هممیهن نوشت: وقتی در مجلس هشتم، اختلاف نمایندگان حامی احمدینژاد و نمایندگان حامی لاریجانی و دیگر اصولگراها بالا گرفت، نخستین جرقههای تشکیل «جبهه پایداری» زده شد. ریشههای فکری این جبهه در مجلس هشتم و با راهاندازی یک فراکسیون به نام «فراکسیون انقلاب اسلامی» شکل گرفت و در بیانیه تشکیل خود اعلام کردند که بهدنبال قانونمند کردن ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و اندیشههای امام هستند.
فراکسیون فعالیت خود را در مجلس هشتم ادامه داد، اما این فعالیتها به تشکیل جبهه پایداری منجر نشد، در نهایت و در آستانه برگزاری انتخابات مجلس نهم، جبهه پایداری با حضور برخی از وزرا و اعضای کابینه احمدینژاد و نمایندگان مجلس اعلام موجودیت کرد. هرچند که فعالیت رسمی خود را یک سال بعد، یعنی در خرداد سال ۹۱ شروع کرد.
ساز ناکوک جبهه پایداری از همان ابتدا با اصولگرایان روشن بود؛ چه آنکه در مجلس نهم تلاش کردند تا فراکسیون اکثریت را تشکیل دهند، اما در این هدف ناکام ماندند و چه فراکسیون رهروان ولایت حامی لاریجانی دست بالای این مجلس را به دست آورد. حالا این روزها اگرچه فاصله زمانی تا انتخابات مجلس دوازدهم زیاد است؛ اما جبهه پایداری فعالیت انتخاباتی خود را آغاز کرده و با خط و نشان کشیدن برای سایر اصولگرایان به دنبال سهمخواهی هر چه بیشتر است.
چنانچه حساب توئیتری منتسب به این جریان این روزها باردیگر به راهبرد «انتخاب اصلح» و عدم «عدول از ارزشها و اصول» پرداخته و آن را ارجح بر «لیست واحد» اصولگرایان عنوان کرده است. اینکه استراتژی جبهه پایداری در این دوره چیست؟ از آن دست سوالاتی است که پاسخ به آن نقشه راه اصولگرایان در انتخابات و احتمال ائتلاف یا عدم شکلگیری لیست واحد در این جریان را برملا میکند.
جبهه پایداری را میتوان بهعنوان یکی از اقتدارگراترین و افراطیترین گروههای سیاسی در ایران دانست. این جبهه به جبهه اصولگرایان تندرو شهرت دارند و رادیکالترین اظهارنظرهای سیاسی را میکنند. مرحوم مصباحیزدی رهبر معنوی جبهه پایداری بود و باورش نسبت به جمهوری در سخنانش کمرنگ بوده است، او معتقد بود ملاک دانستن صرفا رای مردم خلاف احکام اسلامی است و میگفت: «متاسفانه برخی باورشان این نیست که حکم اسلامی مقدم بر رأی مردم است.» مخالفتهای جدی این جبهه در مذاکرات برجام، تلاش برای غالب ساختن خوانش خودشان در طرح امر به معروف و نهی از منکر و موضعگیریهای آنها در زمینه حجاب و اتفاقاتی که پس از اعتراضات سال ۱۴۰۱ رخ داد، نمونههای بارزی از تندرو بودن فعالیت این جبهه بود. همچنین این روزها این جریان بهشدت بهدنبال «اصلاح قانون انتخابات» است.
چنانچه مجید متقیفر، سخنگوی این جبهه در سخنان اخیر خود «خواهان پیگیری همه فرهیختگان، صاحبان تریبون، بزرگان و صاحبمنصبان در پیگیری اصلاح قانون انتخابات» شد و حرکتی که از سوی مجلس در جریان بود را ناکافی عنوان کرد. به نظر میرسد جبهه پایداریها منفعت خود را در محدودسازی فضای انتخابات مجلس میبینند، چراکه بهشدت بر تصویب اصلاح قانون انتخابات تاکید دارند. طرحی که به اعتقاد فعالان سیاسی و کارشناسان، طرحی محدودکننده برای مشارکت است و با ارائه این طرح درصدد غیررقابتیتر کردن فضای انتخابات هستند و شاید یکی از مهمترین بخشهای آن به همین تناسبی شدن انتخابات و بسط ید نهادهای مسئول در ردصلاحیتها باز میگردد که احتمالاً مهمترین نتیجهاش، حذف و ردصلاحیت بیشتر و در نهایت کاهش مشارکت است.
