فرارو- "عباس گالیاموف" نویسنده سابق متون سخنرانی ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه در ماه مارس متوجه شد که کرملین او را عامل خارجی قلمداد کرده با این وجود، این موضوع تغییر زیادی در زندگی او در اسرائیل ایجاد نکرد. او از انجام اقدامات احتیاطی غافل نیست اما همچنان به این فکر میکند که آیا نیاز هست محتاطتر باشد، چرا که به هر حال دشمنان پوتین به سرنوشت جالبی دچار نشدهاند، برخی از آنها از پنجره بیمارستان سقوط کردهاند!
به گزارش فرارو به نقل از inews، گالیاموف میگوید: "من به کشورهایی سفر نمیکنم که با کرملین همدل هستند از جمله کشورهای اقمار سابق شوروی مانند صربستان. از اندیشکدههای زیادی دعوتنامه برای سخنرانی در چنین کشورهایی دریافت میکنم، اما به دلیل مسائل امنیتی به آن کشورها سفر نمیکنم. در ماه مارس متوجه شدم که نام من در فهرست سیاه کرملین قرار گرفته است. احتمالا باید محتاطتر باشم، اما هنوز هیچ تصمیمی نگرفتهام".
گالیاموف ۵۱ ساله در دو دوره اول ریاستجمهوری پوتین تا سال ۲۰۰۸ و سپس برای مدتی در زمان نخستوزیری پوتین به عنوان سخنرانی نویس و مشاور او مشغول به کار بود. او در سال ۲۰۱۰ میلادی به عنوان تحلیلگر سیاسی وارد بخش خصوصی شد، اما نسبت به مسیری که روسیه تحت رهبری پوتین طی میکرد احساس نگرانی داشت.
گالیاموف پس از آن که به این نتیجه رسید که برای او در مسکو دیگر گوش شنوایی وجود ندارد به همراه اعضای خانوادهاش در سال ۲۰۱۸ میلادی به اسرائیل نقل مکان کرد. او از سال ۲۰۲۱ میلادی به این سو هرگز به کشورش بازنگشته است. گالیاموف در حلقه مشاوران داخلی پوتین بود و در دهه نخست زمامداری وی از نزدیک شاهد تحولات روسیه بوده است.
او میگوید: "بارها در جلسات حضور داشتم؛ چه جلسات عمومی و چه غیرعلنی. گاهی اوقات صرفا چند نفر در جلسات حضور داشتند و این زمانی بود که من تصویری واقعی از آن مرد (پوتین) به دست آوردم".
گالیاموف در همان روزهای اولیه ریاستجمهوری پوتین احساس کرد که با نظرات او موافق نیست. او میگوید: "پوتین حاکمیت قانون را که در دهه ۱۹۹۰ میلاید فقط بر روی کاغذ بود، اما غالبا توسط صاحبنظران نادیده گرفته میشد احیا کرد. این چیز بدی نبود، اما از همان ابتدا احساس کردم که همه چیز در مسیر اشتباهی قرار دارد به ویژه در حوزه کنترل آزادی بیان، سرکوب رسانههای مستقل و سرکوب کسانی که پوتین آنان را دشمنان خود قلمداد میکرد. پوتین امروز حتی فراتر از آن چیزی سقوط کرده که روزهای اولیه زمامداریاش بود".
گالیاموف میگوید نوشتن متن سخنرانی برای پوتین آنقدر که انتظار میرفت دشوار نبود. او میگوید: "پوتین به مشاوراناش اعتماد داشت و اغلب تا پیش از زمانی که در خودرو در حال حرکت به سوی شرکت در یک رویداد بود و یا لحظاتی پیش از ارائه سخنرانی متن آن را نمیخواند و صرفا برای چند سخنرانی مهم مانند سخنرانی سالانه در مقابل اعضای شورای فدراسیون روسیه بسیار درگیر خواندن متن سخنرانی میشد".
گالیاموف یکی از سخنرانیهای پوتین را به خوبی به یاد میآورد. او میگوید: "پوتین در سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی در پارلمان آلمان سخنرانی کرد و به نمایندگان آلمانی گفت اروپا باید هموزن اقتصادی خود در سیاست جهانی را در روسیه پیدا کند نه آمریکا. او متن سخنرانیهای اینچنینی را حتی در زمینه کوچکترین جزئیات به شدت کنترل میکرد.
من سخنرانی او در آلمان را به یاد میآورم. پس از ارائه متن به او منتظر نظراتاش بودیم. او با نگارش یادداشتهایی در حاشیه از جمله درخواست نقل قول خاصی از یک مورخ آلمانی متن را پس فرستاد. بنابراین، ما مجبور بودیم به کتابخانه برویم تا نقل قولی که او مدنظرش بود را پیدا کنیم.
او در این موارد سختگیر بود. با این وجود، در اغلب اوقات نسبت به آن چه ما در اختیارش قرار میدادیم موضع راحتی داشت. نقل قولی که او میخواست از "مایکل استورمر" استاد تاریخ در دانشگاه ارلانگن - نورنبرگ با این مضمون بود: "روسیه و آمریکا توسط اقیانوسها تقسیم شدهاند در حالی که روسیه و آلمان توسط یک تاریخ بزرگ تقسیم شده اند".
پوتین موافقت کرد و این کلمات را که گالیاموف برای او نوشته بود به متن افزود: "من میگویم که تاریخ درست مانند اقیانوسها نه تنها تقسیم میکند بلکه متحد میسازد. مهم این است که این تاریخ را درست تفسیر کنیم".
گالیاموف با توجه به رویدادهای اخیر یکی از منتقدان سرسخت جنگ غیرقانونی پوتین در اوکراین میباشد و از این رو ناماش در فهرست افراد تحت تعقیب مدنظر پوتین قرار گرفته است.
