الان در وبگاههای دانشگاههای تیپ یک کشور نوشته، حجامت برای درمان انواع بیماری، لاغری، یبوست، دردهای زانو، قاعدگی و...؛ برای هرچه فکرش را بکنی، خوب است بدون اینکه هیچ تحقیق و بررسیای انجام شود. هرکدام از اینها که مدعیاند باید بیایند کار تحقیقاتی و علمی کنند. یا استفاده از زالو برای درمان واریکوسیل؛ این در وبگاه دانشگاه تیپ یک کشور ما آمده است. مسئولان بروند نگاه کنند. این اعتبار دانشگاه را از بین میبرد.
دکتر رضا ملکزاده وزیر پیشین بهداشت در یادداشتی مفصل در روزنامه همشهری به نقد عملکرد طب سنتی پرداخت.
دکتر ملکزاده نوشت: شبهعلم، اعتقادات یا فعالیتهایی است که ادعا میشود علمی و واقعی است و در ترازوی سنجش روشهای علمی، بطلان آن آشکار است. شبهعلم در مناطق و کشورهای مختلف دنیا و در موارد بسیاری توسط برخی صاحبان قدرتهای سیاسی یا اقتصادی حمایت میشود، زیرا ادامه حیات شبهعلم، از جهات منافع آنهاست.
نگاهی کنیم به وضعیت سلامت در یک قرن قبل؛ وقتی طب قدیم یا طب سنتی، مهمترین روش تشخیص و درمان بیماریها در جهان و ایران بود. آن زمان، وضعیت بسیار اسفبار بود؛ شیوع بیماریها، مرگومیر بالا در نوزادان و مادران و اغلب مردم، همچنین امید به زندگی ۳۰سال بود. آنچه موجب شد امید به زندگی از بدو تولد در جهان ازجمله ایران، ۴۵سال افزایش یابد و به ۷۶سال در مردان و ۷۹سال در زنان برسد، پیشرفتهای علمی رشته پزشکی بود. آیا دستاوردهای علمی سهدهه اخیر در علوم پایه پزشکی مانند بیوشیمی، ایمنیشناسی، ژنتیک و...، تحول عظیمی در شناخت بیماریها ایجاد نکرده است؟
اگر دانشمندانی نظیر محمد زکریای رازی، سیداسماعیل جرجانی، ابوعلی سینا و... به یافتههای نوین پزشکی آگاه میشدند، آنگاه بیماریها را همچنان براساس همان روشها درمان میکردند؟ یعنی ابنسینا که برای اولینبار در دنیا نوعی کارآزمایی بالینی را مطرح کرد، براساس همان اعتقادات عمل میکرد؟ جای بسی تأسف است که امروز گروهی از همکاران ما به طب سنتی برای درمان بیماریها روی آوردهاند و آن را تبلیغ میکنند. آیا دلیل این اقدام عجیب، کم بودن روحیه همکاری، نداشتن تفکر سازنده، نپرداختن به تحقیق و نوآوری نزد این گروه است؟
ما در ایران کسی را داشتیم که میگفت، یک دختر ۱۴ساله در آشپزخانه، انرژی هستهای تولید کرده است یا وزارت بهداشت را مجبور کرد که باید طب سنتی را در وزارت بهداشت بیاورد. این یک مصیبت است.
الان در وبگاههای دانشگاههای تیپ یک کشور نوشته، حجامت برای درمان انواع بیماری، لاغری، یبوست، دردهای زانو، قاعدگی و...؛ برای هرچه فکرش را بکنی، خوب است بدون اینکه هیچ تحقیق و بررسیای انجام شود. هرکدام از اینها که مدعیاند باید بیایند کار تحقیقاتی و علمی کنند. یا استفاده از زالو برای درمان واریکوسیل؛ این در وبگاه دانشگاه تیپ یک کشور ما آمده است. مسئولان بروند نگاه کنند. این اعتبار دانشگاه را از بین میبرد.
