فرارو- هر چه به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ آمریکا نزدیکتر میشویم، جلوههای پنهان جنگ قدرت در آمریکا نیز ماهیت آشکارتری را به خود میگیرد و بر شدت جار و جنجالهای سیاسی در این کشور میافزاید.
به گزارش فرارو، در این راستا، به تازگی وقوع دو اتفاق قابل تامل در عرصه سیاسی آمریکا، بسیاری از ناظران و تحلیلگران را واداشته تا به این گزاره اشاره کنند که در روزها و ماههای آتی، بایستی انتظار تشدید منازعات و انشقاقات سیاسی-اجتماعی در آمریکا را داشته باشیم. معادلهای که میتواند تا حد زیادی شهروندان آمریکایی را نیز تحت تاثیر قرار دهد و خود موجب ظهور سناریوهای خطرناکتری برای آمریکا در ادامه راه شود.
در ادامه، به طور خاص دو رویداد مذکور مورد بررسی قرار میگیرند.
دونالد ترامپ رئس جمهور سابق آمریکا و سیاستمدار جنجالی حزب جمهوریخواه این کشور که به احتمال فراوان نامزد اصلی حزب مذکور در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰۴ آمریکا نیز است، به تازگی به واسطه پرونده جدیدی که دادستان نیویورک و تیم وی علیه او مطرح کرده اند و در آن، ترامپ را به دروغگویی در مورد ثروت و داراییهای شخصی اش و کلاهبرداری از نهادهای بانکی و بیمهای آمریکا متهم کرده اند، مجبور به حضور در دادگاهی در نیویورک شده است.
دادستان نیویورک سعی دارد تا زمینه را برای اِعمال جریمه ۲۵۰ میلیون دلاری علیه ترامپ و ممنوعیت فعالیتهای تجاری وی در شهر نیویورک فراهم کند. با این حال، ترامپ با همان رویکردهای پوپولیستی و مخصوص به خود تاکید دارد که هر آنچه علیه وی مطرح میشود، ماهیتی سیاسی-انتخاباتی دارد و البته که او تاکید کرده دادستان نیویورک و همکاران وی نیز همگی "دیوانه" هستند. ترامپ همچنین سیستم قضایی آمریکا را نیز سیستمی به کل فاسد توصیف کرده است.
با این همه، از جهات مختلف، اتهامات جدید مطرح شده علیه ترامپ و البته دو پسر و سازمان تحت امر وی به نام "سازمان ترامپ"، میتوانند برای رئیس جمهور سابق آمریکا و بختهای انتخاباتی او به شدت گران تمام شوند. دلیل این مساله نیز روشن است:، زیرا ترامپ مدتهاست که با این ادعا که تاجری بسیاری موفق است و میتواند موفقیتهای تجاری خود را در حوزه سیاسی نیز تکرار و دستاوردهای قابل توجهی را برای مردم آمریکا به بار آورد، سعی داشته تا بالاترین کرسی قدرت در کشورش را به دست بگیرد و بسیاری از شهروندان آمریکایی نیز با این تصور که ترامپ یک تاجر نابغه است، به وی رای داده و یا از او به حمایت میپردازند.
حال در این شرایط، اگر مشخص شود که کلیه ادعاهای ترامپ بر پایه مشتی دروغ ساخته شده اند و او یک کلاهبردار بیشتر نبوده، تردیدی نیست که بنیان هویتی و شخصیتی که ترامپ برای خود تعریف کرده و ساخته را بر باد خواهد داد و میتواند برای وی به شدت گران تمام شود.
اساسا به دلیل حساسیت این پرونده برای ترامپ بوده که او مثلا در جریان اتهامات قضایی علیه خود در پرونده فساد جنسی اش در دادگاه شرکت نکرد (اگرچه به جریمه ۵ میلیون دلاری محکوم شد) و یا با ظاهری آرام جهت عکسبرداری قضایی از خود همچون متهمان عادی در ایالت جورجیای آمریکا ظاهر شد، با این حال، وی با عصبانیت در دادگاه اخیرش در نیویورک شرکت کرد. خشم و عصبانیت نیز کاملا در صورت او موج میزد و سوژه بسیاری از عکاسان حاضر در جلسه دادگاه مذکور شد.
