سینما میتواند ابزاری برای تغییر سیاسی و بهبود جامعه باشد. از زمان ظهورش، رسانه سینما انعکاس گر دنیای واقعی بوده و ساختارهای سیاسی و اجتماعی که بر ما حاکمند را به نقد کشیده است. اما چطور سینما به عنوان یک رسانه بصری، به موضوعاتی انتزاعی و غیرقابل دیدن مانند سرمایه داری یا همان کاپیتالیسم میپردازد؟ بسیاری از فیلمسازان روی نقصها و کمبودهای این سیستم اقتصادی تمرکز کرده و این کار را با نشان دادن اثرات طمع ورزی ساختارهای اقتصادی و تجاری روی مردم عادی، تاثیر مصرف گرایی و شخص گرایی روی سلامت ذهن و ناآرامی اجتماعی در نتیجه بی عدالتی، انجام داده اند. در ادامه این مطلب میخواهیم شما را با ۱۰ فیلم برتر و جذاب تاریخ سینما در مورد انتقاد از سرمایه داری و مصرف گرایی آشنا کنیم.
فیلم Modern Times ساخته چارلی چاپلین نه تنها یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما بلکه یکی از تند و تیزترین نقدها نسبت به سرمایه داری صنعتی در اولین روزهای ظهورش بود. چاپلین در این شاهکار کمدی بار دیگر شخصیت ولگرد ریز جثه را باز میگرداند و او را در یک کارخانه به کار میگیرد، جایی که رییسش دائماً به دنبال افزایش کارآیی و راندمان کاری کارگران است. در یکی از سکانسهایی که الهام بخش میلیونها سکانس تقلیدی شد، چاپلین در مقابل خط تولید کارخانه دیده میشود، وقتی ناگهان سرعت ماشین آلات افزایش یافته و این کارگر مبهوت نمیتواند با سرعت آن پیش برود و به همین خاطر دیوانه شده و سر از زندان در میآورد. با اتکا به سبک بازیگری ژست مآبانه مشهورش، چاپلین یک نقد ساده، اما موثر را بر تولیدگرآیی مکتب کاپیتلیسم و وسواس سودآوری آن به تصویر میکشد.
در این فیلم، چاپلین به عنوان بازیگر و کارگردان فیلم حتی نیازی ندارد یک کلمه دیالوگ منسجم به زبان بیاورد تا داستانی را خلق کند که کارگران بتوانند آن را درک کنند، حتی برای دنیای مدرن، زیرا بی عدالتی در محیط کار بدتر از قبل شده و کاپیتالیسم به رویکرد خود در اولویت دادن به پول و سود در مقابل زندگی و سلامت کارگران ادامه میدهد. در سال ۱۹۸۹، فیلم Modern Times یکی از اولین ۲۵ فیلمی بود که به خاطر اهمیت فرهنگی، تاریخی و زیبایی شناختی اش توسط کتابخانه کنگره برای نگهداری در بایگانی ملی فیلم ایالات متحده انتخاب شد
فیلم The Godfather اولین فیلمی نیست که به ذهن میرسد وقتی در مورد کاپیتالیسم صحبت میکنیم. البته که شاهکار گنگستری فرانسیس فورد کوپولا به وضوح به موضوعاتی مانند وفاداری، خانواده و خشونت میپردازد، اما خود کارگردان مدعی شده که این فیلم تمثیلی از فساد موجود در سرمایه داری است. در نامهای به مارلون براندو که به تازگی از دریافت اسکار برای فیلم پدرخوانده خودداری کرده بود، کوپولا تلاش دارد او را به بازگشت به دنباله این فیلم ترغیب کند، با گفتن این که داستان خانواده کورلئونه تنها تمثیلی برای نشان دادن این موضوع است که چطور مافیا تمثیلی از کاپیتالیسم و آمریکاست، که از هیچ تلاشی برای محافظت و ابدی کردن خودش فروگذار نمیکند.