پایداریها پس از پاکسازی سیاسی گستردهای که در سه انتخابات اخیر مجلس، شورای شهر و ریاستجمهوری انجام شد، کرسیهای مهمی را بهدست آوردند، اما آنها همچنان دست بالا را ندارند و رقبای درونجریانی اصولگرا فاصله بین آنها و اهدافشان به شمار میروند. چنانچه تاکنون این جریان در همراهسازی سایر اصولگرایان با خود چندان موفق و توانمند نبوده است. بر همین اساس است که به نظر میرسد آنها بهدنبال یکدستسازی عمیقتر یا همان «خالصسازی» هرچه بیشتر هستند و این برایشان محقق نمیشود مگر با به دست آوردن اکثریت قاطع در مجلس، دولت و شوراها. هرچند که با یک نظارت و ردصلاحیت حداکثری در انتخابات گذشته، چهرههای اصولگرا بیشتر کرسیهای مجلس را از آنِ خود کردند، اما پایدارییها، شخصیتهای اصولگراها و سایر گروهها و تشکلهای همسو را هم برنمیتابند، صافی جبهه پایداری ریزتر شده و میخواهند با حضور حداکثری پایداریها، مجلسِ یکدستتری ایجاد کنند. حال یا مجلس همسوتر با دولت میشوند یا قدرت چانهزنیشان با دولت چنان بالا میرود که دولت را همسو با مجلس میکنند.
فعلاً که به نظر میرسد این جریان در مجلس در تلاش است نظر دولت را برای فعالیتهای بعدی و تصمیمات آتی جلب کند. چنانچه پس از بخشنامه اخیر معاون سیاسی وزیر کشور مبنی بر محدود کردن ارتباط با وزیر کشور، صدای همه نمایندگان مجلس بلند شد و کار تا استیضاح وزیر کشور پیش رفت، اما این پایداریها بودند که در تیم دولت و وزارت کشور قرار گرفتند؛ حسین جلالی، عضو جبهه پایداری در گفتگو با روزنامه اعتماد، درخواست قالیباف و برخی نمایندگان برای برکناری معاون سیاسی وزیر کشور را باجخواهی و زیادهخواهی خواند و اعلام کرد که «وزیر کشور نباید تسلیم باجخواهی عدهای شود.» البته نزدیکان این جریان در دولت کم نیستند و این ارتباطات و همراهیها ریشهدار است.
پایداریها که تاکنون از ارائه آمار دقیقی نسبت به تعداد نماینده هایشان در مجلس سر باز زدند، قطعاً دریافتهاند که تندرویهایشان در جبهه خودیها هم خواهان چندانی ندارد، اما دست از تلاش برای آنکه نیروهای حداقلی خود را به صورت حداکثری بر صندلیهای مجلس بنشانند؛ برنمی دارند و برای این خواسته، از تمام ابزارهای موجود استفاده خواهند کرد.
هرچند که اعضای جبهه پایداری، در بیان و اظهارنظرها بر وحدت تاکید دارند؛ همانند سخنان صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری، در نشست سیاسی دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی که اردیبهشتماه برگزار شد و گفته بود: «برای رسیدن به یک لیست واحد همیشه در تلاش هستند تا در صورت امکان با گروهها و جریانهای انقلابی به حداکثر اشتراکات ممکن برسند.» یا گفتههای متقیفر، سخنگوی این جبهه، که در آخرین روز خردادماه اعلام کرد: «مهمترین موضوعی که مطرح است و همه دوستداران نظام باید توجه کنند وحدت حول محور گفتمان پیشبرنده است که ما باید سعی کنیم به آنچه که رهنمودهای امامین انقلاب است، در خصوص برگزاری پرثمر انتخابات عمل کنیم تا نتیجه انتخابات به نفع مردم و نظام رقم بخورد. عدول از این شاخصها همیشه با خسران و زیان مواجه بوده، پس بنابراین هرگونه علایق و سلایق گروهی و فرقهای باید کنار برود و رهنمودهای راهگشای مقام عظمای ولایت ملاک عمل باشد.»
