پیش از این، تماشای بیوقفه (binge-watching) به مخاطبی اشاره میکرد که تنها میخواست اپیزودی پس از اپیزود دیگر را تماشا کرده و خودش را در یک سریال محبوب کاملاً غرق کند. اما در سالهای اخیر، تلویزیون با گسترش خلاقیت و افق خود و تاباندن نور به گونهای تاریکتر از تماشای بیوقفه، در حال رکوردشکنی است.
به گزارش روزیاتو، سریالهای تلویزیونی از طریق تصویرهای خشن، بیپرده و جذاب از اعتیاد، روی خط ظریف بین روایت یک داستان و انتقال یک پیام و معنا در حال حرکت بوده اند. قلب این سریالها شخصیتهایی هستند که ممکن است در چرخه دردناک وابستگی به یک ماده مخدر گرفتار شده باشند، اما این موضوع چیزی نیست که آنها را تعریف میکند.
این نمایشها به دور از ستایش از سوژه، شخصیتها را پیچیده و دارای نقص و در عین حال شایسته ترحم به تصویر میکشند. داستانهای آنها بسیار ملموس و تکان دهنده و گاهی حتی کاملاً قابل درک از صمیم قلب است؛ و این سریالها به هر سوالی که روایتها مطرح میکنند پاسخ میدهند.
فشارهای خانواده و هویت چگونه بر مکانیسمهای مقابله آنها تاثیر میگذارد؟ آیا میتوانیم مسئولیت را بپذیریم؟ آیا میتوان بدون اینکه خودمان را ببازیم، در این فرآیند، آنچه را که شکسته است، ترمیم کنیم؟ این سریالهای تلویزیونی با وارد کردن این بحثهای مهم به زندگی روزمرهمان نشان میدهند که حتی سرگرمی هم قدرت تغییر خیلی چیزها را دارد. البته، هیچ سریالی بهتر از بقیه نیست یا برای به تصویر کشیدن کلیت اعتیاد کافی نیست. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ سریالی آشنا کنیم که به بهترین و معنادارترین شکل ممکن به موضوع اعتیاد میپردازند.
اولین سریال در این فهرست ترکیب زمخت اعتیاد و بهداشت و درمان است. برای ارگانی که روی درمان مردم تمرکز میکند، پنهان کردن شیاطین درونی از آنچه تصور میکنید رایجتر است؛ و پرستار جکی این موضوع را به تصویر میکشد. روزهای طولانی و خسته کننده جکی پایتون، علی رغم فداکاری بینظیری که در بیمارستانی در شهر نیویورک به بیمارانش نشان میدهد، او را به داروهای تجویزی مانند پرکوست، زاناکس و ویکودین وابسته کرده است. در حالی که جکی ادعا میکند که داروها به او کمک میکنند تا با روزهای دیوانه کننده اورژانس کنار بیاید، حقیقت این است که او نمیتواند بیشتر از چند ساعت بدون آنها دوام بیاورد.
ادی فالکو به خاطر به تصویر کشیدن این ضد قهرمان ویران شده مورد تحسین فراوان قرار گرفت. او انسانیت و خود کم بینی خود را با درگیری با همکارانش پنهان میکند، اما از کمک به دیگران فروگذار نمیکند. این سریال یک درام پزشکی ساختارشکنانه است که به مدت ۷ فصل از شبکه شوتایم پخش شد و با طنز تند و تیز و واقع گراییاش مخاطب را به خود جذب کرد.
سریالی که به دلیل به نمایش گذاشتن صادقانه مسائل و مشکلات نوجوانان، جنجال زیادی به پا کرد، اسکینز اکنون به عنوان یک سریال تلویزیونی برجسته و تفکر برانگیز شناخته میشود که از پرداختن به برخی حوزههای اخلاقی خاکستری باکی ندارد. این سریال داستان گروهی از جوانان در بریستول در جنوب غربی انگلستان را روایت میکند که خوشگذرانی و بیخیالی دوران نوجوانی، رضایت، هویت و خود درمانی را تجربه میکنند.
