جهان تحولات فراوان و بزرگی را در تاریخ بشر تجربه کرده است، با این حال داستانهای روم باستان همچنان مردم را مجذوب خود میکنند. این علاقه عمدتاً به این دلیل است که این دوران – از قرن هشتم پیش از میلاد تا قرن پنجم میلادی – دهها شخصیت تاثیرگذار داشت که همه آنها دستاوردهای باورنکردنی داشتند. به این ترتیب تاریخدانان چندین دهه است که داستانهای رومیهای برجسته را تشریح و بازنشر میکنند، اما با اینکه مستندها و کتابها جزئیات بیشتری در مورد این شخصیتهای روم باستان ارائه میدهند، سریالهای تلویزیونی بسیار سرگرم کنندهتر هستند.
به گزارش روزیاتو، پروژههای تلویزیونی متعددی در مورد روم باستان وجود دارند که در میان آن ها، موارد زیر ارزش وقت بیننده را دارند، زیرا ترکیبی عالی از درام و اطلاعات را ارائه میدهند. برخی دیگر هم پا را فراتر گذاشته و سکانسهای ماندگاری از میدان نبرد را در خود دارند، در نتیجه هم علاقمندان به تاریخ روم باستان را سرگرم میکنند و هم بینندگان عادی که صرفاً به دنبال چیزی جذاب برای تماشا هستند.
در حالی که علاقه به یادگیری بیشتر درباره امپراتوری روم در حال فراگیر شدن در اینترنت است، این سریالهای تلویزیونی، به شکلی خیره کننده و جذاب، یکی از جذابترین بخشهای تاریخ بشر را مورد بررسی قرار میدهند. بدین ترتیب میخواهیم شما را با ۱۰ مورد از بهترین سریالهای تلویزیونی در مورد روم باستان آشنا کنیم.
رومیان در بیشتر سرزمینهایی که فتح میکردند، مردم محلی را به تسلیم و اطاعت وادار میکردند، اما همیشه چند مورد نارضایتی و به دنبال آن مقاومت وجود داشت. یکی از این داستانهای شورش را میتوان در سریال بربرها یافت، جایی که رئیس قبیله، آرمینیوس، چند قبیله را در مبارزه علیه اشغال جرمانیا توسط رومیان رهبری میکند، اما ماموریت بسیار سختتر میشود، زیرا برخی از افراد قبیله قصد همکاری با ستمگران را دارند.
رهبری طرف رومی را ژنرال پوبلیوس کوینکتیلوس واروس بر عهده دارد که مشتاق سرکوب شورش است تا به عنوان فردی بیکفایت به خانه بازگردد. پس از هفتهها درگیریهای جسته گریخته، نبرد بزرگی در جنگل توتوبورگ رخ میدهد، اما پیش از این اتفاق، بینندگان به لطف دیالوگهای دقیق و داستانهای پس زمینه کافی که درک انگیزههای آنها را آسانتر میکند، چیزهای زیادی درباره شخصیتهای فرعی داستان یاد میگیرند.
در حال حاضر راه اندازی مجدد سریال اسپارتاکوس در حال انجام است، چیزی که قطعاً طرفداران را هیجان زده میکند زیرا سریال اورجینال حقیقتاً خیره کننده است. از نبردهای گلادیاتوری خوش ساخت گرفته تا داستانهای عاشقانه سرشار از احساسات، این سریال در هر یک از اپیزودهای خود مخاطب را شگفت زده میکند. علاوه بر این، اسپارتاکوس بهترین استفاده را از جلوههای ویژه کامپیوتری در دوران انتشار خود داشت و ثابت کرد که سازندگان درامهای تاریخی مجبور نیستند پول زیادی برای جستجو به منظور پیدا کردن لوکیشنهای مناسب خرج کنند.