علاوه بر آن، این جریان بهشدت پیگیر «اصلاح قانون انتخابات هستند»، اما در کنار این صحبتهای وحدتآفرین اعضای جبهه پایداری، نشانی از عمل به این موضوع نیست. آنها با برخی از چهرههای مهم و تاثیرگذار اصولگرا دچار اختلافنظرهای فراوانی هستند. یکی از بارزترین این اختلافات بین قالیباف و پایداریها است، هرچند که قالیباف در نهایت در انتخابات مجلس یازدهم، بهعنوان سرلیست وحدت انتخاب شد، اما پس از ورود به مجلس، از وحدت بین جبهه پایداریها و دیگر اصولگراها خبری نبود. پایداریها ضربههای سیاسی و رسانهای سنگینی به قالیباف زدند؛ از اصرار به اجرای لایحه حجاب و عفاف تا ماجرای شاسیبلندها، تا انتقادات پی در پی به هیئت رئیسه، مواردی است که تحلیلها آن را دام پایداریها برای براندازی قالیباف از صندلی ریاست مجلس میدانند.
به نظر میرسد طرح دو موضوع «وحدت» و «صلح» از سوی این جریان، چیزی به جز تلاش برای ایجاد ائتلاف با محوریت خودشان و حول لیست پیشنهادیشان نیست. به عبارتی آنها بهدنبال تبدیل شدن به مرکز ثقل جریان اصولگرایی هستند. بر همین اساس با دست پس میزنند و دم از عدم عدول از ارزشها و اصول را پیش میکشند و با پا پیش میکشند و خواهان وحدتند. از همین روست که در کنار آن سخنان وحدتآفرین؛ صادق محصولی در نشست سیاسی دانشجویی دانشگاه علامه، راهبرد انتخاباتی جبهه پایداریها را «انتخاب اصلح» اعلام میکند و میگوید: «نه اینکه صرفاً بهدنبال کسی برویم که رأیآوری بیشتری داشته باشد، اما نمره او پایین باشد. آن کسی که اصلح است را باید متقاعد کنیم به صحنه بیاید. ما در عین اینکه هیچگونه منعی از ارائه یک لیست واحد نداریم، اما نباید اینگونه باشد که به هر قیمتی یک لیست واحد ارائه دهیم؛ بهعبارت دیگر نمیتوان بهخاطر لیست واحد از اصول و رعایت و ملاحظه شاخصها عدول کنیم.» و در نهایت شاهد تخطئه سایر جریانهای اصولگرا مانند قالیباف و حامیان آنها هستیم.
محمد مهاجری روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا:نفع پایداریها در کاهش مشارکت مردم است
محمد مهاجری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا معتقد است که دولت رئیسی با جبهه پایداری در حال برنامهریزی برای مهندسی انتخابات مجلس هستند. مهاجری در گفتگو با روزنامه هممیهن، از استراتژیهای انتخاباتی جبهه پایداری در انتخابات پیش رو میگوید. این مصاحبه در ادامه میآید.
تحلیل شما درباره حضور جبهه پایداری در انتخابات مجلس پیش رو چیست؟ آیا جبهه پایداری از قدرت دولت برای حضور در انتخابات مجلس استفاده خواهد کرد؟
جبهه پایداری در انتخابات امسال متحد استراتژیک شخص آقای رئیسی خواهد بود؛ بنابراین با استفاده از رانت بالقوهای که وجود دارد، دنبال این هستند که در جهت رساندن قدرت حزبی خود به یک قدرت حداکثری از این رانت استفاده کنند و در پارلمان مجلس بهدنبال حداکثر کرسیها هستند. براساس نظرسنجیها، جبهه پایداری به دنبال فرایندی است که مشارکت مردم به حداقل برسد تا از طریق چنین انتخاباتی بتوانند کرسیهای بیشتری را در مجلس بهدست آورند. از طرفی تحلیل و برداشت من این است که برای دولت، هر مجلسی، ولو با ۲۰ درصد آرا مزاحم تلقی خواهد شد به همین دلیل در نظر ندارد که انتخابات مجلس انتخابات پرقوت و پرمشارکتی باشد. دولت میخواهد یک مجلس ضعیفی وجود داشته باشد که نه در استیضاح، نه در سوال و نه در اقدامات نظارتی دیگر، این قدرت را نداشته باشد که جلوی دولت بایستد؛ بنابراین جبهه پایداری همه تلاش خود را خواهد کرد در انتخابات امسال بهعنوان متحد استراتژیک آقای رئیسی، در کاهش مشارکت مردم در انتخابات نقش داشته باشد.