این سریال هر دو فصل یک بار بازیگران خود را تغییر میدهد، در حالی که دانش آموزان سال ششم خود را به پایان رسانده و با اینکه برای برخی انسجام و ثبات کامل نداشت، اما تازگی تماشای یک سری بازیگر آماتور در یک قلمرو ناشناخته، آن را هیجان انگیزتر میکرد. کل سریال شبیه یک مهمانی طولانی شبانه دانش آموزی بود، اما در زیر این تصاویر درخشان و باشکوه، اپیزودها نشان میداد که چگونه اعتیاد نوجوانان از تروما نشأت میگیرد و نه برعکس. به طور کلی، سریال اسکینز یک بحث جهانی را در مورد سلامت روان و کمبود حمایت و چگونگی تاثیر آن بر نسل جوان آغاز کرد.
ساخت یک سریال کمدی با محوریت اعتیاد به الکل و مصرف مواد مخدر کار آسانی نیست. باید تعادلی بین حساس بودن و خنده دار بودن وجود داشته باشد؛ و چاک لور این توازن مناسب را با سریال مام بدست آورده است، سریالی که بامزه و خنده دار و در عین حال تلخ و تکان دهنده است. این سریال به بررسی این اصل میپردازد که هر یک از اعضای یک انجمن معتادان الکلی به نام AA (Alcoholics Anonymous) هر کدام یک روز با قهرمان اصلی داستان کریستی، یک مادر مجرد که برای مدت طولانی با اعتیاد مبارزه کرده، زندگی کند.
سرانجام پس از پیدا کردن هدفی در زندگی و پاک ماندن برای مدتی طولانی، وقتی مادرش بانی، که سالها با او ارتباطی نداشته و معتاد نیز هست، دوباره به زندگی خود بازمی گردد، زندگی کریستیی به دردسر میافتد. آنا فاریس و آلیسون جینی، برنده جایزه امی، شخصیتهای اصلی سریالی هستند که به چالشهای پاک ماندن از مصرف الکل، لغزش ها، خنده و کار سخت روی خود میپردازد. این سریال به طور کلی گرم و گیج کننده بوده و پیام اصلی آن این است که نشان دهد این سکوت نیست که فرد را از اعتیاد نجات میدهد، بلکه تلاش گروهی، همکاری و مهربانی است.
سریال مداخله به عنوان روشی نسبتاً خلاقانه برای روبرو شدن با موضوع اعتیاد، یک مستند سریالی بسیار موثر و تکان دهنده است. به نوعی میتوان را یک ریالیتی شو پیشگام در این حوزه دانست. در این برنامه تعدادی از مداخله گران دارای مجوز (مشاوران و همراهانی که به افراد معتاد کمک میکنند را اعتیادشان را کنار بگذارند) در هر قسمت با یک یا دو نفر که با اعتیادهای مختلف دست و پنجه نرم میکنند صحبت میکنند که منجر به موافقت این افراد برای فکر کردن به ترک اعتیاد میشود.
در حالی که به نظر میرسد این سریال بیشتر حرف زدن شخصیتها باشد، اما سریال مداخله تصاویری مستندگونه را به تصویر میکشد که اوج غرق شدن شخصیتهای معتاد در اعتیاد را نشان میدهند، در حالی که مشاوران و همراهانشان در تمام این مسیر آنها را همراهی کرده و همچنین فشاری که این فرآیند به خانواد و دوستان وارد میکند نیز به تصویر کشیده میشود، با چنان جزییات و همدردی که سخت است با شخصیتها همدردی نکرد. برای ۲۴ فصل طولانی، این سریال داستانهای تکان دهنده و الهام بخشی را نشان داده و استانداردهای درمان افراد معتاد را تحت تاثیر قرار داده است.
