یافتهها نشان داد که بیماران ام اس حدود دو برابر جمعیت عمومی، بهترتیب ۰/۲۸ و ۹/۱۴ درصد، بیماری روانی را تجربه میکنند. استفاده از مراقبتهای بهداشتی برای علائم روانپزشکی از جمله ملاقات با پزشک و روانپزشک، نسخهها و بستری شدن در بیمارستان، نیز بهطور مداوم در بین بیماران ام اس بالاتر بود.
نتایج تحقیقات جدید دانشگاه بریتیش کلمبیا تصویر واضحتری از علائم اولیه مولتیپل اسکلروزیس (اماس) ترسیم میکند و نشان میدهد که احتمال ابتلای افراد به بیماریهای روانی در سالهای منتهی به شروع این بیماریها دو برابر بیشتر است.
به گزارش ایسنا به نقل از مدیکالاکسپرس، یافتههای این تحقیق نشان میدهد که شرایط روانپزشکی مانند اضطراب و افسردگی ممکن است بخشی از مرحله پیشدرآمد ام اس باشد، مجموعهای از علائم اولیه و سرنخهایی که قبل از علائم شایع ام اس ایجاد میشوند.
دکتر هلن ترملت، محقق ارشد، پروفسور عصبشناسی دانشگاه بریتیش کلمبیای کانادا و عضو مرکز سلامت مغز جواد موفقیان میگوید: برای مدتهای طولانی، تصور میشد که ام اس از نظر بالینی تنها زمانی شروع میشود که فرد اولین رویداد میلینزدایی خود مانند مشکلات بینایی را تجربه کند اما ما متوجه شدیم که یک دوره کامل قبل از این رویدادها وجود دارد که در آن بیماری خود را به روشهای غیرمستقیمتری نشان میدهد.
ام اس یک اختلال خودایمنی است که در آن سیستم ایمنی به غلاف محافظ (میلین) که فیبرهای عصبی را میپوشاند حمله میکند و ارتباطات به مغز را مختل میکند. تشخیص ام اس اغلب برای متخصصان پزشکی چالشبرانگیز شده زیرا علائم آن متفاوت است و بهراحتی با بیماریهای دیگر اشتباه گرفته میشود. برای بسیاری از بیماران به این معنی است که سیر به سمت تشخیص میتواند طولانی و پر از عدم اطمینان باشد.
دکتر ترملت و گروه وی با امید به تسهیل تشخیص زودهنگام و مداخله احتمالی، برای تشخیص بهتر مراحل اولیه ام اس کار کردهاند. دورههای مقدماتی در بیماریهای دیگری مانند پارکینسون که افراد سالها قبل از شروع نقصهای حرکتی شایع، علائمی مانند یبوست را تجربه میکنند، بهخوبی تثبیت شده است.
ترملت ابراز کرد: اگر ما بتوانیم ام اس را زودتر تشخیص دهیم، درمان میتواند زودتر آغاز شود. این کار پتانسیل فوقالعادهای برای کند کردن پیشرفت بیماری و بهبود کیفیت زندگی برای افراد دارد.
برای این تحقیق، محققان سوابق سلامتی ۶۸۶۳ بیمار مبتلا به ام اس را در بریتیش کلمبیا بررسی کردند. آنان شیوع بیماریهای روانی، از جمله افسردگی، اضطراب، اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی را در پنج سال قبل از اینکه بیماران علائم رایج و شناخته شده پزشکی ام اس را ایجاد کنند، بررسی کردند. این بیماران مبتلا به ام اس با ۳۱ هزار و ۸۶۵ بیمار بدون ام اس مقایسه شدند.
یافتهها نشان داد که بیماران ام اس حدود دو برابر جمعیت عمومی، بهترتیب ۰/۲۸ و ۹/۱۴ درصد، بیماری روانی را تجربه میکنند. استفاده از مراقبتهای بهداشتی برای علائم روانپزشکی از جمله ملاقات با پزشک و روانپزشک، نسخهها و بستری شدن در بیمارستان، نیز بهطور مداوم در بین بیماران ام اس بالاتر بود.
قابل توجه است که این شکاف در هر یک از پنج سال منتهی به شروع بیماری افزایش مییابد.
دکتر آنیبال چرتکاف، محقق اول که این تحقیق را بهعنوان یک محقق فوق دکترا در آزمایشگاه دکتر ترملت انجام داده و اکنون استادیار دانشگاه مانیتوباست، بیان کرد: ما شاهد نرخ بالاتر و بالاتری از شرایط روانپزشکی هستیم که در سال آخر قبل از شروع ام اس به اوج خود میرسد در حالی که ما پیشنهاد نمیکنیم که این شرایط بهتنهایی میتواند پیشبینیکننده اماس باشد، ممکن است بخشی از معمای علائم اولیه بیماری ام اس و یک علامت بالقوه در ترکیب با عوامل دیگر باشد.
برای شارون رومن که ۲۵ سال با ام اس زندگی کرده است، تعریف بهتر این دوره مقدماتی بیماری میتواند مزایای زیادی برای بیماران داشته باشد.
رومن گفت: ما خیلی چیزها را در زندگی بدیهی میدانیم مانند راه رفتن، تعادل، بینایی، گفتار، حتی عمل ساده بلعیدن، تا زمانی که یک روز توسط ام اس از ما گرفته شود.
وی افزود: هرچه بهتر بتوانیم علائم و نشانههای اولیه ام اس را شناسایی کنیم، زودتر میتوانیم آن را تشخیص دهیم و درمان کنیم. ما میتوانیم از ابتلای افراد به همان شکلی که من بودم، یک حمله گسترده و بستری شدن در بیمارستان، پیشگیری کنیم و از آسیبهایی که من تجربه کردهام، جلوگیری کنیم. درمان اولیه ممکن است به کند کردن پیشرفت کمک کند.
یافتههای این تحقیق که در مجله Neurology منتشر شده است.