روانپزشکان ایرانی دو روز پیش برای دومینبار به وزیر بهداشت نامه نوشتند و درباره خودکشی کادر درمان، هشدار دادند. آنها اولینبار اواخر شهریورماه امسال از «روبهرو شدن نظام سلامت» با «مسئلهای بزرگ و جدی» خبر دادند که «نیازمند مداخلهای فوری» است. آن زمان «انجمن علمی روانپزشکان ایران» و «جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران»، به وزارت بهداشت پیشنهاد دادند که میتوانند اقداماتی مانند؛ حمایت روانی، استانداردسازی ساعت کار و کاهش ساعتکار در موارد غیرضروری، مداخلات بهبوددهنده روابط بینفردی و احترام در محیطکار و… را برعهده بگیرند تا از خودکشی کادر درمان جلوگیری کنند.
به گزارش هممیهن؛ آنها در این نامه به یک پژوهش استناد کردند. پژوهشی که وضعیت سلامت روان ۲۵۳ دستیار تخصصی در ایران را بررسی کرده و نتیجه گرفته بود، پزشکان بین ۵/۱ تا ۳ برابر بیشتر از سایر گروهها اقدام به خودکشی میکنند. روانپزشکان حالا بعد از گذشت ۴ ماه و بعد از اینکه بهقول یکی از آنها، هیچ واکنشی ازسوی مسئولان دولتی وزارت بهداشت دریافت نکردند، نامه دیگری منتشر کردند.
آنها در این نامه از اقدام به خودکشی دو پزشک یاد کردند و خودکشی پزشکان را نشانهای از «وضعیت نگرانکننده اجتماعی و روانی بخشی از جامعه تخصصی ایران» دانستند و تاکید کردند: «آثار منفی این پدیده فقط دامنگیر جامعهی پزشکی نیست، بلکه این اتفاقات بهخصوص هنگامی که در شهرهای کوچک رخ میدهد، بر نوجوانان و جوانان تاثیرات عمیق و ماندگاری بهجا میگذارد.» متخصصان حالا در گفتوگو با «هممیهن» تاکید دارند، در عین اینکه خودکشی در بین همکارانشان بالا رفته، اما خودکشی هر فرد از دست رفتن جان است، اما آنچه اهمیت دارد این است که؛ «پزشک در یک شهر، روستا و خانواده مرجعیت دارد و وقتی پزشکی خودکشی میکند، پیام بدی به جامعه منتقل میکند.»
یکماه پیش از انتشار اولین نامه روانپزشکان و هشدار آنها درباره خودکشی کادر درمان، خبر مرگ خودخواسته یک رزیدنت باردار، مردادماه امسال بیمارستانهای زیادی را تکان داد. مهتاب جمشیدیراد، رزیدنت اطفال بیمارستان علوم پزشکی کرمانشاه بود. رزیدنتی که همکارانش هرچه تلاش کردند، نتوانستند شمایل مرگ را از او دور نگه دارند.
مدتی بعد از این اتفاق، کارزاری شکل گرفت و در آن از ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور خواسته شد تا «جان رزیدنتها را نجات دهد». در این کارزار که حالا بیش از ۶ هزار و ۸۰۰ نفر پای آن را امضاء کردهاند، به اجحافهای سنگین و دستورالعملهای سلیقهای درباره رزیدنتها اشاره شده بود: «رزیدنتها به رغم اینکه نیروی مولد بیمارستانهای آموزشی هستند و اغلب بار درمانی بر دوش آنان قرار دارد، اما نیروی کار بهحساب نمیآیند و این دوره را با آنکه شباهتی به دوره دانشجویی ندارد، دوره دانشجویی نامیدند و از دریافت هرگونه دستمزد و قوانین کار در مورد ایشان امتناع میورزند.
دورهای که از جهت اینکه قوانین دانشجویی برایش اجرا نمیشود، برای حتی یکروز غیبت موجه از آموزش مجبور به معرفی جانشین است، در اغلب ساعات آموزشدیدناش استادی بالای سرش حضور ندارد، به رغم اینکه حقوق و مزایایی دریافت نمیکند، از کار در ساعات غیرتحصیلاش نیز منع میشود و اگر با پروانه طبابت پزشکی عمومی که قبلاً بهصورت قانونی کسب کرده است، کار کند، مجرم شناخته میشود.