این سریال شبکه استارز حول محور اسپارتاکوس، جنگجوی تراکیایی میچرخد که بردگان را اندکی پس از فروخته شدن به لودوس در کاپوآ برای مبارزه به عنوان گلادیاتور، به شورش علیه رومیان تشویق کرده و خود رهبری آنها را بر عهده میگیرد. جدا از مبارزات تن به تن گلادیاتورها، اسپارتاکوس با نمایش مهمانیهای بیپایان، فرهنگ لذت جویی رومیان را به طور جامعی به نمایش میگذارد. علاوه بر این، دیالوگهای شاعرانه سریال برای شنونده بسیار دلنشین هستند.
یکی از حقایق تاریخی کوچک این است که بیش از یک رومی با نفوذ به نام جولیوس سزار وجود داشته است. کسی که بیشتر در تاریخ به او اشاره شده گایوس جولیوس سزار است، اما افراد دیگری مانند جرمانیکوس ژولیوس سزار و دروسوس جولیوس سزار نیز وجود داشته اند. خوشبختانه، سریال سزارها زندگی این افراد را به همراه دیگر فرمانروایان برجسته رومی به طور عمیق بررسی میکند.
این سریال انگلیسی تنها ۶ قسمت دارد؛ بنابراین، بسیار کوتاه بوده و برای یک تماشای بیوقفه مناسب است. هدف این سریال این است که از نظر تاریخی بیشتر دقیق باشد تا احساسی و دراماتیک و پخش در دهه ۱۹۶۰ به این معنی بود که محدودیتهای زیادی در روایتهای آن وجود دارد، بنابراین نه تصاویری از هرزگی در این سریال وجود دارد و نه رویدادهای بحث برانگیز. تاثیرگذارترین حاکمان روم باستان به شکلی دقیق و منصفانه به تصویر کشیده میشوند که به بینندگان اجازه میدهد تا سهم آنها را در تمدنهای بشری بیشتر درک کنند.
دومینا هر چیزی که طرفداران از یک سریال در مورد روم باستان میخواهند را در خود دارد. خیانت، قتل، روابط عاشقانه، دسیسه چینی و جنگ، همه در این سریال موجود است. طراحی لباس نیز تا حد امکان از لحاظ دقت تاریخی، دقیق است. با این حال، در این سریال یک تفاوت عمده نسبت به دیگر سریالهای مشابه وجود دارد. داستانهای آب و تاب دار این سریال از دیدگاه زنان روایت میشوند، به ویژه لیویا دروسیلا که به عنوان نخستین ملکه روم، ماجرای پرفراز و نشیبی داشت.
پیامهای فمینیستی واضح در تمام سریال وجود دارد و با پیشرفت داستان، بینندگان با برخی از قدرتمندترین شخصیتهای زن تاریخ تلویزیون آشنا میشوند. برای مثال، لیویا وقتی متوجه میشود که دوباره باردار شده، عصبانی شده و مقبرهها را به هم میریزد. بخشی از آرزوهای او این است که برای ارضای جاه طلبیهای سیاسی اش، از وظایف مادرانهاش بگذرد که در آن دوران بسیار نادر بود. همچنین چندین زن دیگر نشان داده میشوند که از محدودیتهای در نظر گرفته شده برای زنان بسیار ناراضی هستند و باور دارند که نقش زنان فراتر از فرزندآوری محض است و باید در اجتماع و سیاست نیز مشارکت داشته باشند.
ترکیب شمشیرزنی و جادوگری در سریال بریتانیا آن را بسیار شبیه به سریال بازی تاج و تخت کرده است. در واقع این سریال برای علاقمندان به تاریخ چیزی بیشتر از بازی تاج و تخت است زیرا روی رویدادی تمرکز دارد که به خوبی مستند شده است. در این داستان، رومیها تلاش میکنند تا دوباره به بریتانیا حمله کنند، ۹ دهه پس از اینکه جولیوس سزار موفق به این کار نشد و این بار، آنها متوجه میشوند که کلید فتح، از بین بردن نفوذ رهبران مذهبی معروف به کاهنان است.
