خط داستانی Talk To Me شامل معماهای درگیر کنندهای است که سرنوشت شخصیتها را از پیش نشان میدهند یا به ترتیب به داستانهایشان میپردازد. سکانس کانگورو جفت این کارها را انجام میدهد. ساخته شده توسط برادران فیلیپو (همچنین معروف به RackaRacka در یوتیوب) Talk To Me داستانی ترسناک از غم، اعتیاد و فرار از واقعیت را نشان میدهد. علی رغم مدت زمان یک ساعت و نیم کوتاهش، فیلم داستانی مور مور کننده درباره اینکه چگونه یک دست طلسم شده، آرام آرام زندگی گروهی از نوجوانان را خراب میکند. با به تصویر کشیدن تصاویری از دنیای زیرین و اینکه چگونه ارواح آن سوی دنیا میا را تسخیر میکنند، Talk To Me عاری از هر لحظهی احمقانهای است.
به گزارش ویجیاتو، در کنار تمامی لحظات استخوان سوز اکشن و درام، Talk To Me موتیف تکراری یک کانگوروی در حال مرگ را نشان میدهد و تاکید میکند که آن نقش بزرگی در طول داستان دارد. برای اولین بار، این موتیف وقتی که میا و رایلی در وسط جاده، کانگورویی صدمه دیده را، که احتمالا ماشینی به آن بخورد کرده، پیدا میکنند نمایش داده میشود. در قوس پایانی شخصیت میا، وقتی که تصمیم ترسناکش را میگیرد، کانگورو دوباره نمایان میشود. با توجه حضور برجسته آن در Talk to Me، بیایید نگاهی جزئیتر به آن بیاندازیم. همراه ویجیاتو باشید.
توجه نیز داشته باشید که متن حاوی اسپویلهای شدیدی از فیلم Talk To Me است.
سکانس کانگورو توضیح میدهد که چرا میا، رایلی را نکشت
در آرک آغازین Talk To Me، تعداد زیادی از لحظات این داستان مرموز به نمایش گذاشته میشود که هرچه رو به پایان میرود، دوباره به تصویر کشیده میشوند. در آرک نخستین، سکانس کانگورو یکی از این لحظات است. در اولین صحنه کانگوروی فیلم، بعد از آنکه شاهد رنج کشیدن و خون ریزی او تا سر حد مرگ در وسط جاده بودند، رایلی از میا درخواست میکند تا آن را خلاص کند. میا حتی کشتن کانگورو را در نظر میگیرد، اما دقیقا قبل از آنکه از روی آن رد شود، ماشین را نگه میدارد. در پایان فیلم Talk To Me میا دوباره با چنین سناریویی رو به رو میشود، جایی که رایلی در درد وحشتناکی است که همه چیز بر عهده میا است که او را از سر ترحم، همانند قضیه کانگورو را بکشد. هرچند همانطور که در لحظات آخر کشتن کانگورو او از این کار سر باز زد، او در پیدا کردن شهامت کشتن برادر خواندهاش در لحظات پایانی Talk To Me موفق نیست.
در طول فیلم، Talk To Me میا را به عنوان شخصیتی پیچیده و مبهم از لحاظ اخلاقی نشان میدهد. او عمیقا به رایلی اهمیت میدهد، اما برای به دست آوردن تاییدیه او، به رایلی اجازه داده که از دست استفاده کند. حتی وقتی که ارواح رایلی را تسخیر کرده و تظاهر میکنند که مادر میا هستند، او غم و احساساتش را به امنیت رایلی ترجیح میدهد. صحنه کانگورو و پایان موازی آن در Talk To Me، این پیچیدگی شخصیت سازی میا را با برجسته کردن این موضوع که چگونه میا همیشه قلب پاکی داشته، اما ترامای مربوط به مرگ مادرش همواره تواناییهای او را در انجام دادن کار درست را خراب میکند، به تصویر میکشد.
چگونه صحنه کانگوروی Talk To Me سرنوشت میا را از قبل نشان میدهد؟
از یک سری جهات نیز، کانگورو استعارهای از سرنوشت میا نیز است. همانطور که کانگورو قبل از آن زیر گرفته شدن توسط ماشینی دیگر رنج میکشید، میا نیز قبل از برخورد با ماشین در آزادراه و مردنش، درد غم و احساس گناه را تحمل میکرد. تمام آرک داستانی میا در Talk To Me حول محور فرار او از رنج میچرخد. در آرک آغازین، او از کانگورو دور میشود تا از نبود شهامت کشتن او خودداری کند. لحظاتی بعد، او با پدرش درباره مرگ مادرش از حرف زدن دوری میکند و به جایش، سعی دارد به کمک “دست” حواس خودش را پرت کند.
