در نتیجه بخشهای تولید نیز رشد نمیکنند. درست مثل این که یک ساختمان، «پی ریزی» بسیار ضعیف و فرسودهای داشته باشد و شما بخواهید روی این پی ریزی، دیواری را قرار دهید.»
وی افزود: «متاسفانه بسیاری از اقتصاددانان نیز، هنوز روی دیوار برنامه ریزی میکنند نه روی پی ریزی که قرار است در برابر دیواری که روی آن ساخته میشود، مقاوم باشد. از نظر من، این نگرش اشتباهی است که نسبت به همه چیز وجود دارد؛ این نگرش، نسبت به تولید، معیشت مردم و رفاه وجود دارد و ساختارهایی که اکنون در کشور شکل گرفته نیز، به افزایش این نوع دیدگاه و ایدئولوژی غلط دامن میزند. طی سالهای گذشته سرمایه گذاری مطمئن و مناسبی در زیرساختها انجام نشده است. به همین دلیل نیز، سایر ابعاد اقتصادی رشد نمیکنند و اگر رشد کنند، موقتی، متزلزل، ناپایدار و متکی به درآمدهای گاه و بیگاه نفت است.»
این اقتصاددان گفت: «این که دولت میگوید امسال وابستگی بودجه را به نفت کم کرده ایم، بیش از هر چیز به دلیل فشار و ناچاری است. حرکت به سمت مالیات از سوی دولت، در شرایطی که تولید وجود نداشته باشد، با اختلال و مشکلات جدی مواجه میشود. آن چه که ما به دنبال آن بودیم و برای یک اقتصاد سالم، لازم است، کاهش وابستگی «اقتصاد» به نفت است، نه این که فقط سعی کنیم بودجه دولت را از نفت منفک کنیم. در حوزه انرژیهای پاک نیز با یک مسئله جهانی رو به رو هستیم و بسیاری از کشورهای جهان، برای رسیدن به ایده حذف سوختهای فسیلی، تلاش میکنند. در کشور ما به طور خاص، اولویت، «توسعه» نیست. به همین دلیل، آن چه که در کشورهای اطراف ما ازجمله عربستان، امارات و قطر در حوزه انرژیهای پاک و سرمایه گذاری در این حوزه رخ میدهد، با شرایط کشور ما زمین تا آسمان متفاوت است.»
وی افزود «الویت کشور ما، توسعه انرژیهای پاک نیست. ظاهرا الویت سیاست گذاران در کشور ما چیزهای دیگری است. تخصیص منابع نیز، عمدتا روی مواردی است که چندان ربطی به توسعه، پیشرفت و معیشت و رفاه مردم و محیط زیست ندارد؛ بنابراین حقیقت تلخ این است که توسعه زیرساختهای انرژیهای پاک، اولویت مسئولان کشور ما نیست، آن هم در شرایطی که انرژیهای پاک تبدیل به اولویت اول منطقه شده است و حتی از درامد نفتی خود برای خرید و تولید انرژیهای پاک استفاده میکنند. باید در درجه اول، معیشت و رفاه مردم الویت قرار داشته باشد، وقتی معیشت الویت شد، سپس محیط زیست نیز در اولویت قرار میگیرد و سپس میتوان بررسی کرد که ما به جای صنایع و تکنولوژیهای آلوده کننده متکی به نفت، چگونه میتوانیم به سمت انرژیهای پاک حرکت کنیم. ریشه تمامی این مشکلات را در این میبینم که اولویتبندی کشور ایرادات اساسی و نیاز به بازبینی دارد.»
افقه تاکید کرد: «اگر تحولی اساسی در نوع نگرش تصمیم گیرندگان نسبت به مسائل اساسی از جمله اهمیت معیشت و رفاه افراد رخ ندهد، بدون تردید، مسیر به سمت بن بست میرود. حقیقت این است که سالهای سال است از «دوپینگ درامدهای نفتی» برای به تاخیر انداختن رسیدن به بن بست استفاده میکنیم. برخی ایدهها و شرایط از همان اول محکوم به شکست هستند و این موضوع محرز به نظر میرسد. مسئله بی توجهی به زیرساختهای انرژی و صنعت، محیط زیست و لزوم جایگزینی انرژیهای پاک نیز از جمله مواردی است که بدون نیاز به هیچ توضیحی میتوان به راحتی تشخیص داد درگیر چه حجم از مشکلاتی است. ناترازیهای کشور نه تنها خود در حال تشدید است، بلکه منتهی به ناترازیهای دیگر میشود. به عبارت دیگر ناترازیها دومینووار عمل میکنند. اگر تحولی در بینش اداره بخش صنعت و انرژی کشور رخ ندهد، ناترازیها به یک معضل بسیار سنگین تبدیل میشوند.»