این روزها کمتر کسی پیدا میشود که به مهاجرت فکر نکرده باشد؛ پدیدهای که هرچند در دهه ۸۰ معطوف به نخبگان بود اما این روزها حالتی عمومیتر پیدا کرده و به قول مدیر رصدخانه مهاجرت، تودهوار شده است.
به گزارش هم میهن، تمام دانشگاههای کشور از ابتدای پاییز و شروع سالتحصیلی جدید تابلویی دارند که قدم گذاشتن دانشجویان به عرصه علم را خوشآمد میگوید. با این حال کسی نیست که زمزمه دانشجویان را برای آزادسازی مدرک و اپلای از گوشهوکنار دانشگاههای سطح کشور نشنیده باشد. «تقلا برای مهاجرت از کشور» اگر از ابتدای مسیر گریبان دانشجویان را نگیرد، بعد از اتمام دورهی تحصیل و ورود به بازار کار، جزو اصلیترین دغدغههایشان است.
مهاجرت این روزها گریبان گروههایی که بعد از تحصیل به فکر ایجاد یک کسبوکار شخصی هم افتادهاند را گرفته و به گفته مسئولان، حالا به شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها هم رسیده است. افرادی که تلاش میکردند تا بتوانند راهی برای کسب درآمد و ماندن در کشور پیدا کنند، حالا به فکر راهی برای خروج از کشور افتادهاند.
روحالله دهقانیفیروزآبادی، اکنون معاون علم و فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاستجمهوری است. او تیرماه پارسال که رئیس جهاددانشگاهی بود به ایسنا گفت که کشور پر از شرکتهای دانشبنیان اسمی و غیراسمی شده است. او پارسال برای اولینبار مدعی شد که در کشور نه با مهاجرت نخبگان، بلکه با معضل مهاجرت شرکتهای دانشبنیان روبهرو شدیم.
فیروزآبادی تاکید کرده بود: «درحالحاضر کشوری مانند امارات ۱۰۰ هزار ویزای طلایی به فناوران میدهد و ترکیه و کشورهای دورتر، جوانان ما را جذب میکنند. سالهای پیش هنگامی که یک جوان نخبه تحصیلات خود را به پایان میرساند، به یکی از کشورهای پیشرفته مهاجرت میکرد و ممکن بود در این بین چند دوست خود را نیز برای مهاجرت تشویق کند اما هماکنون یک شرکت دانشبنیان به ترکیه یا امارات مهاجرت میکند و این مسئله بسیار جای تأمل دارد چراکه ممکن است شرکتهای دانشبنیان دیگر را تشویق به مهاجرت کند.» او مدعی شد که علت بروز این مهاجرتها این است که دانشبنیانها در ایران «فناوریهایی تولید میکنند که در کشورمان مشتری ندارد.»
بهنظر میرسد که فرآیند خروج شرکتهای دانشبنیان از کشور، در سالهای اخیر جدیتر شده است. براساس آخرین اطلاعات سالنامه مهاجرتی ایران، شاخص مهاجرفرستی ایران، رتبه ۵۴ پیدا کرده است. در بخشی از اطلاعات اولیه این سالنامه آمده است: «درحالیکه رتبه ایران در پذیرش و ارسال مهاجر به جهان در چارک اول قرار دارد و رتبه دانشجوپذیری و دانشجوفرستی کشور نیز تقریباً برابر است، ولی در شاخصهایی چون رقابتپذیری برای استعدادها و فرار مغزها، در رتبههای پایین قرار گرفته است. این مسئله بهنوعی بیانگر کیفیت مهاجران ورودی و خروجی کشور است که نشان میدهد بهدلیلعدم امکان رقابت بر سر استعدادها، مهاجران خروجی کشور کیفیت بالاتری از مهاجران ورودی به کشور دارند.»
مردادماه امسال نشستی با عنوان «راهگفتوگو» در مؤسسه اطلاعات با حضور علی حسینی، معاون مرکز تعاملات معاونت علمی ریاستجمهوری و بهرام صلواتی، مدیر رصدخانه مهاجرت ایران برگزار شد. حسینی در این نشست تاکید کرد که تا الان اقدام خاصی در مقابله با کاهش روند مهاجران صورت نگرفته است: «متاسفانه در چندسال اخیر اقدامات لازم در حوزه نخبگان و بحث مهاجرت، صورت نگرفته است.» او با اشاره به ابراز تمایل هفت میلیون ایرانی مقیم خارج کشور برای بازگشت به ایران گفت که آیا ظرفیتهای لازم برای جذب و استفاده از این سرمایه علمی انسانی در داخل کشور وجود دارد؟
این مقاممسئول تاکید کرد که درحالحاضر تمایل برای خروج از کشور افزایش یافته است درحالیکه در گذشته هدف از مهاجرت نیز برای افراد مهم بود. برخی کشورها ازجمله آمریکا و کانادا از اردیبهشتماه امسال سیاستهای پذیرش نخبگان و مهاجران را بهگونهای تغییر دادهاند که زمینه جذب این افراد سادهتر از گذشته باشد.
