۱۳ شهریور امسال، زن جوانی با پلیس تماس گرفت و گفت برادرم رئیس یکی از بانکهای دولتی است و صبح امروز از محل کارش با من تماس گرفتند و اعلام کردند او به بانک نرفته است. هر چه با تلفن همراهش تماس میگیرم پاسخ نمیدهد. من خبری از برادرم نداشتم، اما غیبت ناگهانی منصور مرا نگران کرد و باعث شد بلافاصله خودم را به خانهاش در شهرزیبا برسانم. خودروی برادرم داخل پارکینگ است، اما کسی در را باز نمیکند. نگران هستم و میترسم بلایی سرش آمده باشد.
به گزارش ایران، به دنبال این تماس و پس از هماهنگیهای قضایی با بازپرس محمدمهدی براعه، مأموران کلانتری و آتشنشانی وارد خانه رئیس بانک شده و با جسد خونین او روی تخت مواجه شدند. مرد میانسال با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
بررسیهای اولیه حکایت از سرقت تلفن همراه مقتول داشت، اما وسایل دیگر خانه دستنخورده باقی مانده بود. در تحقیقات میدانی مشخص شد مقتول به نام منصور ۱۵ سال قبل از همسر اولش جدا شده، اما نگهداری از دخترش با او بوده است. همسر سابقش نیز با مرد دیگری ازدواج کرده و دو فرزند دارد.
همچنین مشخص شد مقتول حدود دو سال قبل با زنی به نام پریسا ازدواج کرده است، اما از ۶ ماه قبل پریسا به خاطر اختلافات به حالت قهر به خانه پدرش میرود. مدتی بعد هم دختر ۱۶ ساله مقتول با پدرش اختلاف پیدا کرده و بعد از قهر به خانه مادرش رفته و مرد میانسال تنها بوده است.
در ادامه بررسیها، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت دریافتند منصور به خاطر دخترش با همسر سابق خود در تماس بوده، اما شوهر وی به نام ایرج به این تماسها اعتراض داشته و مدعی بوده چرا باید شوهر سابقت مدام با تو در تماس باشد.
همین مسأله باعث شد نام ایرج در فهرست مظنونان قرار گیرد.
از طرفی بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل جنایت نشان میداد دختر ۱۶ ساله مقتول حدود ساعت ۴ بعدازظهر روز حادثه از خانه خارج شده، اما در ورودی را باز میگذارد. لحظاتی بعد نیز دو مرد که کلاه بیسبال و نقاب به چهره داشتند وارد خانه مقتول شدهاند، اما در همان نزدیکی کارآگاهان توانستند حضور ایرج را شناسایی کنند.
بدین ترتیب دو متهم این پرونده که یکی دختر نوجوان مقتول و دیگری ناپدریاش بودند شناسایی شدند. با توجه به اینکه این فرضیه مطرح بود که همسر اول مقتول نیز از ماجرا با خبر بوده و در این جنایت دست دارد، به دستور بازپرس جنایی هر سه نفر آنها بازداشت شدند.
با شروع بازجوییها از سه متهم، سرانجام دختر و همسر سابق مقتول راز جنایت را برملا کردند.
دختر ۱۶ ساله در تحقیقات گفت: پدرم خسیس بود و با رفتارهایش مرا اذیت میکرد. از طرفی مادرم را هم طلاق داده بود و تمام اینها باعث شده بود از او کینه به دل بگیرم. مادرم هم از پدرم دل خوشی نداشت بنابراین از دو هفته قبل از این جنایت تصمیم گرفتیم پدرم را به قتل برسانیم و ارثیه میلیاردی که به ما میرسید را تصاحب کنیم. برای اجرای نقشهمان باید آدمکش اجیر میکردیم. ایرج موضوع را به یکی از دوستانش به نام بهرام گفت، او هم دو نفر به نامهای امیر و شایان را معرفی کرد. قرار شد در مقابل دریافت ۲ میلیارد تومان پدرم را بکشند.
او ادامه داد: روز حادثه به بهانه آشتی کردن با پدرم به بانک رفته و از آنجا به خانه رفتیم. بعد در فرصتی مناسب از خانه خارج شدم و در را برای آدمکشها باز گذاشتم و آنها وارد شدند.
با اعتراف زن و دختر نوجوان مقتول، تحقیقات از ایرج ادامه یافت و هویت دو مرد اجیر شده به دست آمد. به دستور بازپرس جنایی، کارآگاهان اداره دهم پلیس راهی کرج شده و دو متهم را یکشنبه دوم مهرماه بازداشت کردند.
در تحقیقات اولیه یکی از متهمان گفت: راننده خودروی اینترنتی هستم. یک تیبا داشتم که میخواستم آن را بفروشم. ایرج خریدار خودروی من بود، اما بر سر قیمت به توافق نرسیدیم و معاملهمان نشد. یک گردنبند عتیقه داشتم که مدتی قبل از حفاری در یک روستا پیدا کرده بودم.
او ادامه داد: گردنبند یک کیلوگرم وزن داشت، ایرج گفت شخصی را میشناسد که گردنبند را به قیمت خوبی میخرد. ما قرارداد ۲ میلیارد تومانی برای فروش گردنبند نوشتیم و آن را به آنها دادم. آنها گردنبند مرا سرقت کردهاند و برای اینکه پولم را ندهند اتهام قتل را به گردنم انداختهاند وگرنه من در این جنایت نقشی ندارم.
در حالی که وی منکر جنایت بود، اما همدست ۲۴ ساله او به قتل رئیس بانک به دست راننده خودروی اینترنتی اعتراف کرد. بدین ترتیب به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت، متهمان در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفتند و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
مرد جوان که نقاش ساختمان است در تشریح ماجرا گفت: برای اینکه رئیس بانک را بکشیم قرار بود ۲ میلیارد بگیریم، اما برای اینکه کسی شک نکند، قرارداد صوری فروش گردنبند را نوشتیم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
همسر اول مقتول برایمان خودروی اینترنتی گرفت و به همراه ایرج راهی محل شدیم. برای اینکه ماجرا لو نرود، چند خیابان مانده به محل قتل از خودروی اینترنتی پیاده شده و من و همدستم وارد خانه شدیم، اما ایرج نزدیک نشد. دختر مقتول به بهانه آشتی کردن با پدرش وارد خانه شده و در را برایمان باز کرده بود، اما خودش از خانه بیرون رفت و در صحنه جنایت نبود.
چه مدت مقابل خانه منتظر بودید؟
ما از ساعت یک آنجا کشیک میدادیم تا اینکه حدود ساعت ۴ بعدازظهر دختر مقتول در را برایمان باز کرد.
وقتی وارد شدید مقتول کجا بود؟
او داخل اتاق خواب بود و همدستم با چاقویی که به همراه داشت به او حمله کرد.
پس از جنایت چه کردید؟
محل زندگیمان را در کرج تغییر دادیم که ردی از ما به دست نیاید.
فکر میکردید دستگیر شوید؟
دختر مقتول گفته بود حتی اگر دستگیر شدید نگران نباشید ما بهعنوان اولیایدم رضایت میدهیم و دیه هم نمیخواهیم. قرار بر این شد که از روی ارثیهای که به دختر مقتول میرسید دستمزدمان پرداخت شود.