جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا و شی جین پینگ همتای چینی او به عنوان سران دو اقتصاد بزرگ دنیا امروز چهارشنبه ۲۴ آبان در آمریکا با یکدیگر دیدار میکنند. پیشتر جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در اظهاراتی گفت که «مساله برنامه هستهای ایران و تهدیدهایی که ایجاد میکند» در دستور کار نشست با رئیسجمهور چین خواهد بود.
به گزارش دنیای اقتصاد، به نظر میرسد که هدف آمریکا این است که از طریق چین سطح تنشها با تهران یا برنامه هستهای ایران را مهار کند. چین هم البته یکسری منافع مشترک از این حیث دارد. زیرا بخش بزرگی از انرژیاش از این منطقه تامین میشود و مدیریت تنش و حفظ ثبات برای پکن اهمیت بسیاری دارد. البته این منافع کوتاهمدت پکن و واشنگتن برای کاهش تنش در منطقه است.
اگر بخواهیم نگاهی به منافع بلندمدت طرفین داشته باشیم، شاید برای چین بهتر باشد که آمریکا سرگرم این منطقه و چالشهای آن باشد و تمرکزش بر شرق آسیا کمتر شود.
اخیرا استفان والت، استاد دانشگاه هاروارد در مقالهای برای فارن پالیسی به بررسی پیامدهای واقعه هفت اکتبر برای آمریکا پرداخت و نوشت که قبل از این تاریخ، ایالات متحده در حال به راه انداختن یک جنگ اقتصادی علیه چین بود و قصد داشت پکن را از تبدیل شدن به ابرقدرت تولید نیمه رساناها (تراشههای الکترونیکی)، هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و سایر حوزههای با فناوری پیشرفته، بازدارد.
واشنگتن، چین را به عنوان رقیب درازمدت اصلی خود میدید و دولت بایدن قصد داشت توجه بیشتری را بر این چالش متمرکز کند. این در حالی است که جنگ غزه، با تلاشهای ایالات متحده برای صرف زمان و توجه کمتر به خاورمیانه و معطوف کردن توجه و تلاش بیشتر به شرق آسیا، تداخل خواهد کرد. والت میگوید از منظر چین و روسیه، هر چیزی که توجهات ایالات متحده را از اوکراین یا شرق آسیا منحرف کند، مطلوب است. امروز آمریکا نمیتواند تا مدتها منابع و ظرفیتهای نظامی خود را از منطقه خارج کند و این خبر خوبی برای پکن است. چین ممکن است بخواهد از این فرصت برای فشار بیشتر روی متحدان آمریکا مانند تایوان، فیلیپین و ویتنام استفاده کند و اهداف خود را برای تسخیر تایوان جلو ببرد.
در این بین یکی از فاکتورهایی که میتواند آمریکا را بیش از گذشته در این منطقه درگیر کند، یک معمای حل نشده در حوزه هستهای ایران است؛ یعنی نه ایران به سمت ساخت بمب برود و نه توافق هستهای احیا شود. این شرایط احتمالا مطلوب چین خواهد بود و بنابراین به نظر نمیرسد پکن در نشست روسای جمهور چین و آمریکا خیلی با سیاستهای کاخ سفید در قبال برنامه هستهای ایران همراهی کند.
پرسش آنکه آیا آمریکا در هدف خود یعنی ترغیب چین برای همکاری با این کشور در مهار برنامه هستهای ایران توفیقی خواهد داشت؟ محمدجواد قهرمانی، پژوهشگر مسائل چین درباره اهمیت و دستورکارهای احتمالی دیدار روسای جمهور چین و آمریکا گفت: «مهمترین تحول یا رخداد در روابط آمریکا و چین در ماههای اخیر، دیدار شی جین پینگ و جو بایدن رؤسای جمهور دو کشور در حاشیه نشست اپک است و دیدار پیش رو دومین دیدار آنها پس از به قدرت رسیدن بایدن در آمریکا به شمار میرود؛ از این رو دستورکارهای آن و پیامدها و نتایج احتمالی آن حائز اهمیت است. نه تنها به دلیل تاثیرگذاری آن بر روابط دوجانبه، بلکه به دلیل تاثیری است که روابط این دو قدرت بزرگ میتوانند بر صلح و امنیت بینالمللی برجای بگذارند.» به گفته قهرمانی، بر این اساس، انتظار اینکه موضوعات متعددی در این دیدار ذکر شود امری طبیعی است. آن هم در دیداری که ماه هاست مقامات دیپلماتیک سطح پایینتر در حال پی ریزی زمینههای برگزاری آن بوده اند.
