روزنامه شرق نوشت: تیم ملی والیبال ایران در آستانه پوستاندازی روی نیمکت است. بعد از نتایج بسیار بدی که بهروز عطایی به عنوان سرمربی جدید، در این تیم کسب کرد، او در میانههای راه رقابتهای انتخابی بازیهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس، به این نتیجه رسید که توانی برای هدایت این تیم ندارد و عطایش را به لقایش بخشید. البته که بهروز احتمالا پیشدستی کرد، چون میدانست با توجه به نتایجی که به همراه تیم ملی گرفته، در بازگشت به ایران حکم اخراج را تحویل میگیرد. او برای فرار از برچست سرمربی اخراجی، تصمیم گرفت استعفایش را بنویسد.
هرچند از عجایب روزگار، او با وجود نوشتن استعفا همچنان در کنار تیم ماند تا از هتلی که پیش از آن برایش رزرو شده بود استفاده کند. ضمن اینکه احیانا پولی هم برای پرداخت بلیت بازگشت به تهران نپردازد. چنین شد که در بازیهایی که او هدایت تیم ملی را بر عهده نداشت، مثل یک هوادار روی سکو مینشست و بازی تیم ملی را نظاره میکرد.
بهروز عطایی در حالی از تیم ملی کنار رفت که حسابی والیبال ایران را از رقبای جهانیاش عقب انداخت. او در لیگ ملتهای ۲۰۲۳ بین ۱۶ تیم رتبه چهاردهم را کسب کرد. سپس در بازیهای قهرمانی آسیا که به میزبانی ارومیه برگزار شد، در فینال با نتیجه عجیب و غریب و تحقیرکننده ۳ بر صفر به ژاپنیها باخت. آخرین شاهکارش هم که همین رقابتهای کسب سهمیه المپیک در برزیل بود که یکی مانده به آخر گروهش شد تا نشان دهد چه اندازه والیبال ایران را به عقب رانده است.
با وجود نتایجی که بهروز عطایی گرفته و استعفایی که هرچند دیر، ولی بالاخره نوشته، نمیتوان او را به تنهایی مقصر شرایط کنونی والیبال دانست. ماجرا از این قرار است که بهروز عطایی ماحصل انتخاب بحثبرانگیز محمدرضا داورزنی، رئیس کنونی فدراسیون والیبال است. درحالیکه بسیاری از کارشناسان به آقای رئیس درباره این انتخاب هشدار داده بودند، ولی او کار خودش را کرد و حاضر نشد انتقادات را بپذیرد. درست هنگامی که مثل روز روشن بود والیبال ایران زمین خورده، باز هم داورزنی حاضر به برکناری بهروز عطایی نشد تا اندک امیدهای رسیدن به بازیهای المپیک هم از دست برود.
داورزنی که گویی قرار است مادامالعمر ریاست فدراسیون والیبال را به دست بگیرد، پس از نتایج بدی که بهروز عطایی در والیبال کسب کرده از این گفته که قرار است هدایت این تیم را دوباره به یکی از مربیان خارجی و سطح بالای دنیا بدهد. او این روزها مشغول گرفتن رزومه از مربیان خارجی است و وعده داده کمتر از یک ماه دیگر این مورد را حلوفصل کند. موضوعی که در این بین، ولی مغفول مانده، بازیهای انتخاباتی محمدرضا داورزنی است. ریاست او انتهای آبان به پایان میرسد و بدیهی است که بهتر بود فرصت را در اختیار نیرویی تازه نفس قرار میداد تا والیبال را از منجلاب کنونی بیرون بکشد.
داورزنی برخلاف صحبتهای اولیهاش که عنوان کرده بود قصد حضور در انتخابات را ندارد، در روز آخر از مهلت باقیمانده، دوباره برای ریاست فدراسیون والیبال نامنویسی کرد تا مشخص شود صندلی بهدستآورده را حاضر نیست به این سادگیها از دست بدهد. درست از همان روزی که دوباره ثبتنام کرده حربههای انتخاباتیاش هم شروع شده و با مطرحکردن حضور دوباره سرمربیان مطرح خارجی سعی در توجیهکردن ریاستش بر والیبال ایران دارد.
