فرارو-پس از حصول توافق آتش بس موقت 4 روزه میان حماس و رژیم اسرائیل و متعاقبا تمدید دو روزه آن و انتشار اخباری مبنی بر تمدید آن برای دوره های زمانی کوتاه دیگر، برخی ناظران و تحلیلگران به طرح این پرسش پرداخته و می پردازند که آیا امکان دستیابی به آتش بس پایدارتر و دائمی وجود دارد؟ جواب به این سوال حداقل با توجه به موضع گیری های مقام های ارشد اسرائیلی و به طور خاص وضعیت نامساعد "بنیامین نتانیاهو"، نخست وزیر اسرائیل در چهارچوب معادلات سیاست داخلی این رژیم، منفی است.
به گزارش فرارو؛ نتانیاهو و افراطیون متحد با وی در دولتش، هنوز به اهداف سه گانه خود در قالب جنگ غزه دست نیافته اند. اهدافی که بر: نابودسازی حماس، آزادی اسرای اسرائیلی از دستِ جنبش حماس، و ایجاد اطمینان خاطر برای اسرائیل مبنی بر اینکه دیگر از مبدا نوار غزه، عملیات ها و رویدادهایی نظیر آنچه در هفتم اکتبر شاهد بودیم، رخ نخواهد داد، متمرکز هستند.
در عین حال باید توجه داشته باشیم که نتانیاهو و طیف افراطی متحدِ وی به خوبی می دانند که پایان جنگ غزه در شرایط کنونی و تن دادن به آتش بس دائمی، تیر خلاص به موقعیت سیاسی آن ها است و آن ها راهی جز ترک قدرت به دلیل اوج گیری انتقادات داخلی از خود ندارند. کما اینکه در دوره آتش بس موقت که در روزهای اخیر شاهد بوده ایم نیز طیف های سیاسی مختلف و رسانه ها و منتقدان اسرائیلی، حملات گسترده ای را به نتانیاهو و دولتش و مقام های ارشد نظامی و امنیتی اسرائیل معطوف کرده اند.
موضوعی که از اوج گیری فشارها علیه آن ها خبر می دهد. در این راستا، به تازگی رئیس نهاد اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل نیز اعلام کرده که پس از جنگ غزه به ناچار از سِمت خود کناره گیری خواهد کرد. از این رو، با توجه به این نشانه ها، می توان گفت که پس از به پایان رسیدن توافق آتش بس موقت، بایستی انتظار اوج گیری مجدد حملات ارتش اسرائیل به نوار غزه را داشته باشیم. در این راستا، ارتش اسرائیل حمله زمینی خود به نوار غزه را از سر می گیرد. حال در این نقطه این سوال مطرح می شود که چرا این ارتش پس از 50 روز بمباران هوایی و 20 روز که از حمله زمینی آن به نوار غزه می گیرد، نتوانسته دستاورد چندانی را داشته باشد؟
ارتش اسرائیل تاکنون عمده حملات زمینی خود را به شمال نوار غزه متمرکز کرده است. در جریان پیشروی های خود در این منطقه نیز به کُندی پیش رفته و هنوز به معنای واقعی کلمه وارد "جنگ شهری" نشده است. حال اگر از این زاویه به مساله بنگریم، جلوه های تازه و معناداری از چالش های اسرائیل در تداوم حمله زمینی اش به نوار غزه آشکار می شود.
در جنگ شهری، حماس دست برتر را دارد. در این رابطه، برای کسب درکی بهتر، باید به سال 2014 و زمانی بازگردیم که ارتش اسرائیل جهت برخورد با جنبش حماس و به طور خاص تونل های زیرزمینی آن، حمله زمینی علیه نوار غزه را در پیش گرفت. با این حال، ارتش اسرائیل به قدری در حمله زمینی به نوار غزه غافلگیر شد که در نهایت مجبور به پذیرش توافق آتش بس و پایان دادن به حملات خود به این منطقه شد. حال بار دیگر ارتش اسرائیل با معضل تونل های زیرزمینی و مدیریت ماهرانه جنگ شهری از سوی نیروهای گردان های قسام رو به رو است.
در جریان جنگ شهری، ابتکار عمل با نیروهای ارتش اسرائیل نیست. این در حالی است که ارتش اسرائیل سالهاست عادت کرده که در قالب اقدامات نظامی خود علیه دشمنان و رقبایش، ابتکار عمل را به دست داشته باشد. تاکنون بارها و بارها تصاویر و ویدئوهای مختلفی از غافلگیر شدن نیروهای ارتش اسرائیل به دست نیروهای گردان های قسام و یا حمله به آن ها با استفاده از راکت های ضدزره یاسین منتشر شده است.