با بازی بنجامین برت در یکی از بهترین بازی هایش، سریال The Cleaner یک مجموعه تلویزیونی تفکر برانگیز است که حول شخصیت برت، ویلیام بنکس، با الهام از تجربیات واقعی یک مداخلهگر افراطی در حوزه اعتیاد به همین نام میچرخد. بنکس سالها به هروئین اعتیاد داشته، اما بالاخره به هوشیاری رسیده و خواهان رستگاری و جبران است. او با خدا عهد میبندد تا دیگرانی را که شرایطی مشابه گذشته او دارند نجات دهد و حاضر است برای این منظور دست به هر کاری بزند.
در این سریال، بنکس تیمی از معتادان سابق را استخدام میکند تا به صورت مخفیانه، افرادی را که میخواهند «پاک سازی» کنند، را شناسایی کرده و زیر نظر بگیرند. اما از آنجا که روشهای او خشن است، اقدامات بنکس توجه اداره پلیس لس آنجلس را به خود جلب میکند که در نهایت در کنار او قرار میگیرد. رویکرد غیر متعارف و در عین حال جدی این سریال نسبت به اعتیاد، آن را جالبتر نیز میکند.
جاده بهبودی براساس رمانی به همین نام نوشته بلیک نلسون در سال ۲۰۱۱ ساخته شده و داستان نوجوانی به نام مدی است که به عنوان دختری آزاد و سرخوش عاشق مهمانی در مدرسه و در واقعیت یک معتاد فعال شناخته میشود. وقتی اعتیادش بیش از حد میشود، او با یک اولتیماتوم مواجه میشود که از مدرسه اخراج میشود مگر اینکه به یک مرکز بازپروری برود.
مدی دومی را انتخاب میکند و وارد دنیای جدید یک مرکز بازپروری دولتی میشود، جایی که با دیگر معتادان در حال درمان زندگی میکند و آزمایشها و سختیهای زندگی نوجوانیاش را مرور میکند. این مجموعه تلویزیونی کوتاه عمر که تاریک و تکان دهنده و در عین حال جذاب بود، به خاطر پرداختن به این موضوع با حساسیتی خاص، مورد تحسین قرار گرفت. سریال جاده بهبودی با انعکاس آن به عنوان یک فرآیند و نه یک مقصد، درک کسانی که تمایلی به درمان نداشتند را به شدت تغییر داد.
یک سریال کمتر دیده شده، اما بسیار زیبا از نتفلیکس، احساس خوب حول محور میمارتین میچرخد، کمدین و معتاد به مواد مخدر که با مشکلات بهبودی و تمایلات جنسیاش دست و پنجه نرم میکند. این سریال با الهام از زندگی واقعی مارتین، ابتدا او را در تلاش برای کنار آمدن با جنسیتش به تصویر میکشد، اما به محض اینکه با جورج آشنا میشود، زن فوق العادهای که تازه میفهمد ممکن است تمایلات جنسی دیگری داشته باشد به چالش کشیده میشود.
در حالی که فصل اول قلمرو حساس اعتیاد میبه یک چیز (مواد مخدر) یا چیز دیگر (جورج) را نشان میدهد، ما همچنین بازگشت نهایی او به مواد را زمانی که رابطه برای او بیش از حد طاقت فرسا میشود، نیز میبینیم. فصل دوم عمیقتر وارد این معضلات میشود، اما در کل مثبت باقی میماند. میدر نهایت این واقعیت را میپذیرد و هویت جنسیاش را عیان میکند و اینکه او شخصیتی پیچیده و چند بعدی است، اما این باعث نمیشود که ارزش عشق، توجه و محبت را نداشته باشد. یک شگفتی مدرن در دنیای تلویزیون، سریال احساس خوب یک سریال پرتنش، پرهیجان و واقعاً بامزه است.
این درام شبکه شوتایم که ۱۱ فصل طولانی دارد و عمدتاً توسط جان ولز توسعه یافته است، ما را با خانواده گلگر، به رهبری پدرسالار الکلی خانواده فرانک گلگر آشنا میکند. فرانک که به عنوان یکی از بدترین والدین تاریخ تلویزیون شناخته میشود، اگر چه ارشد این خانواده ناکارآمد شیکاگویی با شش فرزند کم سن و سال باشد، اما حقیقت این است که دختر بزرگ خانواده، فیونا، کسی است که برادر و خواهرانش را بزرگ میکند. نقش فرانک را که همیشه به این فکر میکند که وعده بعدی الکل یا مواد مخدرش را از کجا تهیه کند، در قالب یک مرد بیچاره و ویران شده، توسط ویلیام اچ میسی به شکلی ماندگار و بینقص بازی میشود.
