مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: آخرین سفیر ایران در اتحاد شوروی -که به اشتباه سفیر پیشین ایران در روسیه معرفی میشود- گفته است «موضع روسیه در قبال ادعای امارات بر سر سه جزیره قابل پیشبینی و قابل حدس بود. چرا که وقتی برخورد ضعیف ایران در برابر چین را دیدند مطمئن شدند میتوانند از منافع امنیتی ایران هزینه کنند. تهران هم کمی هیاهو میکند، اما نهایتا آن را هضم میکند.»
میتوان این گونه برداشت کرد که آقای ناصر نوبری از این اتفاق غافلگیر نشده و چه بسا قصد دارد انتقاد کند که با این که میدانستند چرا اقدامی نکردند؟
هم نظر سفیر پیشین درست است و هم انتظار احتمالی، اما به یک نکته دیگر هم باید توجه داشت و آن هم این که ماهیت ایدیولوژیک و متصلب و غیر منعطف ساختار سیاسی سبب شده واکنشها و مواضع ایران برای طرفهای دیگر کاملا قابل پیشبینی باشد و از این رو آسودهتر موضع میگیرند و نگران تبعات نیستند.
از قبل پیدا بود هیچ موضع تندی علیه روسیه اتخاذ نخواهد شد. یکی گفت سادگی کردند و دیگری در نماز جمعه خواستار اقدام عاجل برای توضیح شد و سومی مدعی شد خود را در قبال تمامیت ارضی ایران متعهد میدانند و به خبری استناد کرد که در متن اصلی چنین عبارتی نیست و آقای رییسی که نوبت قبل حاکمان طالبان را تهدید کرده بود اگر آب هیرمند را باز نکنید پس کی میخواهید باز کنید درگیر سفر آفریقا و مجذوب سرزمین فرصتها بود و نظری نداده است.
حالا نگاهی به ترکیه بیندازیم که چگونه از فرصت نیاز دو کشور اروپایی (فنلاند و حالا سوئد) به موافقت آنکارا برای عضویت در ناتو نهایت استفاده را به عمل آورده و امروز شنیده شد که آمریکا قول پرداختی کلان از صندوق بینالمللی پول را داده ورضایت ترکیه را برای موافقت با عضویت سوئد در ناتو گرفته است. در اینجا از قبل قابل حدس است که کی چه میخواهد بگوید. همین قابل پیشبینی بودن مجال برنامه ریزی را به دیگران داده است.
کاملا قابل حدس بود که موضع تندی علیه روسیه اتخاذ نخواهد شد و حتی دوازده سیزده نفری که به عنوان دانشجو برای اعتراض در مقابل سفارتخانهها ظاهر میشوند هم جلوی سفارت روسیه تظاهرات نکردند و در کلاب هاوس شنیدیم بعضا دو خط موازی (تودهایهای قدیمی با نواصولگرایان) در این فقره همداستان میشوند در حالی که به لحاظ اعتقادی دو خط موازیاند.
کار به دستان ایرانی فرای دستگاه دیپلماسی هم قابل پیش بینی شده اند. مثلا قابل حدس است که وزیر علوم دولت ابراهیم رییسی جرات پاسخ تند به اهانت حسن رحیمپور ازغدی را ندارد. چون میتواند او را مرخص کند. یا هر ادعای حقوق بشری را سخنگوی وزارت خارجه تکذیب میکند و میتوان حدس زد وزیر اقتصاد هم تورم را منکر شود.
تقریبا همه میدانند رییس جمهور چه خواهد گفت، چون ادبیات اختصاصی ندارد و گفتمان رسمی را عینا تکرار میکند و مجموعه اینها جامعه را به این نتیجه میرساند که از بیرون قابل پیش بینی اند، ولی در داخل سعی میکنند غیر قابل پیش بینی باشند.
در خارج مشخص است که اگر عربستان مخالفان را اعدام کند یا امارات مدعی سه جزیره باشد یا کویت هم پس از مدتها حرکتی انجام دهد، چون با سعودیها آشتی کرده ایم لحن تند به کار نخواهد رفت.
در عوض در داخل سعی میکنند غیر قابل پیش بینی جلوه کنند و چه بسا افسوس بخورند که کاش در قضیه بنزین ۹۸ این قدر بر روحانی خرده نمیگرفتیم تا حالا خودمان یک سورپرایز یا سورپریز واقعی راه میانداختیم.
یا بر سر گشت ارشاد رفتارهای متناقض سر میزند و کلیپ برخورد مأمور در گیشا تمام تلاشهای اخیر برای بهبود تصویر را تحت الشعاع قرار میدهد.