صادق محصولی میگوید که این جبهه همواره برای رسیدن به یک لیست واحد در تلاش است تا در صورت امکان با گروهها و جریانهای انقلابی به حداکثر اشتراک ممکن برسد. از طرفی معتقد است که در مسائل مهم کشور دنبال معامله نیستند، با توجه به اینکه پایداریها سروصدا و قدرت زیاد و افراد کمی دارند، فکر میکنید با سایر جریانهای اصولگرا لیست مشترک ارائه خواهند داد؟
مواردی که در بالا به آن اشاره کردم، به عنوان فرض اولیه بود. در فرض ثانویه که در واقع فرض واقعیتر است، زمانی که جبهه پایداری متوجه شود میزان محبوبیتاش در جامعه چقدر خواهد بود، (که قطعاً در نظرسنجیها آن را خواهد فهمید) ممکن است با برخی از جناحهای اصولگرا وارد مذاکره شود تا سهم بیشتری بگیرد. جبهه پایداری یک تشکیلات فعال است و بهدنبال این است که در هر ائتلافی بیشترین سهم را برای خود بردارد و الان به این دلیل که متحد دولت محسوب میشود، اگر در هر ائتلافی هم شرکت کند، بهدنبال سهم بیشتر خواهد بود. اینکه الان میبینید، جبهه پایداری به مقابله با جریان آقای قالیباف، یا هر چهره دیگری میرود، به این معنا نیست که در آینده با او ائتلاف نکند، آنها از الان توپخانه خود را راه میاندازند و تخریب را شروع میکنند تا بتوانند با تخریب طرف مقابل موقعیت او را کاهش دهند تا زمانی که قرار بر ائتلاف شد، سهم بیشتری را از آنها دریافت کنند.
در صحبتهای خود گفتید برمبنای نظرسنجیها میخواهند ببینند چقدر طرفدار دارند، حداقل در تهران با وجود همه انتقادهایی که به مجلس و دولت وجود دارد، آقای قالیباف چهره شناختهشدهای بین مردم است، فکر میکنید آیا این موضوع میتواند یکی از دلایلی باشد که پایداریها با آقای قالیباف به ائتلاف نرسند؟
آقای قالیباف از نظر من بهدنبال یک بازی دوگانه است؛ اول اینکه بتواند رئیس مجلس شود و دوم اینکه، از صندلی ریاست مجلس برای رسیدن به کرسی ریاستجمهوری ۱۴۰۴ استفاده کند. به همین دلیل، جریان جبهه پایداری، با یک پارادوکس مواجه است، از یک طرف اگر به نفع آقای قالیباف کار کند، عملاً آقای رئیسی را برای انتخابات ۱۴۰۴ ضعیف میکند و اگر بخواهد آقای قالیباف را تضعیف کند، به این معنا است که مجبور است به اصولگرایان سنتی و اصولگرایان معتدل میدان بیشتری دهد. به همین دلیل باید منتظر ماند و دید جبهه پایداری چه تصمیمی در مقابل آقای قالیباف خواهد گرفت. برداشت من این است که آنها سعی میکنند یک قالیباف ضعیف و فردی قابل ائتلاف درست کنند. از طرفی آقای قالیباف هم سعی میکند جریان نسبتاً مقتدری را در مجلس همراه خود داشته باشد که اگر در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴ پیروز شد، زحمت کمتری برای مواجهه با یک مجلس مستقل داشته باشد.
اعضای جبهه پایداری در صحبتهای خود از انتخاب اصلح زیاد سخن میگویند، آیا استراتژی در پشت این کلید واژه وجود دارد؟
جبهه پایداری همیشه انتخاب اصلح را مطرح میکند، اما این یک اصطلاح بازاری است. در واقع یک بازی سیاسی است که براساس آن عبارتی درست میکنند تا برخی از طرفداران به شدت متعصب خود را راضی و قانع کنند، اما این جز یک کلک سیاسی به طرفداران جبهه پایداری نیست. جبهه پایداری یک تشکیلات کاملاً کاسبکارانه است و در رأس آن آقای محصولی بهعنوان یک تاجر خبره، راههای تجارت اقتصادی با استفاده از قدرت سیاسی را خوب بلد است.