او در بخش دیگری از این نشست، از روند برخوردها با برخی استارتآپها انتقاد کرد: «متاسفانه در سطح جذب و حفظ سرمایه انسانی با مشکلات عدیدهای مواجه هستیم و برخی مسئولان بهراحتی اجازه و امکان مهاجرت را برای جوانان و نخبگان ایجاد کردهاند. نمیتوانیم با مدل ۳۰ سال گذشته با نخبگان و سرمایههای علمی مواجه شویم. افرادی که در حوزه نخبگان مسئولیت دارند، باید طرحی نو دراندازند و مسائل را از دریچه جوانان و نخبگان علمی ببینند.» او تاکید کرد: «براساس آمار اعلامی نیروهای کلیدی و متخصص ۶۷درصد شرکتهای دانشبنیان، وارد فرآیند مهاجرت شدهاند.»
برای پاسخ به این پرسش که چرا مهاجرت به شرکتهای دانشبنیان رسیده است، دلایل زیادی عنوان میشود. احمد امامی، عضو هیئتعلمی دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی مشهد است. او معتقد است که سختگیری نهادها و حمایت ناکافی آنها از شرکتهای دانشبنیان یکی از دلایل اصلی مهاجرت نخبگان و فعالان شرکتهای دانشبنیان است. تعدادی از دانشجویان او اقدام به تاسیس شرکتهای دانشبنیان داروسازی کردند اما او معتقد است که سختگیریهای سازمان غذا و دارو بر مبانی کارآزمایی بالینی و هزینههای مربوط به سازمانهای بازرسی فرآیند تاسیس شرکتهای دانشبنیان را سخت کرده است.
کامران شورگشتی هم دانشآموخته دکتری رشته داروسازی و مدیرعامل یک شرکت دانشبنیان داروسازی در مشهد است. هدف او مثل باقی افرادی که شرکت دانشبنیان تاسیس میکنند، کارآفرینی و اشتغال تیمی جوانان است. او درباره چالشهای تاسیس شرکتهای دانشبنیان میگوید: «در بخشهای مختلف شاهد سختگیری نهادهای مربوطه هستیم. در زمینه تامین سرمایه توقعی از سازمانها نداریم اما براساس مصوبه کمیسیون ویژه جهش و رونق تولید مجلس، سازمانها میتوانند فضاهای بلااستفاده خود را در اختیار شرکتهای دانشبنیان متقاضی قرار دهند که متاسفانه مدت اجاره این فضاها کوتاه است و سرمایهگذاران پس از تلاشی که برای جذبشان کردیم بهدلیل این موضوع، از عقد قرارداد منصرف میشوند.»
شورگشتی البته از همکاری نکردن شوراهای مربوط هم گلایه دارد: «همچنین داروسازان تحصیلات تکمیلی برای دریافت تاییدیه سازمان غذا و دارو و فعالیت بهعنوان مسئول فنی، ملزم به اخذ مدرک دکترا و پایان دوران تعهد خدمتاند، اما دانشکده برای بهکارگیری این دانشجویان اعلام نیاز نمیکند درنتیجه دانشجویان دکترا متقاضی گذراندن دوره تعهد میتوانند طرحشان را در شرکتهای دانشبنیان و صنعتی بگذرانند و نیاز را در این بخش رفع کنند که متاسفانه شورای تخصصی داروسازی تاکنون با این موضوع موافقت نکرده است.»
افسانه حیدری، دانشآموخته شیمی تجزیه در مقطع دکتراست و بهعنوان مدیر بخش تحقیق و توسعه شرکتی دانشبنیان دارویی فعالیت دارد. او روی گیاهان دارویی پژوهش کرده است و همچون سایر افراد فعال در این حوزه از توسعه نیروی انسانی در این حوزه گلایه دارد: «برای اعمال هرگونه تغییرات و حتی بهبود محصول، نیاز به کارآزمایی بالینی داریم که هزینههای آن را هیچکدام از نهادهای حمایتکننده تقبل نمیکنند؛ علاوه بر این نبود آزمایشگاه همکار غذا و دارو در شرق کشور، مسیر دریافت تاییدیه تولیدات را با چالش همراه میکند.»
نیما نامداری، فعال حوزه فناوری اما دلایل دیگری برای مهاجرت فعالان حوزه استارتآپ اعلام میکند. او میگوید مهاجرت فعالان حوزه استارتآپها به همان دلایلی رخ میدهد که همه افراد از ایران میروند: «شرایط زندگی و کیفیت پایین زندگی در ایران؛ هم چشمانداز مبهم برای رشد شخصی و رفاه فردی است، هم صرفاً آزادیهای فرهنگی، سیاسی و مدنی. اینها دلایل عمومی است که در همهجا وجود دارد و اینجا هم وجود دارد.»
