فرارو-اخیرا کیفرخواست جدیدی علیه "دونالد ترامپ" رئیس جمهور سابق آمریکا با محوریت نقش آفرینی منفی او در قالب حادثه ششم ژانویه و حمله حامیان افراطی اش به کنگره آمریکا و البته تلاش های او جهت مداخله مخرب با هدف تغییر نتیجه نهایی انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 آمریکا صادر شده است. مساله ای که سبب شده تا او برای سومین بار جهت تفهیم اتهام، به دادگاه فراخوانده شود.
به بیان ساده تر، او در این زمینه هتریک کرده است. بگذریم که او پیشتر به واسطه ماجرای رشوه خود به یک بازیگر فیلم های پورنوگرافی نیز از سوی دادگاه منهتن نیویورک با پیگرد قضایی و حکم بازداشت موقت رو به رو شد.
به گزارش فرارو؛ مساله ای که تاکنون در تاریخ روسای جمهور آمریکا بی سابقه بوده است. با این حال، علی رغم تمامی این پرونده های قضایی که علیه ترامپ وجود دارد و افشاگری های گسترده ای که علیه وی می شود، شاهد یک واقعیت عجیب با محوریت رویکرد حامیان حزب جمهوریخواه در مورد او هستیم: ترامپ همچنان محبوبترین سیاستمدار جمهوریخواه در چهارچوب معادلات سیاست داخلی حزب مذکور برای تعیین نامزد نهایی آن در قالب انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا است.
در این راستا، بر اساس جدیدترین نظرسنجی ها که مورد تایید نیروها و عوامل وابسته به حزب جمهوریخواه نیز است، ترامپ از چیزی در حدود 37 درصد محبوبیت بیشتری در قیاس با "ران دی سانتیس"(فرماندار کنونی فلوریدا)، نزدیکترین رقیب خود برخوردار است. مساله ای که عملا حاکی از حاکمیت تمام عیار دونالد ترامپ بر حزب جمهوریخواه و حمایت محکم و قاطع رای دهندگان این حزب از وی است.
با این همه، یک سوال عمده و اساسی مطرح است: چرا یکچنین فردی با سیلی از افشاگری و پرونده های قضایی که علیه او مطرح می شود، به جای سقوط آزاد، نه تنها محبوبیت خود را حفظ می کند بلکه حتی آمارها بعضا از افزایش آن(محبوبیتش) نیز حکایت دارند؟ به نظر می رسد که جهت پاسخ به این پرسش می توان 4 مولفه عمده و محوری را مورد توجه قرار داد.
برخی ناظران و تحلیگران بر این باورند که نوعِ بازیگری ترامپ به عنوان یک سیاستمدار عضو حزب جمهوریخواه در سال های اخیر به شیوه ای بوده که عملا او را به مثابه جلوه عینی و کلیت حزب مذکور چه نزد حامیان این حزب و چه سیاستمداران و چهره های برجسته فعال در آن تبدیل کرده است. از این چشم انداز، این طیف ها هرگونه اقدام علیه ترامپ را ولو حتی اگر اسناد و شواهد متقنی مبنی بر گناهکار بودن وی نیز ارائه شود، به مثابه طرح های توطئه ای در نظر می گیرند که هدف اصلی آن ها آسیب زدن به کلیت حزب جمهوریخواه است.
درست به همین دلیل است که در ماه های اخیر شاهد آن بوده ایم که هر مرتبه افشاگری و یا پرونده قضایی جدیدی علیه ترامپ مطرح شده، هم حامیان حزب جمهوریخواه و هم سیاستمداران و رسانه های متحد با آن همگی یکصدا در پسِ ترامپ بسیج شده اند و از او حمایت کرده اند. جالب است که حتی رقبای نزدیک ترامپ در جریان انتخابات درون حزبی حزب جمهوریخواه نیز(نظیر ران دی سانتیس) به صورت قاطع از ترامپ در برابر رسوایی های مختلف مطرح شده علیه او حمایت کرده اند.
از این چشم انداز، ترامپ با موفقیت توانسته خود را به هویت جمعی و خط قرمز حزب جمهوریخواه تبدیل کند. در این چهارچوب، نابود شدن ترامپ به معنای نابودی حزب جمهوریخواه و البته پیروزی دموکرات ها خواهد بود. مساله ای که به هیچ عنوان برای حامیان حزب جمهوریخواه قابل پذیرش نیست.
