احمد زیدآبادی در هم میهن نوشت: آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل، تمام توان خود را برای اعلام آتشبس در نوارغزه به کار گرفت، اما با شکست روبهرو شد.
گوترش در اقدامی بسیار نادر، با استناد با مادۀ ۹۹ منشور ملل متحد، ادامۀ جنگ در نوارغزه را «به خطر افتادن صلح و امنیت بینالمللی» دانست و از شورای امنیت سازمان ملل خواست که با درخواست آتشبس فوری، به وظیفۀ حیاتی خود در این زمینه عمل کند.
متعاقب درخواست گوترش، امارات متحدۀ عربی با ارائۀ پیشنویس قطعنامۀ مختصری به شورای امنیت، خواستار اعلام آتشبس فوری بشردوستانه در جنگ غزه شد. در این قطعنامه، ضمن «ابراز نگرانی شدید از وضعیت فاجعهبار انسانی در نوار غزه و رنج مردم غیرنظامی فلسطین» حفاظت از «جمعیت غیرنظامی فلسطین و اسرائیل براساس قوانین بینالمللی بشردوستانه» نیز درخواست شده بود. قطعنامۀ پیشنهادی امارات در عین حال، آزادی فوری و بدون قید و شرط همۀ «گروگانها» را درخواست میکرد. قطعنامۀ پیشنهادی امارات، اما با وتوی آمریکا روبهرو شد. بریتانیا نیز به این دلیل که در متن قطعنامه، عملیات حماس در ۷ اکتبر محکوم نشده بود، به آن رأی ممتنع داد. رابرت وود، معاون سفیر آمریکا در سازمان ملل، در توجیه رأی منفی کشورش به قطعنامه، «آتشبس بیقید و شرط» را غیرمنطقیترین بخش پیشنویس دانست.
او تأکید کرد: «آتشبس سبب بقای حماس و فرصت تجدید قوای آن برای تکرار عملیات ۷ اکتبر و کاشتن بذر جنگ بعدی میشود.» در واقع، این همان نکتهای است که مقامهای اسرائیلی در حملات تند و بدون نزاکت خود علیه دبیرکل سازمان ملل به دلیل درخواستش برای آتشبس، بر آن تأکید میکنند.
با این حال، نمایندۀ آمریکا، حمایت کشورش از «استقرار صلحی پایدار بین اسرائیل و فلسطینیها» را یادآور شد و تصریح کرد که چنین صلحی تنها از راه تشکیل دو کشور مستقل قابل تحقق است.
این بخش از سخنان رابرت وود طبعاً به مذاق دولت راستگرای افراطی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل خوش نمیآید، اما مقامهای اسرائیلی طبق معمول به آن واکنش مستقیم نشان ندادند و تنها از وتوی قطعنامه از سوی آمریکا تشکر کردند.
با این همه، ۱۳ رأی موافق به قطعنامه بهخصوص از طرف فرانسه و آلمان و ژاپن نشانۀ این است که متحدان اروپایی و آسیایی آمریکا امکان همراهی بیشتر با مواضع واشنگتن را ندارند و به صف حامیان آتشبس فوری در جنگ پیوستهاند.
آمریکا خود نیز از تنگنای فرصت برای ادامۀ جنگ در نوارغزه باخبر است و از همین رو، آنتونی بلینکن، وزیر خارجۀ این کشور در مذاکرات پشتپردۀ خود با اعضای کابینۀ جنگ اسرائیل، به آنها گوشزد کرده است که فقط تا آخر سال میلادی جاری برای پایان دادن به جنگ فرصت دارند.
ارتش اسرائیل که اکنون تمرکز خود را بر جنگ در شهر خان یونس در جنوب نوارغزه متمرکز کرده است، سه تا چهار هفته را برای اتمام جنگ در این شهر در نظر گرفته است، اما در عین حال، سه تا چهار هفتۀ دیگر را نیز برای تکمیل عملیات خود در سراسر نوار غزه ضروری میداند.
مقامهای آمریکایی بهطور علنی اعلام کردهاند، ضربالاجل سفت و سختی را برای پایان دادن به جنگ اسرائیل با حماس مطرح نکردهاند، اما روشن است که آنها نسبت به صبر و شکیبایی جامعۀ بینالمللی در این باره بیمناک هستند.
برخی از مقامهای اسرائیلی، اما بیم و نگرانی آمریکا در این مورد را جدی نمیگیرند. از نظر آنان، اسرائیل تاکنون به توصیههای آمریکا مبنی بر عدم ورود زمینی به نوارغزه و حمله به بیمارستانها و تونلهای حماس عمل نکرده و دلیلی وجود ندارد که از این پس نیز بخواهد طبق پیشنهادهای آن عمل کند.
اسرائیل در نادیده گرفتن برخی از توصیههای آمریکا سابقه دارد، اما با لبریز شدن صبر کشورهای جهان نسبت به وضعیت بینهایت اسفبار زندگی مردم غیرنظامی در نوارغزه، در حال حاضر آمریکا بهعنوان تنها سنگر اسرائیل در شورای امنیت سازمان ملل عمل میکند. چنانکه آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل از دفاع از ادامۀ جنگ در نوارغزه دست بردارد، اسرائیل با تصویب قطعنامهای علیه خود روبهرو خواهد شد که گرچه طبق معمول میتواند به آن بیاعتنایی کند، اما انزوای بیسابقهاش در سطح جهان را به نمایش خواهد گذاشت.
از این رو، اسرائیل در شرایط حاضر قادر به بیاعتنایی کامل به جدول زمانی آمریکا برای پایان دادن به جنگ نیست. با این همه روشن است که غرش مسلسلها و توپها و هواپیماها هنگامی خاموش میشود که طرح روشن و مشخصی برای آیندۀ نوارغزه وجود داشته باشد. دولت نتانیاهو در غیاب چنین طرحی میکوشد تا وضعیت نوارغزه را به نقطهای برساند تا در پرتو آن، خود ابتکار عمل را برای تعیین آیندۀ آن به دست گیرد.
گرچه آمریکا و همینطور متحدان اروپایی و آسیایی آن از حذف حکومت حماس و تواناییهای نظامی و امنیتی آن در نوارغزه حمایت میکنند، اما از به دست گرفتن ابتکارعمل از سوی دولت افراطی نتانیاهو برای تعیین آیندۀ نوارغزه هم به شدت نگرانند.
بنابراین، برای آمریکا و متحدانش وضعیت تناقضآمیزی رخ داده است. آنها از یک طرف خواهان نابودی حماس و پیشبرد یک طرح صلح مبتنی بر راهحل دوکشوری از طریق بسط اقتدار دولت خودگردان فلسطین به نوارغزه هستند و در همان حال، نسبت به مقاصد نتانیاهو به شدت بدگمانند و تسلط احتمالی او بر نوارغزه را بهعنوان مانع بزرگی بر سر راهحل دوکشوری خود میدانند. از این رو، نقطۀ پایان جنگ به موضوعی پردردسر و کم و بیش مبهم تبدیل شده است.