این سریال نه تنها زندگی یک معتاد به الکل را به شکلی دقیق و بامزه به تصویر میکشد بلکه عوارضی که این اعتیاد بر کودکانی که در چنین خانوادهای بزرگ میشوند را نیز به تصویر میکشد. با تلفیق کامل جذابیت و درام با یکدیگر، سریال بیحیا فقر، اعتیاد و شکستهای سیستماتیک جامعه که معمولاً نادیده گرفته میشوند را به شکلی تاثیرگذار و بامزه به مخاطب نشان میدهد.
رافائل باب واکزبرگ این کمدی انیمیشنی بزرگسالانه را در سال ۲۰۱۴ خلق کرد و از آن زمان به بعد این سریال باعث رواج بحث در مورد چندین موضوع تابو که اغلب مردم را آزار میدهد، شده است. در این درام روانشناختی قوی، ویل آرنت، صداپیشگی یک ستاره افسرده و متنفر از خود سریالهای تلویزیونی خانوادگی (که اکنون بیکار و معتاد به مشروبات الکلی است) در تلاش برای بازگشت به دوران خوش گذشته، را بر عهده دارد.
بوجک زمانی ستارهای بود که نزد مردم محبوب بوده و الگوی بسیاری دیگر بوده است، اما او با شیاطین درونیاش درگیر بوده و آسیبهای ناشی از آزار و اذیتی که به عنوان یک کودک بازیگر تحمل میکرده را نشان میدهد، چیزی که او را به بیکاری، فراموش شدگی و شکست کامل رسانده است.
این سریل از بدهی و رابطه جنسی گرفته تا مشروبات الکلی و قرصهای مخر، تمام بخشهای مخرب زندگی بوجک را با صداقتی بیحد و حصر بررسی میکند. چون زندگی بسیاری از ستارگان و سلبریتیها همین است، مگر نه؟ بیرحمانه و صادقانه. اگر چه این روایت برای رسانه انیمیشن بسیار نادر است، اما سازندگان و بازیگران بوجک هورسمن کار فوق العادهای با آن انجام داده اند.
در سریال سرخوشی، زندیا حقیقتاً در نقش رو میدرخشد، نوجوان ۱۷سالهای که سوء مصرف مواد را با یک آسیب نه چندان مخفی که همیشه با خود حمل میکند، مرتبط میکند. بعد از اینکه پدرش را از دست میدهد، غم و اندوه آنقدر برایش سنگین میشود که نمیتوند آن را تحمل کند، بنابراین رو به مواد مخدر روی آورده و اعتیاد او از کنترل خارج میشود.
حتی بعد از رفتن به مرکز توانبخشی و بازگشت هوشیارانه به خانه نیز به نظر نمیرسد که او برنامهای برای پاک ماندن داشته باشد. سریال سرخوشی یک درام قوی از شبکه اچ بیاُ درباره گروهی از دانش آموزان دبیرستانی است که قرار است ساکت باشند، اما با صدای بلند در جستجوی جامعهای باشند که به جای دور کردنشان از خود، آنها را درک کند.
این سریال علاوه بر اعتیاد، لغزش، بازگشت به اعتیاد و بهبودی، به مسائل رایج دیگری نیز میپردازد که در قالب شخصیتهای پرجزییات و پیچیده آن مانند جولز، کیسی، فزکو، نیت و مدی روایت میشوند. ایده کلی سریال سرخوشی این است که بگوید «شما تنها نیستید»، اما رویکردی که از آن استفاده میکند و تاثیری که میگذارد، چیزی است که این سریال را فوق العاده جذاب، تاثیرگذار و آموزنده ساخته است.