دومین رویدادی که به تازگی یک شوک سیاسی بزرگ را به آمریکا وارد کرده، برکناری "کوین مک کارتی" رئیس جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا بوده است. نکته قابل تامل این است که مککارتی با کنشگری شماری از سیاستمداران تندرو حزب جمهوریخواه (هم حزبیهای خودش) که بسیاری، آنها را متحد ترامپ میدانند، از کار برکنار شده و تبدیل به نخستین رئیس مجلس نمایندگان در تاریخ آمریکا شده که در دوره مسوولیت خود از کار برکنار میشود. مک کارتی بلافاصله پس از برکناری خود اعلام کرد که تلاشی برای اعاده کرسیاش به عنوان رئیس مجلس نمایندگان آمریکا نخواهد کرد و موضع گیریهای فراوانی را نیز علیه ترامپیستهای حزب جمهوریخواه انجام داد.
اتهام اصلی که به کوین مک کارتی به ویژه از جانب هم حزبیهای وی وارد میشود این است که او با دموکراتها جهت جلوگیری از تعطیلی ۴۵ روزه دولت آمریکا همکاری کرده و عملا به حزب جمهوریخواه خیانت کرده است. این در حالی است که طیفهایی از سیاستمداران حزب جمهوریخواه معتقدند که اقدام مک کارتی نوعی خویشتنداری بوده تا هم مانع از تعطیلی خسارتبارِ دولت آمریکا شود و هم از وارد آمدن خسارتهای آتی به حزب جمهوریخواه که احتمالا از سوی دموکراتها به عنوان عامل اصلی تعطیلی دولت آمریکا معرفی خواهد شد، جلوگیری کند.
با این همه، ظاهرا ترامپیستها اعتقادی راسخ به خیانت مک کارتی داشته اند و در پیشبرد دستورکار خود با محوریت برکناری مک کارتی نیز موفق بوده اند.
شاید ملموسترین پاسخی که بتوان به سول مذکور داد و تحلیلگران زیادی نیز در عرصه معادلات سیاسی آمریکا به صراحت به آن اشاره داشته اند، این است که بایستی انتظار دورهای از آشوب وتنش در آمریکا را داشته باشیم. در این چهارچوب، در قالب پرونده جدید مطرح شده علیه ترامپ، به احتمال فراوان سطح درگیریهای لفظی میان ترامپ با دادستان نیویورک و تیم متحد قضایی وی اوج خواهد گرفت و حامیان دو طرف یک جبهه بندی را علیه یکدیگر شکل خواهند داد که این مساله چه از حیث سیاسی و چه انتخاباتی، میتواند عواقب منفی برای آمریکا داشته باشد.
ترامپ همچون دیگر سیاستمداران پوپولیست جهان نشان داده که وقایعی از این دست برای خود را نَه یک خسارت بلکه فرصتی قابل توجه ارزیابی میکند. مسالهای که مخصوصا با توجه به اهمیت اتهامات جدید مطرح شده علیه ترامپ و زیر سوال رفتن ادعاهای این مساله که او تاجری موفق و سرشناس است، ابعاد جدیتری را نیز پیدا میکند.
در مورد پرونده برکناری کوین مک کارتی از کرسی ریاست بر مجلس نمایندگان آمریکا و تلاشهای جمهوریخواهان جهت انتخاب فرد جایگزین برای او نیز باید به این نکته اذعان کرد که هر کسی که جای مککارتی را بگیرد، با چالشهای بسیار جدی در انجام وظایف خود رو به رو خواهد شد.
جالب اینکه برخی رسانههای آمریکایی نیز به این نکته اشاره داشته اند که بعید است دیوانهای پیدا شود و راضی شود تا کرسی کوین مک کارتی را تصاحب کند. اگرچه یک نکته کاملا روشن است، با ضرب شصتی که جمهویخواهان تندرو در پرونده مک کارتی نشان دادند، احتمالا رئیس آتی مجلس نمایندگان آمریکا راهی جز تشدید مواضع و رویکردهای خود علیه دولت مستقر آمریکا یعنی دولت بایدن ندارد و این موضوع میتواند از نظر سیاسی و قانونگذاری، چالشهای جدی برای این دولت ایجاد کند.
با این همه، اینطور به نظر میرسد که در روزها و ماههای آتی، بایستی انتظار تشدید تنشها در آمریکا را داشته باشیم. در این زمینه نشریه "اکونومیست" در جدیدترین گزارش خود تاکید میکند که تحولات اخیر در آمریکا، عملا سطح هرج و مرج در دولت آمریکا و ساختارهای سیاسی و قانونگذاری آن را افزایش خواهند داد و حتی میتوانند به فجایع بزرگتری نیز ختم شوند.
معادلهای که به ویژه با توجه به اقدامات و برنامههای اتاقهای فکرِ جمهوریخواهان و دموکرات علیه یکدیگر در بحبوحه گرمشدن تنور رقابتهای انتخاباتی در آمریکا، ماهیت صریحتر و جدی تری نیز پیدا میکند.