کوپولا در ادامه میگوید که حتی اگر براندو در قسمت دوم پدر خوانده حاضر نشود نیز او به رویه انتقادی خود از سرمایه داری در داستان فیلم ادامه خواهد داد، اما اگر براندو در آن حضور یابد بهتر خواهد بود و میتواند با ایده هایش در شرایطی که وی روی سناریو کار میکند، به کارگردان کمک کند. فیلم The Godfather با نشان دادن اینکه چطور افراد با چنگ و دندان از ثروت خود محافظت میکنند به انتقاد از رویای آمریکایی میپردازد و میگوید که دلیل این تقلا این است که این افراد میدانند که فقر و تهیدستی در سیستم سرمایه داری تا چه اندازه سخت است. فیلم پدر خوانده یکی از محبوبترین و بهترین فیلمهای تاریخ سینماست، فیلمی با فیلمبرداری بی نقص، بازیهای تحسین برانگیز و داستانی هوشمندانه در مورد نقاط ضعف سرمایه داری در آمریکا.
فیلم Norma Rae درامی به کارگردانی مارتین ریت و بر اساس داستان واقعی کریستال لی ساتن است. سالی فیلد در فیلم نقش نورما ری را بازی میکند، یک زن اهل کارولینای شمالی که قدم در مسیر کاری خانواده اش گذاشته و در یک کارخانه نساجی محلی مشغول به کار میشود. اما دستمزدی که برای کار طولانی مدت و دشوار در این کارخانه داده میشود بسیار ناچیز است و به دلیل شرایط کاری ناخوشایند، بسیاری از کارگردان در وضعیت سلامتی ناخوشایندی به سر میبرند. بعد از گوش دادن به صحبتهای یک فعال کارگری، نورما وارد عرصه اتحادیه سازی در محیطهای کاری شده و تلاش دارد همکارانش را نیز تهییج کند، موضوعی که خشم خانواده، نامزد و البته صاحبکارانش را در پی دارد.
فیلم Norma Rae یک داستان تکان دهنده و ویرانگر از انسجام و اتحاد، شرافت و شجاعت است که نشان میدهد چطور کارگران برای یک آینده بهتر با هم متحد میشوند. در روزگاری که زنان در حال بدست آوردن استقلال و ورود به عرصه کار در دینای سرمایه داری هستند، این فیلم نشان میدهد که چطور یک زن معمولی به پا خواسته و خواستار آزادی در خانه و محیط کار است. فیلم نورما ری با بازی پرانرژی و بی نقص سالی فیلد به یک شاهکار موثر سینمایی تبدیل میشود، فیلمی که جایزه اسکار و کن بهترین بازیگر زن نقش اول را برای فیلد در پی داشت.
فیلم They Live ساخته جان کارپنتر یک فیلم علمی تخیلی در مورد آوارهای بی نام است که وقتی یک عینک مخصوص را به چشم میزند متوجه پیامهایی مخفی در رسانههای اجتماعی میشود. با این عینک عجیب، بیلبوردهای که اطراف او دیده میشوند از عباراتی مانند «اطاعت کن»، «سازگار شو» و «مصرف کن» میگویند و بدین ترتیب رفته رفته متوجه توطئه یک طبقه حاکم فرازمینی میشود که سعی دارند انسانها را به سمت مصرف گرایی و رضایت از سرمایه داری سوق دهند. البته فیلم کارپنتر مملو از حفرههای داستانی و تصاویر مضحک و البته جلوههای ویژه بی کیفیت است، اما بسیاری پیام ضد سرمایه داری آن را تحسین میکنند.
فیلم They Live یک انتقاد بامزه و سبک از مصرف گرایی و نئولیبرالیسم است که اغلب به عنوان موضوعاتی بسیار جدی در نظر گرفته میشوند و امروزه طرفداران زیادی در سیاست و اقتصاد دارند. این فیلم نارضایتی رو به افزایش در میان جوامع سرمایه داری و لیبرال، از جمله جامعهای که خود کارپنتر در آن زندگی میکند، را با سیاستهای زندگی حداقلی و ساده زیستانهای که رونالد ریگان در دهه ۸۰ میلادی به اجرا گذاشت به تصویر میکشد. این فیلم یک کالت کلاسیک فوق العاده است که بسیار پیشروتر از زمان خود بود.
