وقتی سرمایه نیست یا کم است، شرایط رشد مطلوب نیست، محصول را بازار پس زده، کیفیت لازم ایجاد نشده و حیات استارتاپ در معرض خطر قرار گرفته، لازم است که تغییر مسیر یا پیوت صورت بگیرد. کمپانیهای بزرگی مثل یوتیوب، اینستاگرام، پینترست و اسلک با ارزشهای میلیارد دلاری، حاصل تغییر مسیر شجاعانه هستند.
به گزارش تجارتنیوز، پیوت در معنای لغوی به تغییر کامل در روش انجام کاری گفته میشود. در بافت کسبوکار، پیوت تغییری قابلتوجه است در مدل یا استراتژی کسبوکار یک شرکت با توجه به شرایط بازار یا عوامل دیگر. این مسئله مربوط به زمانی است که یک استارتاپ مسیر خود را به شکلی بنیادین تغییر میدهد.
گاهی اوقات تغییر مسیر در ابتدای حیات شرکت رخ میدهد، گاهی نیز پس از یک یا چند دور جذب سرمایه. معنای این کار میتواند از رده خارج کردن یک محصول کلیدی یا ورود به یک بازار کاملا جدید باشد، شاید هم هر دو. ایجاد تغییرات در صنعت، اولویتهای مشتری یا هر عامل تأثیرگذار دیگر برای سودآوری نیز نوعی تغییر مسیر است. هر پیوتی به معنای ایجاد تغییر بنیادین در کلیت شرکت نیست. چون استارتاپها همیشه منابع لازم برای چنین تغییری را ندارند.
دانستن زمان مناسب برای پیوت کردن مدل کسبوکار میتواند کاری دشوار باشد. اما چه دلایلی برای ارزیابی این کار وجود دارد؟ برخی از آنها را مرور میکنیم.
گاهی اوقات، یک ویژگی خاص از محصول، خدمات یا مدل کسبوکار شما عملکردی بهمراتب بهتر از بقیه دارد. اگر این مورد برای شرکت شما صدق میکند، اگر بررسی کنید میتوانید به سمت حمایت از آن ویژگی خاص به شکل انحصاری پیوت کنید. هدف شما این است که بهترین خود باشید، هوشمندانه کار کنید و بهترین عواید را از تلاش خود کسب کنید.
گاهی اوقات، اوضاع از لحاظ مالی بر وفق مراد نیست. تأسیس یک استارتاپ هم بحث داشتن یک ایده جدید و هم داشتن انگیزه برای بررسی تحقق یافتن آن است. اگر میبینید که شرکت پولی در بساط ندارد، باید ایده و فرآیند پشت آن را کنار بگذارید و به سمت چیزی تغییر مسیر بدهید که شرایط مالی مطلوبتری را برای شما رقم میزند.
بعضیاوقات، بازار آن طور که انتظار دارید به محصولات و خدمات شما پاسخ نمیدهد. شاید مشکل از تبلیغات شما باشد، یا مقیاس مشکلی که محصول یا خدمات شما قرار است به آن پاسخ دهد. یا شاید مخاطب شما با هزینه محصول یا خدمات کنار نمیآید. دلیل هر چه باشد، اگر مشتری ساز مخالف بزند، زمان آن است که پیوت کنید.
گاهی هم، رقبا عملکردی بهمراتب بهتر از شما دارند. قلمرو استارتاپ قلمرویی شبیه جنگل است و قانون جنگل در آن حکمفرماست. اگر شرکتهای دیگر بازار را قبضه کردهاند، احتمالا زمان آن است که به سراغ پیوت بروید.
گاهی اوقات هم اینطور است که شما چیز دیگری را میخواستید. استارتاپ شما مدتی است به کار خود ادامه میدهد، اما این چیزی نیست که در نظر داشتهاید. اهداف و چشماندازهای شما ممکن است تغییر کرده باشند. یا با رشد کسبوکارتان ارزشهای جدیدی را برای خود ترسیم کردهاید. دلیل هر چه باشد، شاید زمان مناسبی باشد که به سراغ پیوت بروید.
انواع مختلفی از پیوت را استارتاپها تجربه میکنند. به طور کلی سه نوع پیوت میتوان در نظر گرفت. به گزارش هاب اسپات، موارد زیر از مهمترین گونههای ایجاد تغییر مسیر در روند کسب و کار هستند.
قبل از پیوت کردن، یک نمونه از آنچه را مدّ نظر دارید، برای خود توسعه دهید. به این صورت که اهدافی را انتخاب کنید که با چشمانداز کسبوکار شما سازگار هستند. اطمینان خاطر پیدا کنید که پیوتی که انجام میدهید فرصتهای رشد را برای شما به ارمغان میآورند. فنآوریهای جایگزین را بررسی کنید. سرمایهگذاران را در جریان پیوت قرار دهید. بررسی کنید رقبای شما مشغول چهکاری هستند و در نهایت، بازار هدف و مشکلات را تشخیص دهید.
