سیدعطاءالله مهاجرانی در اعتماد نوشت: شاید بهتر از هر کس دیگری روزنامهنگار مشهور امریکایی و صهیونیست متشرع، توماس فریدمن شکست اطلاعاتی دولت اسراییل را در مقالهاش در روزنامه نیویورک تایمز تبیین کرده است: «شکست اطلاعاتی دولت اسراییل بایست در آینده توسط دستگاههای اطلاعاتی تحقیق و تدریس شود. چگونه دیواری که به طول بیش از چهل مایل که با هزار و صد میلیون دلار هزینه ساخته بودند، با یک جرثقیل ویران کردند؟ پس دوربینها و اسلحههای خودکار کجا بودند؟ چگونه گنبد آهنین که با هزینه هنگفت بیش از سه میلیارد دلار تدارک شده بود، نتوانست کامل عمل کند؟» اینکه چرا گنبد آهنین عمل نکرد، یکی از قطعات همان ساعت است که اشاره کردم. واژه «گشتالت» به زبان آلمانی برای بیان همان هارمونی و هماهنگی همه قطعات ساعت به کار رفته است. توماس فریدمن موضوع را در حد هزینه دیوارسازی و گنبد آهنین تخفیف داده است.
آنچه اهمیت بیشتری دارد شکست اسطوره و افسانه شکستناپذیری اسراییل در قلمرو اطلاعاتی و امنیتی است. چنانکه شکست اطلاعاتی اسراییل در روز ششم اکتبر سال ۱۹۷۳، یعنی درست ۵۰ سال پیش و آغاز جنگ یوم کیپور، برای اسراییل به عنوان یک شکست تاریخی و فاجعه بزرگ تلقی شد. گلدا مایر نخستوزیر وقت اسراییل، در زندگینامهاش در فصل چهاردهم، یوم کیپور را به عنوان سختترین و تلخترین روز عمر خود و کابوسی که همیشه به همراه او بوده است، یاد کرده و حتی نوشته است، به فکر خودکشی افتاده بود. چنانکه میدانیم، بعد از جنگ یوم کیپور کمیته تحقیق به ریاست شیمون آگرانانت رییس دادگاه عالی اسراییل تشکیل شد. در ۱۴۰ جلسه به بررسی و بازرسی از مقامات سیاسی و امنیتی و نظامی پرداختند، گزارشی در سه بخش و در ۱۵۰۰ صفحه منتشر کردند. نتیجه کار کمیته کنارهگیری گلدا مایر از نخستوزیری، موشه دایان از وزارت جنگ و دیوید العازار از ریاست ستاد ارتش بود. دیوید العازار سه سال بعد از جنگ ۱۹۷۳ گفتند در اثر حمله قلبی فوت کرده است...
این احتمال هم مطرح شده بود که از شدت اندوه بعد از برکناری دقمرگ شده بود یا خودکشی کرده بود. تردیدی نیست که مطابق رویه درباره شکست اطلاعاتی ویرانگر هفتم اکتبر نیز کمیته تحقیق تشکیل خواهد شد و از هماکنون میتوان با اطمینان گفت که نتانیاهو نخستوزیر، گالانت وزیر جنگ و هرزی هالوی رییس ستاد ارتش و نیز رییس موساد و رییس شین بت برکنار خواهند شد. در واقع آخرین فصل کارنامه سیاسی و نظامی و امنیتی آنان رقم خورده است. و، اما در روز هفتم اکتبر، شکست اطلاعاتی دیگری هم برای رژیم اسراییل بود.
گردانهای حماس به برخی پایگاههای نظامی دسترسی پیدا کردند. ازجمله به یک پایگاه سری اطلاعاتی و به تمامی طرحها و نقشههای نظامی ارتش اسراییل درباره اشغال غزه و انضمام آن به اسراییل و نیز اسامی تمامی جاسوسان و خبرچینان و کارمندان اطلاعاتی اسراییلی و عوامل آنها دست یافتهاند. این وجه از شکست اطلاعاتی مکتوم مانده است. از این رو شاهد خشونت زبانی و البته رفتاری مقامات اسراییلی هستیم. وقتی گالانت که برای خود آینده نخستوزیری درنظر داشته است، میبیند که آرزویش خاک شده است، میگوید، فلسطینیها حیوانات آدمنما هستند، نتانیاهو که شکست اطلاعاتی و البته عملیاتی توفان اقصی در روز هفتم اکتبر را سیاهترین روز تاریخ اسراییل از هولوکاست تا به امروز میداند، یعنی هفتم اکتبر سیاهتر از ششم اکتبر ۱۹۷۳ بوده است. با این تفاوت بسیار مهم، که در یوم کیپور با دو کشور عربی مصر و سوریه روبهرو بودند و در هفتم اکتبر با حماس. وقتی نتانیاهو از دوگانه مرگ و زندگی برای اسراییل استفاده میکند، میتوان به عمق ماجرا پی برد.
آیا با بمباران بیسابقه غزه، به ویژه بمباران بیمارستان اهلی المعمدانی که فاجعه و نقطه عطفی در تاریخ کشتار جمعی اسراییلیها بود، دولت و ارتش اسراییل میتوانند، سرنوشت جنگ را رقم بزنند؟ چنانکه میدانیم، بمباران یک منطقه که هیچگونه امکان دفاعی ندارند، با بمبهای امریکایی که وزن آنها را تا ۲۰۰۰ کیلو بر آورد میکنند و به آنها بمبهای مادر میگویند. ببینید، نام مقدس مادر را چگونه آلوده کردهاند. فرو ریختن بیش از شش هزار تن بمب تا به امروز، بدیهی است که غزه را تبدیل به ویرانه و زمین سوخته کرده و بیش از این خواهد کرد. آیا اسراییل میتواند، غزه را اشغال کند و فلسطینیها را مانند سال ۱۹۴۸ از سرزمین خود اخراج کند؟ آیا این رفتار میتواند هیمنه در هم شکسته اطلاعاتی و نظامی اسراییل در ساعت شش ونیم بامداد روز هفتم اکتبر را جبران کند؟
در واقع روز واقعه یعنی هفتم اکتبر، پیشدستی اطلاعاتی حماس و گردانهای قسام بود. اسراییل میخواست بعد از پیمان ابراهیم، با دیپلماسی و تهدید، فلسطینیها را از سرزمین خود آواره کند، آنها را به صحرای سینا اخراج کند، هزینهای هم نپردازد. هزینه انتقال فلسطینیها را بر دوش عربستان و امارات و قطر بگذارد. امریکا هم دلال ارشد معامله باشد. حماس بازی را به هم زده است.