مشهور شدن یک وسوسۀ همیشگی و فراگیر در جوامع انسانی بوده است؛ اما از وقتی رسانهها پا به عرصۀ وجود گذاشتند، امکانهای دستیابی به شهرت هم بیاندازه گستردهتر شدند و جنس شهرت نیز تا حد زیادی تغییر کرد.
به گزارش فرادید، حالا در روزگار ما، زمانی که انقلابی در دنیای رسانه اتفاق افتاده و شبکههای اجتماعی به صحنه آمدهاند، شهرت واقعا به چیزی در دسترس و یکشبه تبدیل شده است؛ هر کسی در هر جایی از دنیا ممکن است تنها با یک ویدئوی کوتاه به شهرتی جهانی دست پیدا کند. در چنین دنیایی به نظر میرسد که توجه به جنبههای مختلف «شهرت» ضرورتی حیاتی باشد.
در اینجا ۵ فیلم درخشانی را معرفی میکنیم که از جهات مختلف و با نگاهی عمیق مسئله شهرت را مورد کاوش قرار دادهاند.
«خوب نیستم» داستان زنی به نام دنی سندرز است که دلش میخواهد یک اینفلوئنسر مشهور باشد. او برای این منظور سفری به پاریس را جعل میکند تا در اینستاگرام فالوور پیدا کند. هنگامی که یک حمله تروریستی در پاریس در طول سفر فرضی او رخ میدهد، همه فکر میکنند که دنی یک بازمانده است و به همین دلیل او در سراسر آمریکا قرار میگیرد. دنی هم به جای بیان واقعیت، تصمیم میگیرد که بر موج تبلیغات سوار شود، اما طولی نمیکشد که دروغ هایش گریبانگیر او میشوند. این فیلم تصویری هوشمندانه از کسانی است که زندگی خود را در رسانههای اجتماعی جعل میکنند. «خوب نیستم» فیلمی تاثیرگذار در مقابله با فرهنگ مسموم حاکم بر فضای رسانههای اجتماعی است.
جودی گارلند در سراسر جهان به عنوان یک هنرپیشه و خواننده تحسین شده شناخته میشود که به خاطر بازی در فیلمهایی مانند «جادوگر شهر اوز» مشهور شده است. این فیلمِ بیوگرافی به آخرین سال زندگی گارلند میپردازد؛ زمانی که او به انگلستان نقل مکان میکند تا مجموعهای از کنسرتها را در لندن اجرا کند. جودی در این سفر در حالی که به خاطرات حرفهای و زندگی خود فکر میکند، با مشکلات خانوادگی و مالی روبرو میشود و از خود میپرسد که آیا چیزی برای ارائه به طرفدارانش باقی مانده است یا خیر.
جودی گارلند علیرغم موفقیتش در صنعت سرگرمی، به خاطر مسائل خصوصی و مبارزه با سلامت روانش نیز شناخته شده بود. فیلم «جودی» به بررسی موفقیتهای بزرگی میپردازد که این بازیگر با استعداد در طول زندگی حرفهایاش به دست آورده است، در حالی که جنگهای درونیاش با خودش و نگرانیهایش برای آینده را با بدتر شدن سلامتیاش نیز به تصویر میکشد؛ تصویری تکاندهنده از یکی از افسانهایترین بازیگران و خوانندگان جهان و مبارزات ذهنیای که در طول زندگیاش با آنها روبه رو بود.
در عصر رسانههای اجتماعی، اینفلوئنسرها میتوانند پر زرق و برق به نظر برسند و زندگی عالی داشته باشند، اما همانطور که فیلم Ingrid Goes West نشان میدهد، معمولاً وقتی دوربینها خاموش میشوند، داستان متفاوت است. اینگرید، زنی ناپایدار از نظر روانی، شیفته یک اینفلوئنسر اینستاگرام به نام تیلور اسلون میشود و به امید دوست شدن با این کاربر محبوب اینستاگرام به لسآنجلس نقل مکان میکند.
اینگرید موفق میشود با تیلور دوست شود، اما مدت زیادی نمیگذرد که او متوجه میشود که بُتوارۀ محبوبش همان کسی نیست که او در اینترنت میبیند. ناامیدی اینگرید از مشاهدۀ عمق زندگی تیلور تأثیر زیادی بر احساسات او دارد. این فیلم به عنوان یک داستان هشداردهنده عمل میکند که زندگی اینفلوئنسرها همیشه آنطور که به نظر میرسد نیست.
پادشاه کمدی به کارگردانی مارتین اسکورسیزی، داستان کمدینی به اسم روپرت پاپکین است؛ کمدینی که ناامید از شروع حرفه خود است و از غم طرد شدن دچار اندوه و بیماری شده است. تلاش بی وقفه روپرت برای رسیدن به شهرت، او را به اقداماتی عجیب و افراطی از جمله ربودن یک مجری موفق تلویزیونی برای به دست آوردن جایگاهی در برنامۀ او سوق میدهد.
«پادشاه کمدی» نشان میدهد که چگونه ناامیدی از کسب توجه و موفقیت میتواند بر وضعیت ذهنی فرد تأثیر منفی بگذارد. این فیلم همچنین فرهنگ سلبریتی و تأثیر آن بر تحسینکنندگان و تحسینشدگان را بررسی میکند. با وجود شکست در گیشه، «پادشاه کمدی» اغلب به عنوان یکی از بهترین فیلمهای اسکورسیزی در نظر گرفته میشود.
این فیلم داستان تلاقی شهرت و اعتیاد است. ماجرا از جایی شروع میشود که جک، یک موسیقیدان موفق، با خواننده و ترانهسرایی به اسم الی آشنا میشود و از او دعوت میکند تا در برنامهاش به اجرا بپردازد. آنها عاشق هم میشوند و مدت زیادی نمیگذرد که حرفه الی شروع به رونق گرفتن میکند. اما رابطه آنها با اعتیاد جک به الکل و سلامت روانی رو به وخامت او و از دست رفتن شغل و اعتبارش مورد آزمایش قرار میگیرد.
این فیلم تصویری رنگارنگ و تماشایی است از اینکه چگونه شهرت میتواند به عاملی بسیار مخرب در زندگی افراد تبدیل شود. اعتیاد جک به خوبی نشان میدهد که چه تعداد از چهرههای مشهور برای کنار آمدن با اینهمه توجهی که به آنها میشود به الکل و مواد مخدر روی میآورند.