بسیاری از تحلیلگران حوزه سیاست داخلی آمریکا تاکید دارند که از زمان روی کار آمدن ترامپ به قدرت در آمریکا، حزب جمهوریخواه به مراتب راست گرا تر و حزب دموکرات نیز چپ گرا تر شده است. در واقع، هر دو حزب به نوعی دچار افراط گرایی در جهت گیری های سیاسی خود شده اند. در این فضا، ترامپ به عنوان سمبل افراط گرایی با محرک های اصولِ مطلوب جریان راست افراطی در آمریکا که نمودهای خود را در قالب رویکردهای مختلفی نظیر تاکید بر نژادپرستی و اسلام هراسی و مقابله با مهاجران نشان داده، عملا به فردی تبدیل شده است که نزدیکترین قرابت را با افکار و رویه های راست گرایانه کنونی حزب جمهوریخواه دارد.
رویکردی که در کلیت خود به نحو قابل ملاحظه ای در میان حامیان حزب جمهوریخواه نیز جا افتاده است. از این رو، کاملا طبیعی است که می بینیم اقبال به ترامپ در سال های اخیر افزایش یافته که کاهش نیافته است(در درون حزب جمهوریخواه).
دونالد ترامپ در سال های اخیرِ کنش و فعالیت های سیاسی خود، رویکردهایی را از خودش نشان داده که تا حد زیادی برای حزب جمهوریخواه و حامیان آن جذاب بوده است. در این رابطه جالب است که اخیرا نشریه "دیلیبیست" در گزارشی تاکید کرده که ترامپ برای حزب جمهوریخواه شبیه به کوئینتین تارانتینو در عالم سینما است.
هر دو، نوعی اصالت جذاب ولو در برخی موارد منفی را برای خودشان ایجاد کرده اند و عجیب اینکه تقلید و پیروی از آن ها نیز به یک مساله جذاب برای حامیانشان تبدیل شده است. از نگاه نشریه دیلی بیست، همانطور که تارانتینو به قواعد سینمای کلاسیک آمریکا متعهد است و در عین حال، نقطه عطف های قابل ملاحظه ای را در تاریخ سینمای هالیوود با تولید آثاری نظیر "داستان عامه پسند/Polp Fiction "ایجاد کرده، دونالد ترامپ نیز عملکرد مشابهی را از خود نشان داده است. کما اینکه اساسا می توان ادعا کرد که از زمان پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 آمریکا تا به امروز، او زلزله ای بزرگ را چه در حزب جمهوریخواه و چه کلیت معادله سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در آمریکا ایجاد کرده است.
در عین حال، رویکردهای پوپولیستی وی نیز مزید بر علت شده اند و سبب گشته اند که میزان حمایت ها از وی در درون حزب جمهوریخواه، علی رغم شمار قابل ملاحظه ای از افشاگری هایی که علیه وی مطرح شده و میشوند، افزایش یابد.
در نهایت باید گفت که ترامپ چه در دوران حضور خود در قدرت و چه پس از آن، همواره با طرح مسائل پوپولیستی و اتخاذ رویکردهای مقتدرانه چه در عرصه سیاست داخلی و چه سیاست خارجی آمریکا، عملا خودش را به نوستالژی آمریکایِ بزرگ و قدرتمند در ذهن بسیاری از آمریکایی ها مخصوصا حامیان حزب جمهوریخواه تبدیل کرده است.
در این فضا، شعار مشهور وی که تاکید داشت: "بار دیگر عظمت و شکوه را به آمریکا بازگردان"، در ذهن بسیاری از افکار عمومی آمریکا نقش بسته و البته که آمارهای قابل توجه ایجاد شغل در آمریکا توسط دولت وی و برخی آمارهای اقتصادی قالب ملاحظه دیگر(پیش از پاندمی کرونا)، بسیاری از طیف های اجتماعی در جامعه آمریکا را در شرایط کنونی که اقتصاد آمریکا در ماههای اخیر با افزایش نرخ تورم رو به رو بوده و در حال تجربه کردن تبعات منفی پاندمی کرونا و جنگ اوکراین در حوزه اقتصادی است، قانع کرده که تنها بازگشت ترامپ می تواند بار دیگر قدرت و شکوه اقتصادی را به آمریکا بازگرداند.
به بیان ساده تر، بخش هایی از افکار عمومی در آمریکا عملا نوستالژی کسب شکوه و عظمت کشورشان و تقویت رفاه و وضعیت اقتصادی خود را با وجود فردی نظیر ترامپ تصور می کنند. مساله ای که توضیح می دهد چرا محبوبیت ترامپ پس از پرونده ها و افشاگری های قضایی که اخیرا علیه او مطرح شده، نه تنها کم نشده بلکه افزایش نیز یافته است.
سجاد زند