نیروهای حماس از این ظرفیت و امکان برخوردارند که از تونل های زیرزمینی خود استفاده کنند و به سربازان اسرائیلی ضربه بزنند و خیلی زود میدان نبرد را ترک کرده و آماده حمله مجدد شوند. حال یک سوال مطرح میشود: چرا ارتش اسرائیل جنگ در داخل تونل های حماس را دنبال نمی کند؟ برای پاسخ به این پرسش باید این نکته را مد نظر داشته باشیم که اولا، ارتش اسرائیل و نهادهای اطلاعاتی آن به هیچ عنوان درک روشن و دقیقی از ساختار تونل های زیرزمینی جنبش حماس و دیگر گروههای مقاومت فلسطینی ندارند.
در واقع، نقشه این تونل ها، موقعیت جغرافیایی آن ها و ظرفیت های این تونل ها تا حد زیادی برای اسرائیلی ها مساله ای پوشیده و مخفی است. دوم اینکه ارتش اسرائیل در جریان جنگ علیه نیروهای حماس در تونل های زیرزمینی این جنبش با دو چالش عمده نیز مواجه است. اول اینکه حماس در تونل های زیرزمینی خود تله های انفجاری کار می گذارد که همچون نمونه ای که قبل از توافق آتشبس موقت اخیر شاهد آن بودیم، پس از ورود سربازان ارتش اسرائیل به یکی از این تونل ها، انفجاری بزرگ رخ داد و موجب کشته شدن 5 سرباز اسرائیلی گشت که وارد تونل حماس شده بودند.
نکته دوم اینکه به دلیل عمق زیادی تونل های حماس و حفر شدن آن ها در اعماق زمین، در برخی مناطق، سربازان و نیروهای اسرائیلی در حمله به تونل های حماس با مشکلات تنفسی رو به رو می شوند و امکانات لازم برای نبرد را در اختیار ندارند. از این رو، ورود سربازان ارتش اسرائیل به تونل های حماس، همچون ورود آن ها به اتاقی تاریک است که هر لحظه می تواند تبعات و پیامدهای مرگباری را برای نیروهای ارتش اسرائیل به همراه داشته باشد. از این رو، تونل های زیرزمینی حماس، علی رغم اینکه تاکنون مطالب زیادی در مورد آن ها گفته شده، هنوز برای اسرائیلی ها ناشناخته و بسیار خطرناک هستند و پاشنه آشیل راهبرد دفاعی و نظامی جنبش حماس را تشکیل می دهند.
مولفه قدرت سازی که اسرائیلی ها به راحتی قادر به نابود سازی آن نیستند. در مدت اخیر نیز نشریات غربی مختلف مطالب گوناگونی را منتشر کرده اند که در آن ها به این مساله اشاره شده که هم ارتش اسرائیل و هم مقامهای اطلاعاتی و امنیتی این رژیم قویا به واسطه ساختار تونل های حماس و امکاناتی که این تونل ها در اختیار نیروهای حماس قرار می دهند، شوکه شده اند.
حال در این فضا، اگر از عدم ابتکار عمل ارتش اسرائیل در جنگ زمینی و عدم امکان استفاده آن از مولفه غافلگیری علیه نیروهای حماس و همچنین استفاده فعال نیروهای فلسطینی از شبکه های تونل های پیشرفته خود بگذریم، باید این نکته را نیز مد نظر داشته باشیم که بر اساس تحلیل های مختلفِ ناظران و تحلیلگران نظامی و امنیتی، اینطور به نظر می رسد که تا به اینجای جنگ غزه، جنبش حماس تاکنون فقط چیزی در حدود یک سوم از نیروهای خود را وارد نبردهای میدانی جنگ غزه کرده است. مساله ای که البته در مدت اخیر مورد اشاره شماری از خبرنگاران و چهره های رسانه ای اسرائیلی نیز بوده است.
به بیان ساده تر، حماس و دیگر گروه های مقاومت فلسطینی، هنوز ظرفیت های اصلی و عمده خود در جنگ علیه اسرائیل را رو نکرده اند. مولفه ای که خود فشارها علیه اسرائیل و مقام های ارشد نظامی و اطلاعاتی آن را در قالب معادله جنگ غزه چند برابر می کند.
در این چهارچوب، اکنون که بیش از 50 روز از جنگ غزه می گذرد، یک نکته و چالش برای اسرائیلی ها در قالب جنگ غزه، بیش از هر چیزی دیگری خودنمایی می کند: آن ها از غزه و به ویژه آنچه در زیرِ زمینِ آن می گذرد، بی اطاعند. همین مساله نیز سبب می شود که مقام های ارشد اسرائیلی برخلاف مواضع به ظاهر قاطع خود، نتوانند هیچ چشم انداز روشن و مشخحصی را در مورد آینده جنگ مذکور به ساکنان اراضی اشغالی و جهان ارائه کنند.
درست به همین دلیل است که می بینیم نتانیاهو از جنگی برق آسا علیه حماس سخن می گوید اما وقتی در مورد احتمال فرسایشی شدن جنگ غزه تا یک سال نیز از وی سوال می شود، در این رابطه موضعی مبهم اتخاذ میکند و عملا این نکته را مورد اشاره قرار می دهد که امکان وقوع این سناریو نیز وجود دارد!