گفته میشود که تمام جادوگریهای انجام شده در این سریال (برای مثال صحنهای که در آن یک جادوگر کنترل ذهن سرباز دشمن را به دست میگیرد) در زندگی واقعی اتفاق افتاده اند، با این حال این چیزی است که کسانی که به پدیدههای فراطبیعی اعتقاد ندارند، قطعاً با آن مخالفت خواهند کرد. جدا از آن، این نمایش به ترتیب زمانی وقایع وفادار میماند و رسومات فرهنگی آن زمان را به درستی به تصویر میکشد، موضوعاتی مانند کشیدن دودهای توهمزا و قربانی کردن خون برای خدایان.
سریال روم که تنها دو فصل از آن ساخته شد، یکی از بهترین سریالهای کوتاه تلویزیونی است که میتوان به صورت تماشای بیوقفه نظارهگر آن بود. و اگر بودجه بالایش نبود، تعداد فصول این سریال طولانیتر میشد. به جای استفاده از جلوههای ویژه کامپیوتری مانند اسپارتاکوس، سریال روم طرفدار فیلمبرداری در لوکیشنهای واقعی عظیم و طراحی صحنههای واقعی بود که باعث میشد این سریال واقعیتر به نظر برسد.
روم از تکیه بر فرمول معمول شامل یک رهبر یا یک رهبر شورشی به عنوان قهرمان داستان اجتناب میکند. در اینجا، بینندگان رویدادهای قرن اول پیش از میلاد را از دید دو سرباز رومی میبینند، در حالی که روم باستان از یک جمهوری به یک امپراتوری تغییر شکل میدهد. این دو شخصیت بر اساس سربازانی ساخته شدهاند که در خاطرات جولیوس سزار به نام Commentarii de Bello Gallico به آنها اشاره شده است. از طریق آن ها، بینندگان با دیگر چهرههای مشهور رومی مانند اوکتاویان و مارک آنتونی آشنا میشوند. همچنین در این سریال تلاش شده است تا گویشهای مصری و رومی به صورت دقیق بازسازی شود، چیزی که باعث میشود این سریال در مقایسه با دیگر برنامههای مشابه خود از لحاظ صحت تاریخی، معتبرتر و واقعیتری باشد.
پلبز یا میخانه یک سریال تلویزیونی متمایز در مورد روم باستان است زیرا در واقع یک سریال کمدی است. وقایع سریال پیرامون دو مرد جوان و بردگان خانگی آن هاست در حالی که زندگی آشفته روزانه خود را در ۲۶ سال پیش از میلاد مسیح میگذرانند. زندگی آنها دائماً با بدشانسی و بدبیاری همراه است و به همان اندازه که دیدن چنین رویدادهایی برای آنها غمانگیز است، هر لحظه که آنها شانس و بخت بد زندگی خود را لعن و نفرین میکنند، این سکانسها برای بینندگان بسیار خنده دار میشود.
در این فضای تاریخی بسیار قدیمی، همه چیز بسیار قابل درک و انسانی به نظر میرسد زیرا شخصیتهای اصلی داستان به طور مداوم با مشکلات مدرن دست و پنجه نرم میکنند. فرقی نمیکند که شخصیتها برای پیدا کردن عشق تلاش میکنند یا با صاحبخانهها بحثشان میشود، همه چیز برای مخاطب امروزی بسیار آشنا به نظر میرسد. با این حال، پلبز هنوز هم از لحاظ دقت تاریخی در سطح بالا و قابل قبولی قرار دارد. یک صحنه خاص از سریال، مردانی را در توالت عمومی نشان میدهد که با هم مشغول قضای حاجت هستند، چیزی که در آن زمان واقعاً اتفاق میافتاد و بسیار رایج بود.
فیلمهای اکشن جرارد باتلر شناخته شدهترین و محبوبترین آثار این بازیگر هستند، اما او کارهای زیاد دیگری نیز انجام داده است، از جمله بازی در یک مینی سریالی با موضوع روم باستان. در سریال آتیلا، باتلر نقش آتیلا، رهبر قبیله چادرنشین هون را بازی میکند که رهبری مبارزات علیه ویزیگوتها و همچنین استانهای شرقی و غربی امپراتوری روم را بر عهده داشت.
