فرارو- کریس دویل؛ به عنوان کارشناس در کمیته امور خارجی در پارلمان بریتانیا در مورد روابط بریتانیا با کشورهای خلیج فارس توضیحات کارشناسی ارائه کرده است. او تقریبا به تمام کشورهای خاورمیانه سفر کرده است. او اعضای هیئتهای متعدد پارلمانی بریتانیا را در سفر به کشورهای عربی سازماندهی و همراهی کرده است. اخیرا او یک هیئت پارلمانی را در اکتبر ۲۰۲۲ میلادی به کرانه باختری برده بود. کریس برنده جایزه دستاورد ویژه ویراستار در Arabian Business London Awards در سال 2019 میلادی بود.
به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی، اولین سفر وزیر دولت اسرائیل به عربستان سعودی باعث تشدید صحبت ها و گمانه زنی ها در مورد قریب الوقوع بودن توافق عادی سازی رابطه بین دو کشور شده است واقعیت آن است که توافق عادی سازی رابطه میان عربستان سعودی و اسرائیل صورت خواهد گرفت و مسئله تنها بر سر زمان حصول آن است. پرسش اصلی آن است که کدام بازیگر معمار توافق خواهد بود؟ این سه طرف (بایدن، نتانیاهو و محمد بن سلمان) به طور بالقوه رفیق یکدیگر نیستند و صرفا قصد لطف و محبت به یکدیگر را ندارند. هر یک از سه بازیگر علائق و منافع بسیار خاصی دارند.
برحی معتقدند "جو بایدن" رئیس جمهور ایالات متحده قصد دارد عادی سازی رابطه میان عربستان سعودی اسرائیل حاصل شود و آن را به مثابه موفقیتی حیاتی در عرصه سیاست خارجی پیش از انتخابات 2024 میلادی برای خود قلمداد می کند. از این دیدگاه بایدن چیز زیادی برای عرضه در عرصه سیاست خارجی برای رای دهندگان بدبین امریکایی ندارد. بایدن هم چنین نمی خواهد شاهد نزدیکی بیش تر عربستان سعودی به چین باشد.
برخی دیگر باور دارند که بایدن ممکن است آن طور که برخی می گویند ناامید نباشد. آنان استدلال می کنند آیا رای دهندگان امریکایی اصلا به این موضوع (عادی سازی رابطه عربستان سعودی و اسرائیل با میانجی گری امریکا) اهمیتی می دهند؟ علاوه بر آن، بسیاری از امریکایی ها در مورد چشم انداز غنی سازی اورانیوم در خاک عربستان سعودی نگران هستند و ممکن است بایدن نیز در این نگرانی با آنان شریک باشد.
"بنیامین نتانیاهو" نخستوزیر اسرائیل خواهان این توافق به عنوان میراث تاریخی دوره زمامداری خود است. چنین توافقی به او اجازه می دهد به عنوان رهبر اسرائیل که با یکی از ثروتمندترین قدرتهای جهان عرب توافق امضا کرده ظاهر شود و انرژی لازم برای تداوم روند عادی سازی رابطه با کشورهای دیگر نه تنها در خاورمیانه بلکه فراتر از آن را کسب کند. پس از آن که 9 ماه به طول انجامید تا دیدار رو در روی نتانیاهو با بایدن عملی شود عادی سازی رابطه اسرائیل با عربستان سعودی نشان دهنده تجدید روابط با ایالات متحده خواهد بود. هم چنین، عادی سای رابطه با عربستان سعودی باعث خواهد شد تا نتانیاهو توجه افکار عمومی را از دعاوی حقوقی مطرح شده علیه خود منحرف کند.
در مورد "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان سعودی فهرست خرید بسیار دقیقی از جمله تسلیحات پیشرفته ایالات متحده، توافق نامه دفاعی و برنامه هسته ای غیرنظامی وجود دارد. برخلاف دو رهبر دیگر "محمد بن سلمان" ناامید نیست. او می تواند صبور باشد. محمد بن سلمان با انتخابات، دولت ائتلاف افراطی متزلزل یا احتمال زندانی شدن مواجه نیست. به نظر نمی رسد او کورکورانه در پذیرش هرگونه معامله ای با اسرائیل عجله کند انتقادی که برخی نسبت به موضع عجولانه امارات متحده عربی و بحرین در قبال توافق با اسرائیل مطرح کرده بودند.
نگاهی گذرا به نظرسنجی های اخیرا صورت گرفته به "محمد بن سلمان" یادآوری می کند "دونالد ترامپ جانشین احتمالی "بایدن" خواهد بود. ولیعهد سعودی به سختی می خواهد با بایدن تعامل داشته باشد با رئیس جمهوری که به دلیل وضعیت اقتصادی و قیمت نفت مجبور شد به جده برود و با آن مشت بدنام مشهور با محمد بن سلمان احوالپرسی کند. بایدن مجبور شد با جناح پرنفوذ حزب دموکرات که نه عربستان سعودی و نه اسرائیل را دوست دارد روبرو شود. ممکن است محمد بن سلمان از خود بپرسد: چرا باید به بایدن امتیاز و پاداش بدهد؟
این وضعیت محمد بن سلمان را تشویق کرده تا خواسته های سطح بالاتری را مطرح کند و بایدن را بیازماید و ببیند او تا چه اندازه خواستار توافق میان عربستان سعودی و اسرائیل است اگر امریکا شروط "محمد بن سلمان" به ویژه در مورد صدور مجوز برای ریاض به منظور در اختیار داشتن یک برنامه هسته ای غیر نظامی و انعقاد یک پیمان دفاعی کامل را بپذیرد ممکن است محمد بن سلمان حرکت رو به جلویی داشته باشد.