اینستاگرام: یکی از بزرگترین پلتفرمهای رسانههای اجتماعی اینستاگران است. تحت تملک شرکت متا قرار بوده و ارزشی بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار دارد. اما پیش از تبدیلشدن به غولی در شبکههای اجتماعی، قالبی به نام بوربن بود یعنی بسیار شبیه برنامه فوراسکوئر. در آن عکس بهاشتراک گذاشته میشد و براساس موقعیت کاربر، مکانهایی برای بازدید و رزرو معرفی میشد. بنیانگذاران آن به این نتیجه رسیدند که این برنامه بیش از حد شلوغ و پراکنده است و تصمیم به پیوت گرفتند.
نوع پیوت: تغییر مسیر صورتگرفته در اینستاگرام به این صورت بود که این پلتفرم، روی کاری که بهخوبی انجام میداد و بین کاربران بیشتر از همه محبوب بود تمرکز کرد و آن را تقویت کرد. نتیجه این تمرکز، یک پیوت موفقیتآمیز بود.
پینترست: بهعنوان شرکتی به نام توته کار خود را آغاز کرد که اپلیکیشن موبایلی برای تسهیل خرید روی گوشی بود. سال ۲۰۰۹ خرید موبایلی بهاندازه الان گسترده نبود.
اوضاع چندان بهسامان نبود، تا حدودی به این خاطر که فناوری پرداخت موبایلی هنوز کند و پرتاخیر بود، و مانع از این میشد که تجربه خرید موبایلی بهینهای را ارائه بدهند. با این حال، بنیانگذاران این شرکت بن سیلبرمن، ویکرام باسکاران و پاول سیکارا متوجه شدند مشتریان مجموعههای بزرگی از آیتمهای محبوب خود در اینترنت را درست میکنند و آن را با دوستانشان به اشتراک میگذارند.
در واکنش به این موضوع، آنها پینترست را ایجاد کردند، رسانهای که به کاربران امکان میدهد مجموعه عکسهایی از هر چیزی را بهصورت آنلاین نمایش دهند و به اشتراک بگذارند. اکنون پینترست چهاردهمین شبکه اجتماعی محبوب دنیاست.
نوع پیوت: با اینکه اولین نسخه برنامه ناامیدکننده بود، بنیانگذاران پینترست متوجه شدند که چه چیزی بهخوبی جواب میدهد و محصول خود را پیوت کردند و بر روی ویژگیای سرمایهگذاری کردند که کاربران خیلی دوست داشتند.
اسلک: شاید باورش سخت باشد که برنامه چت محبوب اسلک، در ابتدا یک بازی آنلاین به نام گلیتچ بود؛ بازی ماجراجویی که توسط استیوارت باترفیلد درست شده بود. این بازی دنبالکنندگان کم، اما وفاداری داشت و باترفیلد متوجه شد که گیمرها دائما در طول بازی با همدیگر صحبت میکنند. فناوری پیامرسانی داخلی بازی اساس چیزی را که اکنون اسلک نام دارد، بنا نهاد.
اسلک که اکنون یک ابزار پیامرسانی و سازندگی است، بیش از ۱۰ میلیون کاربر روزانه دارد.
نوع پیوت: اسلک متوجه پتانسیل فناوری پیامرسانی خود و اینکه چطور میتوان آن را خارج از بازی بهکار برد، شد و محصولی را تولید کرد که میلیونها نفر از آن استفاده میکنند.
یوتیوب: این پلتفرم ویدئویی نیازی به معرفی ندارد. هر ماه ۲ میلیون کاربر به آن اضافه میشوند و این برند حاکم بازار پلتفرمهای اشتراک ویدئو بهشمار میرود.
با این حال، یوتیوب بهعنوان یک پلتفرم اشتراک ویدئو کار خود را شروع نکرد. در ابتدا یک وبسایت دوستیابی بود که افراد مجرد میتوانستند در آن ویدئوهای خود را به اشتراک بگذارند. بگویند که هستند و به دنبال چه فردی بهعنوان شریک زندگی میگردند.
اما مؤسسان آن خیلی زود پیوت کردند و این امکان را برای افراد فراهم کردند تا ویدئوهایی از هر نوع آپلود کنند. چیزی که باعث تبدیلشدن یوتیوب به چیزی شد که الان میبینید.
نوع پیوت: یوتیوب محصولش را از تککاربره بودن خارج کرد و آن را به بستری عمومی برای اشتراک هر نوع ویدئویی تبدیل کرد.