سیاست را چه به شطرنچ چه به پوکر چه به فوتبال تشبیه کنیم نباید بازی ما را حریف بخواند و نتیجه این میشود که در، چون جایی مثل قضیه موضع روسیه جوری میگوییم تعارف نداریم که اسم هم نمیآوریم تا معلوم شود خیلی هم تعارف داریم. با مزه این که روزنامه دولت از وزارت خارجه انتقاد میکند چرا سفیر روسیه را احضار کردید در حالی که باید سفیر امارات را میخواستید.
ما هم جای روسیه وقتی بدانیم ایران به وتوی قطعنامه احتمالی از جانب روسها نیاز دارد خاطرمان آسوده خواهد بود که موضع تندی ابراز نمیشود. یا چین وقتی مشتری اصلی نفت ما در شرایط تحریمی است به خود جرأت میدهد در مورد جزایر موضع بگیرد هر چند به خاطر پروژه بعدی که در نظر داشتند قدری موضع قبلی را تصحیح کردند و غرور روسی این اجازه را هم نمیدهد.
هنر دولت این است که در سیاست خارجی غیر قابل پیش بینی باشد و در اقتصاد و معیشت قابل پیش بینی، اما حالا کار بر عکس شده و همه میتوانند حدس بزنند موضع ایران در قبال فلان موضوع چیست. اما نمیدانیم قیمت تن ماهی تا چه حد گران خواهد شد.
یا به جای این که خود بازی فوتبال غیر قابل پیش بینی باشد نوع مدیریت و جذب بازیکن غیر قابل پیش بینی شده است. از روزی که روسیه کریمه را دوباره به خاک خود ملحق کرد روشن بود برای کل اوکراین خواب دیده به خاطر همین به باتلاق فعلی هدایت شد و غرب غافل گیر نشد. ما چه؟ از این همه کارشناس مدعی چند نفر پیش بینی کرد تا بعد از آن بدانیم طرف کدام یک را باید بگیریم؟
شاید هم نوع پیشبینی جواد لاریجانی شب حمله آمریکا به عراق در جنگ اول و دوره بوش پدر برای عدهای درس عبرت شده تا پیشبینی نکنند. چون در یادداشتی در صفحه آخر روزنامه اطلاعات آمریکا حمله نخواهد کرد و دلایل متعدد آورده، ولی صبح که روزنامه درآمد آمریکا حمله کرده بود!
خود او هم سالهاست ترجیح میدهد به جای تحلیل و پیشبینی به اصلاحطلبان حمله کند یا در کنار برادر در دفاع از حق کاندیداتوری ریاست جمهوری نایستد تا وفاداری کامل خود را ثابت کرده باشد. (تازگیها هم گفته مجلس ششم فقط کار سیاسی کرد و انگار از اول تا آخر در تحصن بودند. این در حالی است که به گفته علی نقی خاموشی عضو ارشد موتلفه و رییس وقت اتاق بازرگانی و عموی آقای مهدی خاموشی اوقاف، مجلس ششم بهترین مجلس در مصوبات اقتصادی بوده و اساسا یکی از دلایل کامیابیهای دولت دوم خاتمی (۸۰ تا ۸۴) در رقم زدن بهترین شرایط اقتصادی در عصر جمهوری اسلامی همین همراهی مجلس ششم بود. با این که تمام مدت دولت دوم این مجلس نبود. با روی کار آمدن مجلس ششم البته جواد لاریجانی نه تنها نمایندگی که ریاست مرکز پژوهشهای مجلس را هم از دست داد).
کوتاه این که شاید روسیه حجم حمایت روزنامه دولت ایران از خودشان را پیش بینی نمیکردند، اما این که اعتراض جدی درنخواهد گرفت قابل پیشبینی بود و این حس تلخ به آدم دست میدهد یعنی دندانهای دستگاه دیپلماسی را شمردهاند؟
بعدالتحریر: آقای قالیباف البته در نطق امروز از روسیه نام برده (یادداشت دیشب نوشته و منتشر شد)، اما تعارفهای اشاره شده در متن یا رودربایستیها و ملاحظات در این نطق هم هویداست. کما این که گفتهاند روسیه که خود قربانی توسعهطلبی غرب است. ما را باش که تا حالا تصور میکردیم روسیه به دنبال توسعه نفوذ خود است نگو که خودروسیه هم قربانی توسعهطلبی غربیهاست. کارل مارکس میگفت کارگران جهان متحد شوید. منظور آقای قالیباف هم شاید این باشد که قربانیان جهان متحد شویم. یعنی روسیه قربانی توسعه طلبی غرب باید کنار ایران قربانی تحریم باشد نه آن طرف. از "مماشات نمیکنیم" در آغاز نطق به ابراز دلخوری و گلههای دو دوست در پایان میرسند. البته همین که گفتهاند برای حفظ این آب و خاک و تمامیت ارضی ایران خونها نثار شده نکتۀ متمایزی است، چون برخی از همفکران ایشان به دنبال القای این امرند که انگیزه رزمندگان در سالهای جنگ ملی نبوده.