اطباء قدیم براساس دانش طبیعی زمان خود، تمام پدیدهها را مستدل بر چهار عنصر آب، خاک، هوا و آتش دانسته، آنها را ارکان اربعه میدانستند و براساس آن، مزاجها را تعریف میکردند. درحالیکه دانش نوین فیزیک و شیمی، انقلابی در شناخت ما از پدیدههای طبیعی ایجاد کرده و بخش عمدهای از مباحث قدیم با معیارهای علوم نوین محدود شده است. خیلی از مباحثی که در کتابها هست، غیرعلمی است و براساس موضوعاتی که مربوط به هزار سال پیش است میخواهند طبابت کنند.
ما باید با کل جریان شبهعلم که متاسفانه به دانشگاههای ما هم کشیده شده است مبارزه کنیم؛ با اقدام غیرمنطقی درباره پذیرش دانشجویان در رشتههای طب سنتی، تاسیس درمانهای طب سنتی و اقداماتی که اساساً براساس موضوعات غیرعلمی است و هیچگونه شاهدی برای آن وجود ندارد. لازم است که اینها زودتر تغییر کنند.
مجموعه دانشمندان پزشکی کشور درخواستشان این است که این مسائل مکتوب شود و موردتوجه قرار گیرد. وقتی قرار بود پیاچدی طب سنتی راه بیفتد، اساسش این بود که پزشکان عمومی منتخب، با اصول و روشهای متداول پیشگیری، درمان و آموزش پزشکی و پژوهشهای کاربردی و نوآور در پزشکی سنتی ایران آشنا شوند تا بتوانند ضمن بهکارگیری پیشرفتهترین اطلاعات روز پزشکی کلاسیک، در مواردی که کاربرد پزشکی سنتی به صلاح بیمار، جامعه و ارتقای دانشبشری است، از آن شیوه استفاده کنند؛ بهشرط اینکه آن را آزمایش کنند. استفاده از آخرین و پیشرفتهترین علوم و فناوری روز باید در بستر پزشکی سنتی باشد. ارائه خدمات پزشکی منعطف، آسان و کمهزینهای که برای ما ثابت کند موثر است، باید انجام شود. این راهی است که باید رفت، اما نرفتیم. داروهایی تجویز میکنیم که اصلاً معلوم نیست چیست. عطاری ترکیبی از انواع و اقسام داروها را به مردم میدهد.
متاسفانه وقتی ما به فایلهای صوتی دروس دانشگاهی طب سنتی گوش میدهیم، واقعاً خجالت میکشیم که در دانشگاه به دانشجو چه حرفی میزنند، هیچگونه پایه علمی ندارد و این موضوعی است که باید به آن توجه شود.
ما در جریان کووید، تحت فشار افراد زیادی بودیم که هر روز با یک ادعا میآیند که ما یک دوا داریم که کووید را خوب میکند. اینها بدون هیچ مطالعه و بررسیای است و نه فقط در ایران که در تمام دنیا هم این آدمها وجود دارند. وقتی با آنها صحبت میکنید احساس میکنید مشکل روانی دارند که ادعاهای خیلی بزرگ و بیپایهای میکنند. البته این فقط در کشور ما نیست. در جاهای دیگری در دنیا هم چنین افرادی هستند. در نیویورک، آمریکا و... این اپیدمی بهوجود آمد. افرادی آنجا هم مثل حکیمان سنتی ما هستند که میگویند واکسن منجر به ابتلا به بیماری میشود و نگذاشتند کودکان، واکسن سرخک بزنند.
در آخر میخواهم بگویم که ما یک پزشکی بیشتر نداریم. چیزی تحت عنوان طب سنتی و ایرانی نداریم؛ ما یک پزشکی داریم مثل همهجای دنیا. درست است که در پزشکیمان میتوانیم آن بخشی که در طب سنتی بوده و ازنظر علمی تایید شده هم را ادغام کنیم. میتوانیم مکمل را اضافه کنیم، اما همه اینها باید از بوته تحقیقات دقیق عبور کنند و اضافه شوند. تنها جایگزین علم، علم بهتر است. طب مکمل جایگزین یک فرصت است برای کسب اطلاعات بیشتر درباره بیماران و این رویکردی است که باید در کل پزشکی برای همه داشته باشیم.