محمد زعیم زاده، جانشین سردبیر روزنامه فرهیختگان در یادداشتی نوشت: هر از چند گاهی که احساس میکنم دچار روزمرگی شدهام، یک فیلم را که از ۱۴۰۱ ذخیره کردهام میبینم؛ صحنههای شکنجه آرمان علیوردی عزیز توسط عدهای اراذل را میگویم. لحظات سختی است، هر بار که میبینم نفسم بند میآید، بغض و خشم توأمان روحم را میخراشد، اما تماشایش برایم از سه جهت لازم است؛ اول تماشای صلابت و استحکام و ایمان آرمان و آرمانها و یادآوری فاصله نجومی نگارنده با امثال آنها، دوم مرور خباثت عملههای دشمنان این آب و خاک و سوم اینکه یادمان نرود آن روزهای سخت را؛ روزهایی که طراحی پیچیده دستگاههای امنیتی جبهه ضدایران دقیقا در نقطه غفلت و اصرار ما بر اشتباهاتمان عمل کرد.
چند روزی است فیلمهایی در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشوند، تصویری از زد و خورد در تجمع با موضوع حجاب، ویدئویی کارگردانیشده که فردی با صدای دالبی به کمحجابها تذکر میدهد و مثل بازیهای کامپیوتری تصویر فرد بیحجاب بهعنوان متهم نقش میبندد و... رسانههای رسمی و تلویزیون هم تمامقد آمدهاند پای کار و....
به تابستان ۱۴۰۱ برگردیم، سال قبل شاید همین روزها بود که ویدئویی در فضای مجازی بهشکل گسترده توزیع شد، خانمی به ون گشت ارشاد التماس میکرد فرزندش را نبرند، چون بیماری دارد، چند روز بعد تلویزیون به ماجرای سپیده رشنو پرداخت و بعد هم ماجراهای شهریور ۱۴۰۱ و....
نمیخواهم پیشگویی کنم، تحلیل امنیتی هم ندارم، اما حافظه تاریخی چرا. میگویند برای روشن کردن آتش سه پارامتر لازم است، مواد قابل اشتعال، هوا و البته جرقه! بیایید وقایع ۱۴۰۱ را در یکخط مرور کنیم، انباشت نارضایتی اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، هویتی بهمثابه مواد قابلاشتعال، طراحی پیچیده امنیتی علیه ایران بهمثابه دمنده به شعله و جرقهای که همهچیز را مشتعل کرد، درمورد دو مولفه اول فعلا حرفی ندارم، ولی این آخری که دست خودمان است...
شاید عدهای بگویند این موضع عین انفعال است، اما باور کنید هیچچیز به اندازه ارتجاع به اشتباهات گذشته منفعلانه نیست و هیچچیز به اندازه تدبیر برای متلاطم نکردن جامعه ایرانی عقلانی و از موضع فعال نیست.
انفعال آن است که از ترس بیایده بودن و نداشتن ابتکار یک روش منسوخ و قدیمی را که هیچ مطالعهای اثرگذاری آن را تایید نمیکند تکرار کنیم، انفعال آن است که مرغ یک پا داشته باشد، انفعال آن است که نخواهیم نتایج اقداماتمان مورد مطالعه قرار گیرد و بدون شواهد متقن سیاستگذاری کنیم، انفعال آن است که حتی به دلسوزان انقلاب و کسانی که موافق حجاب هستند هم پاسخ ندهیم که این مسیر تاکنون چه ثمراتی برای ما داشته است؟ روزبهروز به حجم شبهات اضافه کنیم تا حتی عدهای شک کنند که نکند واقعا در هستههای تصمیمگیری در حوزه اجتماعی نفوذی صورت گرفته باشد.
حجاب یک واجب شرعی است که حکومت ملزم است دربارهاش دخالت موثر کند. دعوا دقیقا نه بر سر اصل حجاب یا اصل دخالت حکومت، بلکه بر سر موثر بودن این روشهاست، اوضاع حجاب هرطور که هست حاصل اتفاقات یکسال و دوسال نیست، سیاستگذاری چنددههای در حوزههای اقتصاد و فرهنگ و سیاست و... و برخی کژکارکردیها در اجرای ارزشهای پایه جامعه، چون عدالت و آزادی را تحتتاثیر قرار داده است و تا این ارزشها گامبهگام بهبود پیدا نکنند، اتفاق مثبت مهمی در مقوله پوشش و حجاب هم نمیافتد.
میگویند جانمایه استکبارستیزی قاعده نفی سَبیل است، یعنی هرکس هر چقدر مسیر را برای تسلط استکبارستیزی فراهم کند به استکبار خدمت کرده، اینکه بدانیم ایرانستیزان طراحی پیچیدهای دارند و همزمان راه را برای سوءاستفاده آنها فراهم کنیم، آیا با فریادهای استکبارستیزانه جور درمیآید؟ آیا شما واقعا دلتان به حال آرمان و آرمانها میسوزد؟