بابت آموزشی که میبیند، باید خودش را بیمه مسئولیت کند و در حین آموزش اگر دچار خطا شود، باید قصور و دیه بپردازد، لذا هیچ شباهتی به دانشجویی ندارد و از لحاظ اینکه ساعت کاریشان سقف ندارد (بهعنوان مثال رزیدنت سال یک رشتههای غیرجراحی ۴۰۰ ساعت و رشتههای جراحی ۴۶۰ ساعت در ماه، بیمزد و مواجب کار میکنند)، حقوقی دریافت نمیکنند، تسهیلاتی به ایشان تعلق نمیگیرد و قانونی از حق مرخصی و استعلاجی و سنوات خدمتیشان دفاع نمیکند. همچنین بهرغم تولید ثروت برای مراکز درمانی-آموزشی و نجات جان هزاران بیمار در طول مدت خدمتشان، بیشباهت به نیروی کار هستند.»
ناامیدی از آینده و وضعیت مالی بیثبات، از موضوعات دیگری بود که نفیسه برهانی، نویسنده این کارزار روی آن تاکید داشت: «عدم امید به آیندهای روشن از سمت رزیدنتها که این خود نتیجهی بیقانونی و اذیتهای بیشمار دوران طرح تخصص است، باعث ناامیدی این همکاران نسبت به آینده شان شده است. رزیدنتی که تحت شدیدترین شرایط مالی و روانی قرار دارد و با ماهی ۶ تا ۸ میلیون تومان کمکهزینه تحصیلی (از ابتدای امسال به ۹ تا ۱۱ میلیون تومان افزایش پیدا کرده است)، سعی میکند با قرض از دوستان و آشنایان صورت خود را سرخ نگه دارد، چشمانداز حداقل دوسال بعد از فارغالتحصیلیاش نیز دوری از خانه و خانواده، با تحمل شرایط صعب و طاقتفرسا، ساعت کاری سنگین، دریافتی حداقلی و مالیات حداکثری است؛ حقوق ثابت متخصص طرحی درحالحاضر بین ۱۱ تا ۱۳ میلیون تومان است و کارانههایی که با تأخیر ۹ ماه تا بیش از یکسال در پرداخت و کسر حدود ۷۰درصد از آن، هیچ انگیزهی خدمتی ایجاد نمیکند.
رفتارهای دونشأن در دورهی طرح تخصص، تحمیل فشار و ساعت کاری سنگین را نیز به این وضعیت سهمگین در دورهی طرح بیافزایید که منجر به ناامیدی بیشتر رزیدنتها و زمینهساز افسردگی آنان شده است.» علی سلحشور (نماینده پزشکان متخصص طرحی کشور در نظام پزشکی)، همان روزها در گفتگو با خبرگزاری ایلنا هم اعلام کرد، از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ حدود ۱۳ رزیدنت خودکشی کردند.
فهیمه سعید، عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی است. او و همکارانش مدتیپیش پژوهشی درباره خودکشی کادر درمان انجام داده بودند. او در روز جهانی «پیشگیری از خودکشی» در شهریورماه امسال و بعد از انتشار این اخبار، جزئیاتی از این پژوهش را ارائه کرد -که روزنامه «هممیهن» همان زمان جزئیاتی از آن را منتشر کرده بود-. فهیمه سعید و همکارانش دریافته بودند که خودکشی در میان دستیاران تخصصی در سهسال گذشته افزایش پیدا کرده است: «میدانیم اگر پزشکی دچار افسردگی باشد، ضریب خطایش تقریباً ۶برابر افزایش پیدا میکند.
پزشکی، شغلی است که پاداش بالایی دارد، اما همزمان برای اینکه این جایگاه را داشته باشی، باید استرسهای زیادی را تحمل کنی. وضعیت سلامتروان پزشکان بهصورتکلی در معرض خطر است و در مقایسه با جمعیت عمومی، دیده شده که پزشکان ۵/۱ تا ۳ برابر، بیشتر اقدام به خودکشی میکنند. در مطالعهای که ۵۵شغل را بررسی کرده بود، دیده شده بود که خطر خودکشی در پزشکان ۷۳/۲ درصد بیشتر از سایر مشاغل است و در کمترین گروه، معماران ۴۴صدمدرصد است. همینطور بررسی دیگری نشان داد، پزشکانی که دچار اختلال روانند، تقریباً ۳برابر احتمال خودکشی در آنها افزایش پیدا میکند.