این پژوهشگر مسائل چین با اشاره به اینکه مهمترین انگیزه دو طرف از دیدار دوجانبه جهت دادن روابط به سمت «رقابت مدیریت شده» خواهد بود، توضیح داد: «پکن به دلایل مختلف از جمله موضوعات اقتصادی یا کسب تضمین در مساله تایوان از ایجاد نوعی ثبات نسبی در روابط بهره خواهد برد. در اینجا این نکته قابل اشاره است که برخلاف تصور و ادبیاتی که شکل گرفته، در چین نسبت به جایگاه آمریکا در نظام بینالملل اتفاق نظر وجود ندارد و گاه مشاهده میشود که در رسانههای رسمی این کشور به این موضوع که آمریکا همچنان قدرت برتر در نظام بینالملل است (هرچند با ذکر انتقاداتی) اشاره میشود. در سوی مقابل، دولت بایدن پس از تنشهای جدی در روابط با پکن بهویژه پیش از انتخابات ریاست جمهوری انگیزه دارد تا از اینکه روابط وارد یک فاز برگشتناپذیر و خارج از کنترل شود، ممانعت به عمل آورد.
اگرچه ضدیت با چین در مناظرات انتخاباتی موضوعی فراحزبی خواهد بود، اما این امر با پیامدهای ناشی از تشدید جدی تنش متفاوت است.» قهرمانی در ادامه به جنگ غزه پرداخت و تاکید کرد: «افزوده شدن جنگ غزه به جنگ اوکراین، پیچیدگیهای مهمی را بر سر راه دولت بایدن قرار داده است. با توجه به اینکه در مقاومت اوکراین، کمکهای آمریکا نقش جدی داشته است، اما پراکندگی تمرکز آمریکا میتواند دستاوردهای این کشور در آن حوزه را نیز تحتتاثیر قرار دهد. در نتیجه، در چنین فضایی، مدیریت روابط با چین، میتواند پکن را متقاعد کند که سیاستی که تاکنون در برابر روسیه در پیش گرفته را ادامه دهد.»
وی افزود: «در این میان، برخی رسانهها به امکان از سرگیری ارتباطات نظامی دو کشور نیز اشاره کردهاند؛ توافقی که چینیها به دنبال سفر نانسی پلوسی به تایوان در اوت ۲۰۲۲ استارت آن را زدند و تاکنون حاضر به از سرگیری آن نشده اند. آغاز مجدد این ارتباطات میتواند گواهی جدی بر عزم دو کشور برای مدیریت رقابت باشد.»
قهرمانی در ادامه تشریح کرد: «با وجود دستورکارهای متعددی که دیدار دو طرف در بر خواهد داشت احتمالا موضوعات مرتبط با ایران همانطور که توسط برخی مقامهای آمریکا بیان شده، در این دیدار مطرح خواهد بود. در حال حاضر احتمالا مهمترین خواسته دولت بایدن عدمگسترش جنگ در منطقه خاورمیانه است و با توجه به روابط پکن و تهران، بایدن در صورت طرح این موضوع، خواستار رایزنی چین با تهران با هدف جلوگیری از اقداماتی که ممکن است جنگ را گسترش دهد، خواهد شد؛ مهم اینکه صرف طرح این موضوع از طرف آمریکا به معنای تصدیق جایگاهی است که پکن در معادلات خاورمیانه کسب کرده است.»
قهرمانی معتقد است اگرچه پکن درگیری آمریکا در منطقه را شرایطی مناسب برای خود میداند، اما به این موضوع نیز به خوبی واقف است که گسترش درگیریها منافع این کشور را هم به خطر خواهد انداخت. این پژوهشگر مسائل چین با اشاره به صحبتهای جیک سالیوان که موضوع هستهای ایران را یکی از موضوعات محل گفتوگوی بایدن و شی اعلام کرده، گفت: «در حال حاضر آمریکاییها تمایل جدی به احیای برجام یا توافقی جدید بهویژه با نزدیک شدن به ایام انتخابات نخواهند داشت. بنابراین، انتظار اینکه این دیدار بتواند این موضوع را حل کند یا نتایج ملموسی داشته باشد بسیار دور از انتظار خواهد بود.
درواقع واشنگتن در این خصوص بر سر این دوراهی نیز قرار گرفته که ممانعت از فروش نفت ایران به چین ممکن است به افزایش قیمت انرژی منتهی شود.» قهرمانی در پایان با اشاره به دو نکته گفت: «یکی اینکه نمیتوان انتظار داشت دیدار جو بایدن و شی جین پینگ به دگرگونی در روابط این دو کشور منتهی شود. نکته دوم اینکه در شرایطی که آمریکاییها تصور میکنند چین میتواند از روابط با جمهوری اسلامی ایران به منظور تاثیرگذاری بر رفتار منطقهای آن استفاده کند تهران میتواند این موضوع را به اهرمی، حداقل برای ادامه همین روابط اقتصادی حداقلی با چین از جمله فروش نفت یا فراتر از آن، تا آینده قابل پیشبینی تبدیل کند.»