من در تأیید حرفهای او گفتم اتفاقاً من هم در چند سفر خارجی با آقای قاآنی همسفر بوده و دیدهام که هر چه را که رؤسای جمهور آن کشورها به او هدیه میدهند به خانه نمیبرد؛ همانجا میگذارد تا هر کسی احتیاج داشت، بردارد.
روزنامه جوان در مطلبی به خاطره شب قبل از شهادت سردار سلیمانی اشاره کرده و ضمن آن توصیفاتی که در آن جلسه از سردار قاآنی میشود را روایت کرده است.
در این مطلب آمده است:
اخیراً کتابی از خاطرات سیدعلیاکبر طباطبایی، جانشین فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه منتشر شده است که در بخش انتهایی آن روایت روزهای آخر حیات دنیایی شهیدان قاسم سلیمانی و حسین پورجعفری و آخرین دیدار خود با این شهیدان را روایت میکند.
او از آخرین دیدار با سردار قاسم سلیمانی در شب قبل از ترور سردار اینگونه میگوید: «حاج قاسم گفت من میخواهم یک ساعت بخوابم. اگر الان نخوابم، تا صبح بیچاره میشوم؛ چون ساعت ۶ پرواز دارم. شب میرسم عراق و از سرِ شب که رسیدم بغداد، باید تا صبح چند نفر را توجیه کنم. وضعیت عراق فردا خیلی استراتژیک و تعیینکننده است. روز خیلی مهمی است. الآن بگذارید من فقط یک ساعت بخوابم تا فردا کم نیاورم. حاجی رفت داخل یکی از اتاقها و ما جلسه را ادامه دادیم. در ادامه جلسه حسین پورجعفری دفتردار حاجی شروع کرد به صحبت و از آقای قاآنی خیلی تعریف کرد. این را هم توی پرانتز بگویم که پورجعفری، اساساً آدم کمحرفی بود و در جلسات معمولاً حرف نمیزد؛ اما آن روز بدون مقدمه گفت: بهترین و با اخلاقترین سرداری که من دیدهام همین سردار قاآنی خودمان است. آدم مخلصتر، سادهزیستتر و خداترستر از ایشان من ندیدهام. سردار قاآنی، آخرین نفر میرود توی غذاخوری. اگر غذایی مانده باشد میخورد. سر هفته کل پول غذا را هم به حساب سپاه برمیگرداند.»
و بعد در خصوص سردار قاآنی میگوید: «من در تأیید حرفهای او گفتم اتفاقاً من هم در چند سفر خارجی با آقای قاآنی همسفر بوده و دیدهام که هر چه را که رؤسای جمهور آن کشورها به او هدیه میدهند به خانه نمیبرد؛ همانجا میگذارد تا هر کسی احتیاج داشت، بردارد.»
پورجعفری ادامه داد: «سردار سلیمانی به همه ما تأکید میکند داخل ماشین که هستیم، رادیو معارف را گوش کنیم؛ چون حرفهای خوبی توی این شبکه رادیویی زده میشود. یک روز آقای قاآنی با رانندهاش جایی میرفت. موج رادیو روی شبکه پیام بود. به راننده گفت این را بیاور روی شبکه معارف. راننده تا خواست این کار را بکند، چون زمین خیس بود، کنترل ماشین از دستش خارج شد، سپر آن به لبه جدول خورد و کمی آسیب دید. فردای آن روز، مبلغی پول به من داد و گفت این را به راننده بده تا برود ماشین را درست کند. برای خود او هم مرخصی رد کنید؛ حقوقش را من میدهم. برادرها، آقای قاآنی چنین مردی است. ما مانده بودیم حیران که چرا پورجعفری که یار غار حاج قاسم است و شب و روزش را با او سر میکند این طوری دارد از سردار قاآنی تمجید میکند! پورجعفری آرام و کمحرف چنان زبان درآورده بود که همه متعجب بودیم!»