این اعداد یعنی باید بهفکر سلامتروان پزشکان بود.» بررسیهای او و همکارانش نشان میداد که افسردگی، شایعترین اختلال روانپزشکی در میان پزشکان است و درعینحال: «دستیاران، گروهی هستند که تجربه کمی دارند، جوانانند و بهنظر میرسد که در مقابل استرسها، شکنندهتر هستند. ما دستکم دو موج خودکشی را طی سهسال اخیر شاهد بودیم. موج اول در دوران کرونا بود و موج دیگر هم با شدتکمتر، در امسال اتفاق افتاد. ما تقریباً هر یک یا دوماه، یکمورد خودکشی میبینیم، اما دراینباره آمار رسمیای وجود ندارد.» ۳۴ درصد از ۳۵۳ نفر از کسانی که جامعه آماری پژوهش فهیمه سعید و همکارانش بودند، افکار خودکشی داشتند که از میان آنها ۱۰درصد افکار پرخطر داشتند.
سعید تاکید کرده بود: «سابقه اختلالات روانپزشکی، سابقه خانوادگی، سابقه شخصی اقدام به خودکشی، تعداد شیفت، مصرف مواد و الکل با افکار خودکشی مرتبط بود و سطح مواجهه شغلی با کووید هم با افکار خودکشی ارتباط داشت. افسردگی، اضطراب و استرس همگی با افکار خودکشی مرتبط بودند و سطوح بالای اینها با افکار خودکشی پرخطر مرتبط بود. عوامل پیشبینیکنندهای که بهدست آوردیم، سابقه مصرف الکل و مواد، سابقه خانوادگی اقدامبهخودکشی، سابقه شخصی اقدامبهخودکشی، تعداد شیفت در یکماه، درآمد و افسردگی بود. همه اینمتغیرها بهجز درآمد، ارتباط مستقیمی با افکار خودکشی داشتند.»
اعضای انجمن علمی روانپزشکان ایران و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی، بعد از انتشار عمومی این پژوهش و خبرهای خودکشی کادر درمان، دست به کار نوشتن نامه شدند. آنها شهریورماه امسال در نامه خود تاکید کردند که رمزگشایی از آمار خودکشی کادر درمان که میتواند به عوامل محیط کار، نابسامانی اقتصادی و دلواپسی اجتماعی و شغلی افراد مربوط باشد، امری مهم و ضروری است.
در این نامه که خطابش به بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت بود، تاکید شده بود که تشکیل کمیتهای برای مداخله فوری درباره موضوع خودکشی، ضروری است؛ کمیتهای که میتواند مداخلاتی از این جنس را در دستور کار قرار دهد: «استانداردسازی ساعت کار و کاهش ساعتکار در موارد غیرضروری موجود در برخی رشتهها، توجه به وضعیت حقوق، بیمه و بهینهسازی شرایط زندگی، مداخلات بهبوددهنده روابط بینفردی و احترام در محیط کار، تسهیل امکان خودسنجی وضعیت سلامت روان ازطریق طراحی ابزار مناسب، فراهمکردن امکانات درمانی ویژه دستیاران با حفظ محرمانگی هویت ایشان، توجه به آموزش افراد کلیدی (Gatekeepers) مانند اساتید، پرستاران و خود دستیاران، انجام مداخلات فوری پس از خودکشی یکدستیار برای سایر دستیارانی که ممکن است تحتتاثیر قرار بگیرند و حمایت روانی از همدورهایها، دوستان و خانوادهی دستیاران ازدسترفته در اثر خودکشی.»
آذرماه امسال هیئتمدیره انجمن علمی روانپزشکان برای دومینبار به وزیر بهداشت نامه نوشت، نامهای که با این جملات آغاز شد: «در دو هفتهی گذشته متاسفانه دو همکار پزشک دیگر در شهرهای مختلف، جان خود را در پی اقدام به خودکشی از دست دادند.» آنها در این نامه، خودکشی دستیاران و پزشکان را نشانهای از وضعیت نگرانکننده اجتماعی و روانی بخشی از جامعه تخصصی ایران عنوان کردند. در این نامه، پیشنهاد ملاقاتی میان اعضای انجمن روانپزشکان و وزارتخانه بهداشت هم داده شد.
