گاهی اوقات بحث در مورد بیماری روانی دشوار است، تا حدی به این دلیل که دوستان و خانواده ممکن است بدترین تصور را از شنیدهها، تلوزیون و فیلمها در مورد اختلال در ذهن خود مجسم کنند. اما این تصورات اغلب دقیق یا حتی محتمل نیستند؛ بنابراین اگر هر یک از ایدههای رایج و البته نادرست را میشنوید یا حس میکنید، این گزارش میتواند برای شما مفید باشد.
۱- افسانه: اختلالات روانی بسیار نادر هستند
واقعیت: از هر ۵ نفر ۱ نفر در هر سال نوعی بیماری روانی را تجربه میکند. از هر ۲۰ نفر ۱ نفر به اختلالات روانی جدی از جمله اسکیزوفرنی، دوقطبی یا افسردگی شدید مبتلا است.
واقعیت: حتی افراد مبتلا به بیماریهای روانی شدید مانند روانپریشی ممکن است بیشتر از اینکه ارتباطشان با واقعیت قطع باشد، با واقعیت در ارتباط باشند. (در روانپریشی ارتباط فرد با واقعیت قطع میشود).
واقعیت: افرادی که یک بحران سلامت روان را تجربه میکنند؛ اغلب ترسیده، گیج و ناامید هستند تا خشن. بر اساس یک مطالعه تنها حدود ۳ درصد از افراد مبتلا به بیماری روانی جدی در یک دوره چهار ساله مرتکب عمل خشونتآمیز شدهاند. اگر آنها اختلال مصرف مواد نیز داشتند، این رقم به ۱۰ درصد میرسید.
واقعیت: بیماریهای روانی معمولا حاصل ترکیبی از علل ژنتیک، تاریخچه رشد فردی و محیط فعلی هستند.
واقعیت: وقتی کودکان مبتلا به ADHD به بزرگسالی میرسند، تنها بیشفعالی آنها که نیمی از این اختلال است فروکش میکند، اما کمتوجهی اگر درمان نشود همچنان به قوه خود باقی میماند باعث مشکلات زیادی در برنامهریزی، تصمیمگیری و ... میشود.
واقعیت: اسکیزوفرنی خیلی اوقات با هویتتجزیهای اشتباه گرفته میشود. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی علائمی از کنارهگیری اجتماعی تا توهمات و هذیان دارند که با دارو و رواندرمانی قابل کنترل هستند.
واقعیت: درست است که کمبود نور خورشید میتواند باعث بدخلقی و وضعیتی به نام اختلال عاطفی فصلی شود. اما خودکشیها در بهار و تابستان به اوج خود میرسد که احتمالا تا حدودی به دلیل التهاب مرتبط با آلرژیهای فصلی است.
واقعیت: میزان افسردگی در زنان بیشتر است، اما میزان خودکشی موفق در مردان چهار برابر بیشتر است.
واقعیت: بیماری که تحت الکتروشوک درمانی قرار میگیرند در خواب و در بیهوشی هستند، بنابراین دردی احساس نمیکنند. این درمان به افرادی که از افسردگی شدید رنج میبرند و به درمانهای دیگر پاسخ ندادهاند، زندگی جدیدی بخشیده است.
واقعیت: قطعا کمک گرفتن از یک متخصص سلامت روان بسیار مفید و اثربخش است، اما حمایت اجتماعی گاهی اوقات حتی نقش کلیدی تری نسبت به درمان دارد. مثلا هدایت آنها برای دریافت کمک تخصصی. اما حتی اگر کسی کمک حرفهای دریافت میکند، میتوانید با احترام و مراقبت با او رفتار و به او کمک کنید. شما میتوانید به غلبه او بر شرم خود کمک کنید و روشهای مقابلهای را الگوبرداری کنید یا پیشنهاد دهید.
واقعیت: محبوبیت داروهایی که میزان سرتونین را افزایش میدهند، این نظریه را برای دههها تاثیرگذار کرده است. اما بسیاری میگویند زمانی که داروها جواب میدهند، به احتمال زیاد به دلایل دیگری است. گروهی از محققان بریتانیایی در بررسی خود که در ژانویه ۲۰۲۲ منتشر شد اینگونه نوشتند که: حوزههای اصلی تحقیقات مربوط به سرتونین هیچ مدرک ثابتی مبنی بر وجود ارتباط بین سروتونین و افسردگی ارائه نمیکنند و هیچ حمایتی برای این فرضیه که افسردگی ناشی از کاهش و میزان سرتونین است، ارائه نمیکند. (این بدان معنا نیست که کسی باید داروی خود را کنار بگذارد، اگر این دارو به شما کمک میکند، مطلقا نباید این کار را انجام دهید).
به طور کلی روانشناسی به عنوان یک علم جوان هنوز سوالات زیادی را پاسخ نداده است و گاهی اوقات تعدد آرا به علت عدم قطعیت در برخی یافتهها میباشد. اما به طور خاص در جامعه ما یکی از آفتهای این حوزه، فعالیت افراد فاقد صلاحیت و دانش میباشد. پیشنهاد میشود هنگام مطالعه مطالب روانشناسی مطمئن شوید که منبعتان قابل اطمنیان است و تا وقتی مطمئن نشدهاید به آن اطلاعات اتکا نکنید.