آزمایش گانزفلد، یک مطالعه علمی جذاب است که برای کشف پدیده ادراک فراحسی (ESP) انجام میشود. هدف این رویکرد تجربی ارائه بینشی در مورد وجود بالقوه ارتباط تله پاتیک و تواناییهای روانی است.
به گزارش خبرآنلاین، آزمایش گانزفلد که در دهه ۱۹۷۰ توسط فراروانشناسان توسعه یافت، به عنوان ابزاری برای بررسی پدیدههای تله پاتیک و روانی پدیدار شد. اصطلاح "گانزفلد" به تکنیکی اشاره دارد که برای القای حالت محرومیت حسی خفیف، از بین بردن محرکهای بیرونی و تسهیل حالت ذهنی پذیرا استفاده میشود. این آزمایش از مطالعات قبلی در فراروانشناسی الهام میگیرد و بر این باور استوار است که افراد خاصی توانایی دسترسی به اطلاعات فراتر از محدوده حواس سنتی را دارند.
آزمایش گانزفلد در دهه ۱۹۸۰ زمانی که جزء برجسته تحقیقات فراروانشناختی شد، به رسمیت شناخته شد. هدف آن ارائه شواهد تجربی برای تله پاتی و روشن بینی بود که از اشکال ESP در نظر گرفته میشوند. در حالی که این آزمایش با تردید و انتقاد مواجه شده است، اما همچنان به اشکال مختلف انجام میشود و به بحثهای جاری در زمینه فراروانشناسی کمک میکند.
آزمایش گانزفلد شامل یک محیط کنترل شده است که در آن یک "فرستنده" و یک "گیرنده" شرکت میکنند. فرستنده معمولاً شخصی است که یک تصویر یا ویدیوی هدف را که به طور تصادفی انتخاب شده مشاهده میکند، در حالی که گیرنده در حالت گانزفلد است و انزوای حسی را تجربه میکند. وظیفه گیرنده توصیف یا ترسیم تصویر یا ویدیوی مورد نظر بدون ورودی حسی مستقیم است.
این روش معمولاً از یک پروتکل استاندارد پیروی میکند. گیرنده در حالت آرام قرار میگیرد، اغلب با استفاده از نویز سفید، نور ملایم و نیم توپهای پینگ پنگ روی چشمان آن. هدف این تنظیم کاهش تحریک حسی خارجی و ایجاد حالت پذیرایی برای ادراک فراحسی بالقوه است.
در طول جلسه گانزفلد، گیرنده تشویق میشود تا هرگونه برداشت، تصویر، افکار یا احساسی را که ایجاد میشود، توصیف یا ترسیم کند. فرستنده که در معرض هدف خاصی قرار گرفته است، بعداً تصویر یا ویدیوی مورد نظر را برای مقایسه با توضیحات گیرنده فاش میکند. تجزیه و تحلیل آماری برای ارزیابی دقت ادراک گیرنده و تعیین اینکه آیا نتایج فراتر از انتظارات شانسی است یا خیر، استفاده میشود.
آزمایش گانزفلد طیف وسیعی از نتایج را به همراه داشته است، برخی از مطالعات نشان میدهد که نتایج آماری قابل توجهی وجود تله پاتی یا ESP را پشتیبانی میکند، در حالی که برخی دیگر هیچ شواهد قطعی پیدا نکرده اند. منتقدان استدلال میکنند که نقصهای روششناختی، سوگیری آزمایشگر، و احتمال نشت حسی یا نشانههای غیرعمدی ممکن است اعتبار یافتهها را تضعیف کند. علاوه بر این، ماهیت ذهنی تجربیات گیرنده چالشهایی را در کمی سازی و تکرار نتایج به وجود میآورد.
در حالی که آزمایش گانزفلد با انتقاداتی مواجه شده است، طرفداران استدلال میکنند که نتایج مثبت آماری قابل توجهی در برخی از مطالعات مستلزم بررسی بیشتر است. آنها بر نیاز به رویکردی باز و تمایل به کشف پدیدههای غیر متعارفی که درک ما از آگاهی و پتانسیل انسانی را به چالش میکشند، تأکید میکنند.