میزان اعتماد به پزشکان و پرستاران در کشور ایران، در سال ۲۰۱۸ حدود ۹۲درصد بود. این دادههای سایت our world in data بود که در زمان کرونا و جنبشهای واکسن منتشر شد. اعتمادی که حالا امیرحسین جلالیندوشن هم از آن یاد میکند و تاکید دارد، هرچند براساس پیمایشهای سرمایه اجتماعی همچنان پزشکان رتبه بالایی دارند اما: «گاهی فضایی در رسانههای جدید، فضای مجازی و صداوسیما ایجاد میشود که جامعه پزشکی تصور میکند، این فضا علیه اوست.» ندوشن؛ روانپزشک اجتماعی، عضو هیئتمدیره و سخنگوی انجمن علمی روانپزشکان ایران است.
او با اشاره به سرمایه اجتماعی پزشکان، از موضوع منزلت اجتماعی یاد میکند و تاکید دارد که منزلت پزشکان، کرامت جامعه پزشکی را تغییر داده است و به موضوع منزلت دولتی هم اشاره میکند و میگوید: «منزلت بُعد دولتی هم دارد، در سخنرانی رئیسجمهور هم گفتند افراد بهدلیل درآمد ایران را ترک میکنند. این نشان میدهد که افراد در حرفههای مختلف، جایگاه و منزلت کافی ندارند و این مسئله درباره جامعه پزشکی جدیتر است.»
البته اینها تمام موضوعاتی نیست که سلامت روان جامعه پزشکی را تحتتاثیر قرار داده است: «جامعه پزشکی در چندسال گذشته ناامنیهای زیادی را تجربه کرده و یکی از اینها موضوع معیشت و درآمد است. آنها هم مثل باقی مردم جامعه، شرایط اقتصادی و تغییراتی که در شرایط درآمدی دارند، روی زندگیشان تاثیرگذار بوده است. این موضوع البته شاید بتوان گفت در رشته پزشکی معنیدارتر هم باشد؛ زیرا آنها از وضعیت رفاه نسبی در بعضی گروههای پزشکی عمومی و بعضی تخصصها، به خطفقر اعلامی ازطرف دولت هم نزدیک شدهاند.»
همه این موضوعات بهعقیده این روانپزشک، دستبهدست هم دادند تا مفهوم آینده در ذهن روبهزوال برود: «اینکه آدم بتواند متصور آینده باشد، برای افراد دشوار شده است و تمام اینها باعث میشود که بهعبارتی، میزان و بروز مشکلات روانی، در این گروه زیاد شود.» ساعت کاری زیاد، استراحت کم، فشار کاری زیاد و مسئولیت بالا از دیگر موضوعاتی است که بهعقیده ندوشن روی پزشکان تاثیر دارد: «ازطرفدیگر، کمتر حرفهای وجود دارد که مسئولیت جان انسان را دارد و با خطای کوچک، جان آدم بهخطر بیفتد.»
ندوشن میگوید، نامه دوم از این جهت نوشته شد که نامه اول نتوانست بازتابی ازطرف نهادهای مربوطه داشته باشد: «ببینید جان هر آدمی ارزشمند است درنتیجه اینگونه نیست که جان یک پزشک ارزشمندتر از جان کارگر باشد، اما پزشک در یک شهر، روستا و خانواده مرجعیت دارد و وقتی پزشکی خودکشی میکند، پیام بدی به جامعه میدهد. این یعنی افراد به درجهای از ناکامی رسیدهاند و مشکلات لاینحل دارند و این سیگنالی است از وضعیت اجتماعی نگرانکننده. نکته دیگر اینکه، بعد از انتشار نامه اول، اقدام لازمه انجام نشد و بااینکه نامه بازتاب رسانهای داشت، اما واکنشی ازطرف نهاد مربوطه اتفاق نیفتاد.» حمید پورشریفی، روانشناس سلامت و دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی است.
او هم به چند جمله کوتاه بسنده و تاکید میکند: «بحث تعداد و آمار نیست؛ بحث اهمیت موضوع است، جدا از اینکه آمار خودکشی کادر درمان کم است یا زیاد، مسئله این است که ما از کادر درمانی صحبت میکنیم که از جایگاه اثربخشی بالایی برخوردارند و مسیر طولانیای برای کارآمدی طی کردهاند. پس موضوع حساسی است و نیازمند توجه زیاد.» او درباره عوامل خودکشی میان کادر درمان هم تاکید میکند: «اینکه من چهفکری میکنم، با اینکه شواهد چهمیگوید؛ دو مقوله متفاوت است. برای این موضوعات تا پژوهشی انجام نشده باشد، نمیشود صحبت کرد، اما شکی نیست که شرایط برای کادر درمان، بسیار استرسآور و نیازمند توجه ویژه است.»