اقتباس سینمایی مری هارون از رمان American Psycho نوشته برت ایستون الیس به تاثیرات روانشناختی کاپیتالیسم روی انسانها میپردازد. با بازی کریستین بیل در نقش پاتریک بیتمن، این فیلم در مورد یک بانکدار ثروتمند و شیک پوش نیویورکی است که در خفا یک قاتل سریالی بوده و افراد بی خانمان را به قتل میرساند. فیلمهای زیادی هستند که به شخصیتهای ثروتمند و جاه طلبی اینچنینی میپردازند، مانند آنچه در فیلم Wall Street دیده میشود، اما هیچ کدام به اندازه American Psycho خوب و موثر نبوده اند. با بازیهای بی نقصی از ویلم دفو، جرد لتو و ریس ویثرسپون، این فیلم از یک کمدی تاریک بامزه برای نشان داده انگیزههای مهلکی که سرمایه داری به ما میدهد، استفاده میکند.
این فیلم نشان میدهد که چطور این سیستم باعث میشود انسانها به رباتهای بدون قلب تبدیل شوند که دائماً به دنبال راههایی برای بهبود زندگی باشند، فارغ از اینکه این بهبود چه تاثیر مخربی بر روی زندگی دیگران دارد. در حالی که در این فیلم در نشان دادن شرایط اقتصاد جهان بزرگنمایی میشود، اما این اغراق کمک میکند روشن شود که چطور سیستمهای سرمایه داری بر روان انسانها تاثیرگذار بوده و انسانهایی بدون اخلاق خلق میکنند که تنها به خودشان اهمیت میدهند. شخصی گرایی و سرمایه داری در این فیلم به بدترین شکل ممکن با بدترین اثرات اجتماعی و فردی به تصویر کشیده میشوند.
فیلم The Queen of Versailles به کارگردانی لورن گرینفیلد یک مستند بی نقص در مورد افراط و زوال سرمایه داری است. این فیلم زندگی جکی و دیوید سیگل به عنوان مالکان میلیاردر هولدینگ Westgate Resorts را روایت میکند که خانه رویاییشان به نام ورسای را میسازند، بزرگترین و گرانقیمتترین خانه تاریخ ایالات متحده. وقتی بحران اقتصادی رخ میدهد، کل خانواده باید خود را با شرایط اقتصادی واقعی جدید وفق دهد. با الهام از کلیشههای ریالیتی شوهایی مانند The Real Housewives و رویکرد مشاهده گری هوشمندانه مستندگونه، این فیلم باعث میشود که مخاطب با شخصیتهای اصلی داستان همزادپنداری کند، اما همزمان به او امکان میدهد که از بین رفتن حیات یک درصد جامعه به خاطر سبک زندگی این خانواده و خانوادههای مشابه را نیز ببیند. The Queen of Versailles یک نقد قاطع و تند نسبت به نابرابری و پنجرهای به درون مهمترین لحظات سرمایه داری آمریکاست. ازرا کلین از روزنامه واشنگتن پست این فیلم را بهترین فیلم در مورد رکورد بزرگ اخیر اقتصاد آمریکا و جهان دانسته است.