البته که داورزنی به همین موارد بسنده نکرده و بهتازگی در گفتگوهای متعددی که داشته، عامدانه اسم سعید معروف را هم به میان کشیده تا نشان دهد برنامههای جدیدی برای بقا در پست ریاست فدراسیون والیبال دارد. او که سال پیش گفته بود سعید معروف قطعا به عنوان بازیکن به تیم ملی برنمیگردد، حالا صراحتا نظرش را عوض کرده و میگوید مثل کشورهای دیگر، خاصه آلمان، باید درها را برای بازگشت ستارههای سابق والیبال ایران از جمله سعید معروف باز گذاشت. بهعنوان مثال او در یکی از مصاحبههای اخیرش با ایسنا چنین گفته است: «راهبردی دو سال قبل تعریف شد که تغییر نسل اتفاق بیفتد تا فرصت بیشتری به جوانان بدهیم و در تورنمنتهای مختلف شرکت کنیم، اما باید در این قصه بازنگری اتفاق بیفتد و واقعبینانهتر نگاه کنیم تا تیم ملی در سطح کیفی خوبی قرار بگیرد. تیمهای بزرگ دنیا بر اساس نیاز خود از بازیکنان استفاده میکنند. به طور مثال آلمان، گروزر ۳۹ ساله را به تیم ملی برگرداند تا نتیجه بگیرد. با بازیکنان خوبمان مثل معروف، غفور، موسوی و عبادیپور سالهاست کار میکنیم و روحیاتشان را میشناسم. آنها تعصب کشور و نام ایران را دارند و خودشان را سرباز تیم ملی میدانند. یک مقطعی فدراسیون و سرمربی تصمیم گرفت تغییر نسل اتفاق بیفتد و به جوانترها بیشتر فرصت داده شود، اما همان موقع گفتیم کسی از تیم ملی خط نخورده و کسی هم نباید خداحافظی کند. همه بازیکنانی که میتوانند به تیم ملی کمک کنند و شایسته هستند، قطعا در آینده حضور خواهند داشت. اینگونه نیست که بگوییم این بازیکن ۳۷ سال دارد و دیگر به درد تیم نمیخورد. تجربه ثابت کرده باید ترکیبی از باتجربههای آماده و جوانان در اختیار تیم ملی باشند».
استفاده از سعید معروف و میزان محبوبیتی که کاپیتان سابق نزد هواداران والیبال دارد یکی از آن دست اتفاقاتی است که در این مقطع کنونی با ابهامات بیشمار روبهرو است. داورزنی اگر به سعید معروف و تواناییهای این بازیکن به اندازه همین روزها اعتقاد داشت اصلا اجازه خداحافظی او از تیم ملی را نمیداد. حالا که سعید بعد از المپیک خداحافظی کرده و والیبال ایران سیر نزولی طی کرده، داورزنی دوباره به یاد سعید معروف افتاده است. واضح است که این دلتنگی پشتپردهای دیگر دارد که احتمالا بیارتباط با تقویت پایگاه انتخاباتیاش در روزهای پیشرو نیست. معروف بارها مؤکدا عنوان کرده قصد بازگشت به تیم ملی را ندارد و تصمیمی که گرفته احساسی نبوده است. داورزنی، اما با آگاهی از این موضوع حالا بحث سعید معروف را وارد چرخه دیگری کرده و این گمانهزنی که او را به عنوان مربی هم به تیم ملی ایران اضافه کند، رد نکرده است.
پرسشها، ولی به قوت خود باقی است؛ اول اینکه داورزنی چه اصراری دارد قبل از انتخابات فدراسیون والیبال که انتهای همین ماه است سرمربی جدید را بیاورد و دوم اینکه چه اصراری دارد در این بازه زمانی اسم سعید معروف را مدام در رسانهها مطرح کند؟ موضوع دیگر، اما به خود سعید معروف برمیگردد؛ اگر او میخواهد شریک حربه جدید محمدرضا داورزنی شود و در این مقطع به تیم ملی چه بهعنوان بازیکن و چه مربی برگردد، باید بیش از اینها فکر کند. سعید بارها در طول دوران بازیگریاش ثابت کرده بازیکن باهوشی است و قاعده را از بر است. بعید است از این دو فاکتور، در تصمیم جدیدی که قرار است بگیرد، استفاده نکند.