اگر پاسخ بایدن به خواسته های او منفی باشد که در آن صورت احتمالا به دلیل مخالفت هم حزبی های دموکرات اش خواهد بود رهبری عربستان سعودی مطابق با آن سازگار خواهد شد و گزینه های امنیتی بلندمدت خود را باز نگه می دارد.
با این وجود، چنین وضعیتی مسئله فلسطین را به کدام سمت و سو می برد؟ توافق ابراهیم به دلیل عدم حضور کامل فلسطینیان در هر مرحله قابل توجه بود. این توافق برای رهبری فلسطین که هیچ اطلاعی از مذاکرات نداشت و هیچ ارتباطی با دولت ترامپ در آن زمان نداشت عاملی برای بهت زدگی بود. امارات متحده عربی و بحرین تمایلی به مشارکت فلسطینیان در توافق نداشتند و روابط خود را با اسرائیل را تا حد فوق العاده پیش بردند. یک شرط این بود که اسرائیل از طرح های خود برای الحاق رسمی اراضی فلسطینی به خاک اسرائیل دست بردارد کاری که نتانیاهو تمایل زیادی به انجام آن داشت با توجه به این که او معتقد است در عمل الحاق دوفاکتو در دسترس اوست و در مورد الحاق رسمی تنها مسئله زمان در میان است.
رهبری فلسطین آشکارا از برنامه های عربستان سعودی عصبی است. ریاض تصریح کرده که انتظار تحرکات قابل توجهی در پرونده فلسطینیان دارد هرچند کاملا مشخص نیست که این به چه معناست. "محمود عباس" رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در ماه آوریل به عربستان سعودی سفر کرد و با پادشاه و ولیعهد آن کشور گفتگو داشت. مقام های حماس نیز همین کار را انجام دادند امری که به توقف مذاکراتی که از سال 2015 میلادی آغاز شده بود پایان داد. عربستان سعودی هم چنین اولین سفیر غیر مقیم خود را در فلسطین منصوب کرده است که اقدامی معقول برای تعامل بیش تر با رام الله است.
مسئله فلسطین خطری برای رهبری عربستان سعودی است. آینده بیت المقدس به طور خاص مسجد الاقصی موضوعی حساس برای کشوری می باشد که به خود می بالد میزبان اماکن مقدس در مکه و مدینه است. تعهد کامل اسرائیل در مورد آینده مسجد الاقصی باید سنگ بنای هرگونه توافقی باشد. بسیاری از فلسطینیان امیدوار هستند که عربستان سعودی به طرح صلح عربی خود پایبند باشد و در ازای صلح کامل موضوع لزوم عقب نشینی کامل اسرائیل از سرزمین های اشغالی را مطرح کند.
دولت ائتلافی کنونی اسرائیل افراطی ترین دولت در تاریخ آن کشور قلمداد می شود. افرادی چون "بزالل اسموتریچ" وزیر دارایی و "ایتامار بن گویر" وزیر امنیت ملی حاضر به پذیرش موارد معنادار برای فلسطینیان نیستند. آنان خواستار مشاهده نابودی تشکیلات خودگردان فلسطین هستند در حالی که نتانیاهو می خواهد تشکیلات خودگردان فلسطین به عنوان بازوی امنیتی اسرائیل برای حراست از اشغالگری عمل کند و پابرجا باقی بماند.
اگر دولت ائتلافی اسرائیل ساقط شود آیا یک دولت ائتلافی جدید متشکل از احزاب راست میانه به طور خاص برای پیشبرد توافق با عربستان سعودی تشکیل می شود؟ بی اعتمادی گسترده به نتانیاهو مانع اصلی در این مسیر خواهد بود. آن چه همه دولتمردان باید به خاطر بسپارند این است که مسئله فلسطین در هسته اصلی مناقشه است. اسرائیل و عربستان سعودی در حال جنگ نیستند و در حال حاضر نیز روابط منطقی پشت پرده را حفظ کرده اند دو کشور علائق مشترک خاصی دارند.
با این وجود، صلح پایدار واقعی که می تواند شاهد یک دگرگونی واقعی و معنادار در منطقه باشد مستلزم پایان دادن به ستم سیستماتیک بر مردم فلسطین و حذف نظام آپارتایدی است که آنان هر روز آن را تحمل می کنند. رهبری آمریکا نیز باید این موضوع را درک کند. اگر قرار است به این دو متحد آمریکایی پاداش قابل توجهی داده شود باید با راه حلی بلند مدت و نه یک صلح نمایشی دیپلماتیک بدون ماهیت موافقت کنند.