خود دست نیز به عنوان تمثیلی از استفاده از مواد مخدر به قصد تفریح تصویر سازی شده که نوجوانان Talk To Me به خصوص میا، از آن برای فرار از واقعیت استفاده میکنند. همچنین میا در ابتدا، از پذیرفتن وضعیت رایلی برای دوری از دردی که به او تحمیل کرده و احساس گناهی که همراه با مسئولیت پذیری میاید، شانه خالی میکند. در پایان Talk To Me، میا خودش را در وضعیتی بدون کمک همانند کانگورو پیدا میکند، جایی که ناچار به تحمل درد است. از آنجایی که او قلب پاکی دارد، او به جای کشتن رایلی، این درد را به خود تحمیل کرده و در نهایت جان برادر خواندهاش را نجات میدهد.
آیا میا واقعاً روح مادرش را دید؟
در لحظهای که میا به روح دختربچهای اجازه میدهد تا او را همراه خود به آن سوی دنیا ببرد، در آن سکانس مشمئز کننده ارواح ترسناکی را در جایی شبیه به برزخ میبینیم که دارند به نوعی رایلی را اذیت میکنند. میتوان گفت که این ارواح شوم هستند و سعی دارند با استفاده از رایلی، به این جهان برگردند. در اینجا “دست” در کنار معنای استعاری خود، به معنای واقعی کلمه نیز نقشی پر رنگ در داستان برای کنار آمدن انسان با غم و غصه نقش ایفا میکند. نکته هیجان انگیز ماجرا، این است که میا روح واقعی مادرش را ملاقات نکرده است!
در واقع، وقتی برای اولین بار یکی از این ارواح شرور، روح میا را تسخیر میکنند، راه خود را برای آغاز خراب کاریها پیدا میکنند. میای تسخیر شده نیز در آخرین لحظات، به رایلی نگاهی انداخته گویی که ارواح، بهترین کالبد برای عملی کردن اهداف شومشان را پیدا کردهاند! و مشخصاً، دست میا را نیز رها نکرده و با ماندن بیشتر از ۹۰ ثانیه، منفذی برای ورود به این دنیا را مییابند. در سکانسی که رایلی به خواب رفته، ما دست یکی از این ارواح را میبینیم که صورت رایلی را نوازش میکند.
جوان و معصوم بودن رایلی در کنار غم و غصه شدید میا، به کاتالیزگر آنان تبدیل میشوند. میا هیچوقت روح واقعی مادرش را ندید و آن صرفاً چیزی تقلبی بود تا خراب کاریها قوت بگیرد. در نهایت، مخاطب به این مفهوم میرسد که شدت فقدان عزیزان تا چه حد سهمگین است. شاید انسان بخواهد دست به هر کاری بزند تا آنان را فراموش کرده یا به نحوی، برشان گرداند که در پایان هر دو تلاش، نه تنها ناکام مانده بلکه شدت این غم را به دیگران نیز منتقل میکند. پس خیر، آن روح مادر میا نبود!
پایان بندی Talk To Me، ادامه سفر میا را به عهده مخاطب میگذارد
Talk To Me مخاطب را وارد بازی خودش میکند و با پایانی شوکه کننده، به مخاطب این اجازه را میدهد که درباره سرنوشت میا داستان سرایی کند. میتوان گفت که در لحظات پس از مرگ میا، او شاهد تصاویر شادی از خانوادهاش است که انگار به نوعی هم در سوگ مرگ او هستند و بابت بهتر شدن حال رایلی نیز شادند. همچنین میا نه تنها با مرگ مادرش، بلکه با به قتل رساندن پدرش و همواره نادیده گرفتن او نیز باید دست و پنجه نرم کند. البته ما شاهد این درگیری نیستیم و میفهمیم که حال در جای دیگری از دنیا، اشخاص دیگری آن دست را پیدا کردند و درگیر احضار ارواح خود هستند.
حال دست مخاطب است که با آنچه از میا دیده، چه کاری میخواهد انجام دهد. مثل ارواح شرور، آن شخص را تسخیر کرده تا بتواند فرصت دوبارهای برای خودش جور کند یا دیگر مرگ خودش را قبول کرده و از این غم و غصهها عبور کند؟ این پایان هم به خوبی دنیای Talk To Me را گسترش داده و از سویی، در ذهن مخاطب جا باز میکند تا با دیگران در رابطه با آن حرف بزند و نظرات خودشان را درباره اخلاقیات، کنار آمدن با فقدان و فرار از واقعیت به اشتراک بگذارند.