علیرغم آنکه بسیاری در غرب معتقدند که پوتین هفته گذشته دستور قتل پریگوژین فرمانده گروه واگنر را صادر کرد گالیاموف تنها ۷۵ درصد در اینباره مطمئن است و ۲۵ درصد احتمال میدهد که این اقدام کار اوکراین بوده باشد. او همچنین هرگونه احتمال انتقامگیری مزدوران واگنر از پوتین را رد میکند و میگوید جایگاه پوتین در حال حاضر در کرملین امن است.
گالیاموف میگوید: "پوتین قطعا موقعیت را به نفع خود تغییر داده است. مرگ پریگوژین حاوی پیامی برای نخبگان روس بود. آنان مشاهده کردند که چطور کسی مثل پریگوژین که توانست به سرعت پیشرفت کند با سقوط یک هواپیما جاناش را از دست داد و از حلقه قدرت کنار گذاشته شد. الیگارشهایی که که داراییهایشان مسدود شده و سبک زندگیشان بر اثر جنگ پوتین در اوکراین آسیب دیده از اقدامات او عصبانی هستند. آنان از او نفرت دارند، زیرا معتقدند پوتین زندگی راحتی که داشتند را به جهنم تبدیل کرده است. برای مدت کوتاهی شورش پریگوژین مانند دعوتی آشکار از آنان و دیگر افراد ناراضی از پوتین به نظر میرسید.
با این وجود، با مرگ پریگوژین این پیام برای نخبگان روس ارسال شد: عبور از پوتین به معنای از دست دادن جانشان خواهد بود. بنابراین، پوتین از این منظر موقعیت خود را تقویت کرده است. با این وجود، از دیدگاه افکار عمومی او نسبتا ضعیف شده، ممکن است پریگوژین مورد پسند همه نبوده باشد، اما همه میتوانستند ببینند که او حقیقت را در مورد جنگ و شکست روسیه میگوید.
در نتیجه، این مردم روسیه هستند که ممکن است به نخبگان آن کشور این اعتماد به نفس را بدهند که در مقطعی علیه پوتین اقدام کنند البته آن مقطع شرایط فعلی نخواهد بود. روحیه اعتراضی و نارضایتی در روسیه در حال افزایش است. مردم روسیه زمانی که معتقد بودند اوکراین تهدیدی برای روسیه است از جنگ حمایت میکردند اما امروز اکثر مردم روسیه چنین باوری ندارند. در روسیه این احساس وجود دارد که جنگ فعلی امپریالیستی است و وقتی سربازانی را میبینند که برای امپریالیسم جان خود را از دست میدهند دیدگاه شان در مورد جنگ تغییر میکند".
او هم چنین بر این باور است که اکنون پیروز شدن در جنگ برای پوتین غیرممکن است، زیرا هر چیزی کمتر از پیروزی کامل بر کل اوکراین ضرری برای روسیه محسوب میشود حتی اگر او کریمه و بخشهایی از دونباس را در جنوب شرقی اوکراین حفظ کند.
او میافزاید: "من از دیدگاه فرآیندهای سیاسی داخلی روسیه به وضعیت نگاه میکنم. پیروزی به عنوان تصاحب سریع و آسان کییف ایدهای بود که از سوی پوتین به مردم روسیه ارائه شد. با این وجود، او به این هدف دست نیافت و قرار نیست در آینده نیز دست یابد.
بنابراین، هر چیزی کمتر از آن برای پوتین ضرر محسوب خواهد شد. پوتین خود انتظارات روسها را بالا برد و اکنون مشخص شده که این انتظارت برآورده نخواهند شد. بنابراین، اگر او بتواند کنترل کریمه را حفظ کند ممکن است بتواند این پیروزی را دستاوردی در برابر نیروهای ناتو معرفی کند. این تبلیغات ممکن است برای مدتی کارساز باشند، اما مردم متوجه خواهند شد که پوتین در این جنگ متحمل شکست شد. این بدان معناست که اسطوره شکستناپذیر بودن او در هم خواهد شکست. شکستناپذیری تنها چیزی است که او برای حفظ قدرتاش در اختیار دارد".
گالیاموف میگوید هیچگونه شواهد قطعیای برای اثبات ابتلای پوتین به بیماری وجود ندارد با این وجود، او متقاعد شده وضعیت سلامتی پوتین خیلی هم خوب نیست. او مجبور شده بیشتر در آغوش رهبران کلیسای ارتدکس روسیه قرار گیرد، زیرا درک کرده که مرگاش چندان دور نیست.
گالیاموف میگوید پوتین در حال حاضر خیلی بد به نظر نمیرسد، اما زمانی که تصاحب سریع کییف برایش غیرممکن شد بسیار بیمار به نظر میرسید.
او میگوید: "من معتقد هستم زمانی که پوتین متوجه شد ارتش روسیه آن گونه که فکر میکرد قدرتمند نیست و در واقع به عنوان ببر کاغذی در نظر افکار عمومی و ناظران خارجی دیده شد در وضعیت روانی بسیار بدی قرار گرفت و تمام دنیا این را دیدند. این وضعیت برای او تحقیرآمیز بود. همین وضعیت باعث شد او خرافاتیتر شود. در واقع، او به قدری دچار شک و تردید شده که نمیتواند به بدلهایش اعتماد کند چرا که ممکن است آن بدل در مقابل دوربینهای تلویزیونی قرار گیرد و خبر استعفای پوتین و یا پایان جنگ با اوکراین را اعلام کند. وضعیت پوتین به بدی بهار گذشته نیست. با این وجود، وضعیت روحی او برای همیشه تغییر کرده است".
چی میشد اگه روسیه هم به اندازه استرالیا از ما دور بود خوش بحالمون میشد ؟؟؟