جام جم نوشت: البته ترک تحصیلها فقط به خاطر عیوب ساختاری نظام آموزشی نیست که روی میدهند؛ چرا که نمیتوان از عوامل محیطی، اجتماعی و عوامل فردی غافل شد.
عبداللهی با تاکید بر این تقسیمبندی میگوید: «متاسفانه انگارهای در ذهن نوجوانان و جوانان کشورمان شکل گرفته که حرف اصلیاش این است که، چون افراد زیادی با تحصیلات دانشگاهی همچنان بیکار ماندهاند یا اگر شغلی دارند، درآمدش ناچیز است، پس نیازی به درس خواندن نیست. به این ترتیب کسانی که درس و مدرسه را رها میکنند، امید دارند شغلی با درآمدهای بهتر پیدا کنند به جای این که دروسی را در مدرسه بخوانند که هیچ چیزی به جز حفظیات به آنها نمیدهد.»
این کارشناس مسائل آموزشی در مرکز پژوهشهای مجلس در واقع از کم شدن انگیزهها برای آموختن در مدرسه و در عوض، یادگیری از سایر منابع تاکید دارد که در نسل نوجوان کشور دیده میشود.
عبداللهی البته به یک عامل سوم که همان عوامل فردی موثر در ترک تحصیل است نیز اشاره میکند و میگوید: «برخی افراد به دلیل مسائل هویتی، مدرسه را مانع زندگی لذتبخش روزانه و تغییرات مطلوب در زندگیشان میدانند و در نتیجه تحصیل را رها میکنند. این درحالی است که یک تفکر در حال رشد در نوجوانان کشورمان وجود دارد که آینده را سیاه و بنبست میبینند؛ در واقع نوعی ناامیدی نسبت به آینده وجود دارد که بسیار خطرناک است و در نخستین گام به ترک تحصیل میانجامد.».
اما آیا نمیتوان این قطار در حال حرکت را متوقف کرد یا لااقل از سرعت آن کاست؟ پاسخ عبداللهی به این پرسش مثبت است؛ چرا که او معتقد است میتوان جلوی بسیاری از ترک تحصیلها را گرفت، اما به شرطها و شروطها که آنها را اینگونه توضیح میدهد: «اگر ساختار آموزشی کشور اصلاح شود میتواند تا حدی زیادی عوامل اجتماعی و فردی موثر در ترک تحصیل را پوشش دهد؛ به این معنا که محتوای درسی طوری تغییر کند که میل افراد به سمت مدرسه و آموزش افزایش یابد.
برای رسیدن به این هدف باید برنامه درسی منعطف شود تا اگر دانشآموزی مثلا به علت مشکلات اقتصادی مجبور به کار کردن است، بتواند هم به شغلش برسد و هم تحصیل را ادامه دهد. یک برنامه درسی منعطف که متناسب با زندگی افراد طراحی میشود، میتواند با تغییرات اجتماعی و فردی همراه شود و در نتیجه مانع بسیاری از ترک تحصیل کردنها شود.»
البته از آنجا که برنامه درسی در نظام آموزشی ما به شدت بی انعطاف است و همه چیز به صورت کلیشهای و از پیش طراحی شده به میلیونها دانشآموز با شرایط کاملا متفاوت ارائه میشود، نمیتوان به توقف قطار بازماندگی از تحصیل از این مسیر چندان امیدوار بود.
- عوامل ساختاری و آموزشی
- برنامه درسی بدون انعطاف
- آموزشهای بیتناسب با شرایط دانشآموزان
- کارا نبودن محتواهای درسی
- عوامل اجتماعی
- مشکلات مالی خانوادهها
- بیکاری تحصیلکردهها و درآمد اندک آنها
- کاهش انگیزهها برای آموختن از مدرسه
- عوامل فردی
- نگاه به مدرسه به عنوان مانع رسیدن به لذت و تغییر
- بدبینی به آینده و ناامیدی
- از نتیجه بخشبودن تحصیل