نامداری اما از دلیل دیگری که معطوف به فعالان استارتآپی است هم میگوید: «سیالیت بازار کار در تخصصهایی که در فضای استارتآپی بیشتر رایج است؛ مثل برنامهنویسی، هوش مصنوعی، دانش داده و محصول. درواقع این یعنی سیالیت بازار کار در جهان برای این تخصصها بیشتر است. یعنی شما اگر برنامهنویس باشید، میتوانید خیلی راحتتر در گوشه و کنار جهان کار پیدا کنید و این فقط مختص به ایران هم نیست.»
نامداری معتقد است که این موضوع، مهاجرت فعالان این عرصه را راحتتر کرده است: «درواقع یعنی انگیزههای عمومی وجود دارد و سهولت خاص این صنعت هم موضوع را تشدید کرده است.» این فعال استارتآپی معتقد است که یکی دیگر از روشهای مهاجرت این روزها، استفاده از ویزاهای استارتآپی برای خروج از کشور است: «درعینحال ویزای استارتآپی، یکی از ویزاهای جدید و رایج در دنیا شده است و بسیاری از کشورها، برنامههای ویژهای در این حوزه دارند. افراد هم آن را امتحان میکنند و امکان دارد که این افراد بعد از چند سال هم برگردند، اما تبادلتجربه برایشان ایجاد میکند.»
توسعه ویزای استارتآپی در جهان، عنوان گزارشی بود که تابستان سال ۹۸، رصدخانه مهاجرت آن را تهیه کرده بود. در این گزارش تاکید شده بود که از سال ۲۰۱۰ که اولین ویزای استارتآپی در شیلی بهکار گرفته شد تا سال ۲۰۱۹.۲۷ کشور برنامه ویزای استارتآپ را راهاندازی کردند یا برخی برنامههای ویزاهای قبلی خود را به اینسمت اصلاح کردند. در بخش دیگری از این گزارش تاکید شد که فقط در ۱۲ کشور از کشورهایی که ویزای استارتآپ را راهاندازی کردند، در سالهایی که دادهها در دسترس بوده حدود ۱۸ هزار درخواست ویزای استارتآپ ثبت شده که از این تعداد، حدود ۳ هزار درخواست ثبت شده است.
در بخش دیگر این گزارش تاکید شده است: «وجود استارتآپهای ایرانی در کشورهای اول درخواستدهنده و پذیرفتهشده در کشورهای مورد بررسی، نشان از ظرفیت بالای استارتآپهای ایرانی دارد. ویزای استارتآپ برای جذب نخبگان و علاقهمندان دانشجویان بینالمللی در ایران میتواند گزینه مناسبی باشد. طراحی یک برنامه ویزای استارتآپی برای ایران با فضای نوپای استارتآپی، بهتر است بر طرحهای قوی شامل برنامه رشد و توسعه استارتآپ استوار باشد.»
نامداری بااینحال تاکید دارد که دلیل عمده مهاجرت استارتآپیها، مسائل عمومی جامعه است و برای این افراد فقط مسیر سادهتر است: «همه ترجیح میدهند بروند جایی که شرایط بهتر است.»
چهتعداد فعالان استارتآپی در سالهای اخیر به کشور بازگشتند؟ نامداری میگوید این مسئله را باید به چشم موج نگاه کرد: «در هر موجی یک اتفاق افتاده است، البته این فقط مخصوص بچههای استارتآپی نیست. مثلاً اواخر دهه ۸۰ بعد از مسائل سال ۸۸، در خیلی از حوزهها یک موج مهاجرت رخ داد. از بین بچههایی که رفتند من بهندرت دیدم کسی برگردد.»
او میگوید: «بعد از برجام ما یک موج برگشت به ایران داشتیم. من خودم سال ۲۰۱۴ برگشتم به ایران، چند ماه بعد از امضای برجام. خیلیها همان زمان به ایران برگشتند، موضوع تغییر برجام در چشماندازها بسیار تاثیر داشت. اغلب استارتآپهای موفقی که در ایران هستند، در همان فواصل زمانی به ایران برگشتند.»
این فعال استارتآپی توضیح میدهد که در سالهای اخیر، موج رفتن داریم و هنوز زود است که انتظار برگشت این افراد به کشور را داشته باشیم: «تجربه شخصی من نشان میدهد که مهمترین معیار در رفتن و بعد برگشتن، چشمانداز رشد است. منظورم فقط رشد اقتصادی نیست. چشمانداز رشد به این معناست که آدمها احساس کنند، یک بازه زمانی چندساله در کشور وجود دارد که فرد بتواند در آن کاری انجام دهد که از آن احساس رضایت کند. جنبه مالی و اجتماعی کار و پیوندخوردن با زندگی مردم هم مهم است.»
او میگوید، فرد ممکن است کسبوکاری داشته باشد که سود بسازد اما مردم از آن احساس رضایت نداشته باشند. نامداری میگوید، شواهد بیرونی نشان نمیدهد چیزی تغییر کرده باشد که عاملی برای برگشت افراد به کشور باشد: «همه عواملی که موجب رفتن بوده، کماکان هست و بدتر هم شده است. این موضوع بسیار تاثیرگذار است.»