با توجه به بازی درخشان باتلر در این سریال، به راحتی میتوان فهمید که چرا او اولین بازیگری بود که برای بازی در فیلم بحث برانگیز ۳۰۰ در نظر گرفته شد. این بازیگر به لطف حضور قوی خود روی صفحه نمایش، قهرمان داستان را بسیار دوست داشتنی میکند.
او همچنین در همه صحنهها دیالوگهای جذاب و ماندگاری ارائه میکند: «ما شهرها را فتح میکنیم، بر جهان حکومت میکنیم، و با این حال حتی نمیتوانیم یک حمام بسازیم». علاوه بر این، یک داستان موازی مفصل وجود دارد که در آن دشمن دیرینه آتیلا، یک ژنرال رومی به نام فلاویوس آتیوس، تلاش میکند تا بر موانع بوروکراتیک غلبه کند، به همان اندازه که تلاش دارد این جنگجوی جاه طلب هونی را متوقف نماید.
من، کلادیوس سریالی تاریخی است که روم را از ۲۴ پیش از میلاد تا ۵۴ پس از میلاد پوشش میدهد و توسط امپراتور کلادیوس روایت میشود. بیشتر رویدادهای سریال در فضای داخلی روایت میشوند که باتوجه به محدودیتهای بودجهای در آن زمان قابل درک است، اما نکته شگفتانگیز در مورد این سریال این است که در کنار صحت تاریخی، ابایی از به تصویر کشیدن عیش و نوش مصریان ندارد. مانند سریال اسپارتاکوس، در اینجا نیز هیچ کس در بحث و برنامه ریزی برای هرزگی تردید نمیکند. برای مثال در صحنهای از سریالف دو زن درباره علاقه خاص امپراطور تیبریوس در مورد روابط عاشقانهاش با هم شوخی میکنند.
با این حال، این تمام چیزی نیست که این سریال ارائه میدهد. بازیهای بازیگران عالی است و قصه گویی هم همین طور. مانند بسیاری از تولیدات قدیمی تر، تلاش زیادی نیز در زمینه فیلم برداری صورت میگیرد. به عنوان مثال، در هنگام مرگ امپراطور آگوستوس، چهره او توسط دوربین از تمام زوایا نشان داده میشود و حسی مالیخولیایی را در این فرآیند القا میکند. این رویدادهای جذاب و پیچیده سریال همگی بر اساس رمانی با همین عنوان نوشته رابرت گریوز ساخته شده اند.
جای تاسف است که امپراطوری تحت الشعاع محبوبیت برنامه هم نامی در شبکه FOX که حول موسیقی میچرخید، نادیده گرفته شد. امپراطوری سریال فوق العاده جذابی است که داستان اوکتاویوس، برادرزاده جولیوس سزار، را روایت میکند که در تلاش برای امپراطور شدن، بر موانع مختلفی غلبه میکند. یک گلادیاتور کارکشته به نام تیرانوس وجود دارد که در این تلاشها به اوکتاویوس کمک میکند. گفته میشود که همین تیرانوس در زمان ترور سزار، محافظ او بوده است.
بنابراین انگیزهها منطقی به نظر میرسد. تیرانوس به دلیل بیکفایتی نتوانست از سزار محافظت کند. ربوده شدن پسرش حواس او را پرت کرده بود. او که از ناتوانیاش در محافظت از حاکم مشهور روم خشمگین بود، با اوکتاویوس متحد میشود تا توطئه گران را وادار به پرداخت هزینه این ترور کرده و اطمینان حاصل کند که هیچ فرد شروری بر تخت سلطنت نمینشیند. این حماسه در شش قسمت روایت میشود که باعث میشود سریال امپراطوری برای هر کسی که زمان محدودی برای تماشای یک سریال دارد، بهترین گزینه باشد.