بعد از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸، طبقه کارگر و متوسط ایالات متحده از اتفاق ویرانگری که برایشان رخ داده بود در حیرت مانده بودند. میلیونها خانه توسط بانکها تصاحب شده، هزاران حساب پس انداز از بین رفته یا ارزش گذشته خود را از دست داده و میلیاردها دلار متعلق به مالیات دهندگان، برای نجات بانکها هزینه شد. فیلم The Big Short ساخته آدام مک کی فیلمی جذاب و بی نقص برای هر کسی است که میخواهد این بحران اقتصادی بزرگ را بشناسد، و به طور کلی سرمایه داری را، زیرا این فیلم شاهد حضور کوتاهی از سلبریتیهایی مانند مارگو رابی، آنتونی بوردین و سلنا گومز است که دیوار چهارم را شکسته و با زبانی قابل درک به توضیح تئوری اقتصادی سرمایه داری میپردازند. این فیلم داستان بانکداری با بازی استیو کارل را روایت میکند که از قبل ترکیدن حباب بخش مسکن را پیش بیین کرده و روی سقوط بازار سهام شرط بندی میکند. جدای از اینکه خطرات سرمایه داری بدون کنترل و طمع بی پایان بخشهای مالی را به تصویر میکشد، فیلم The Big Short با کمدی، بازیهای بی نقص و داستان پیچیده و جذابش، مخاطب را سرگرم میکند.
به کارگردانی بوتس رایلی که خود را یک کمونیست میداند، فیلم Sorry To Bother You یک کمدی پوچ گرایانه است که به نقاط ضعف سرمایه داری پوزخند میزند. لاکیتا استنفیلد در نقش کاسیوس ظاهر میشود، مردی که در یک مرکز خدمات پاسخگویی مشغول به کار شده و با استفاده از زمان چرب و نرم سفیدپوستانه خود پلههای ترقی را در محل کارش طی میکند. اما موفقیت او به سرعت باعث خراب شدن رابطه اش با دوستان و همکارانی شده که قصد دارند با هم اتحادیه تشکیل دهند. این فیلم صبغهای سوررئال به خود میگیرد، وقتی کاسیوس از یک آزمایش شوکه کننده که توسط مدیرعامل شرکت انجام شده، پرده بر میدارد. فیلم Sorry To Bother You یک هجو جادویی از شغلهای بی آینده امروزی است، اما همزمان تحلیلی بین حوزهای از سرمایه داری است که در مطالعه فلسفه سرکوب، به موضوعاتی مانند نژاد و جنسیت نیز نقب میزند. بوتس رایلی همچنین مدعی شده که آرمی همر را در نقش مدیرعامل خوشرو و مهربان فیلم به کار گرفته، زیرا میخواسته ایده سرمایه داری جدید را به تصویر بکشد. تماشای این فیلم به کسانی که قصد درک جهان کنونی و مدتی خندیدن علاقه دارند توصیه میشود.
بونگ جون هو کارگردان سرشناس کرهای یکی از بهترین روایتگران سینمای مدرن است، به ویژه وقتی پای سرمایه داری در میان باشد. با Snowpiercer، او یک داستان هیجان انگیز در مورد جداسازی طبقاتی خلق کرد و Okja یک انتقاد بسیار جذاب از طمع سازمانها و بدرفتاری با حیوانات بود. اما بهترین بیانیه ضد سرمایه داری بونگ جون هو تاکنون فیلم Parasite است. این فیلم نیمه کمدی، نیمه تریلر است که داستان یک خانواده فقیر در سئول را روایت میکند که با نقشهای پیچیده وارد خانه یک خانواده ثروتمند میشوند. شخصیتهای فیلم انسانهایی بسیار باتجربه و کارآمد در نقش معلم، خدمتکار و راننده هستند، اما وقتی یک راز خانوادگی عجیب فاش میشود، همه چیز به هم میریزد.
فیلم Parasite یک تصویرسازی تکان دهنده و سرگرم کننده از تفاوت طبقاتی در جامعه کنونی کره جنوبی است، کشوری که در سالهای اخیر با رشد اقتصادی بسیار زیادی مواجه شده و در این فیلم شاهد ترکیب بی نقص فیلمبرداری، یک داستان جذاب و چند لایه و یک تشریح جامعه شناختی از بی عدالتی و نابرابری هستیم. شاید به همین خاطر باشد که پاراژیت به اولین فیلم غیرانگلیسی زبانی تبدیل شده که جایزه اسکار بهترین فیلم سال و جایزه نخل طلایی کن به عنوان دو جایزه برتر سینمای جهان را بدست آورد.
منبع: روزیاتو