اگر طرفدار سریالهایی در مورد سناریوهای پساآخرالزمانی و در کل شبه روز قیامتی هستید، بدون شک اخیراً نام سریال سیلو (Silo) را شنیده اید، سریالی پساآخرالزمانی ساخته Apple TV که در دنیایی سمی روایت میشود و بازماندگان که حدود ۱۰،۰۰۰ نفر هستند در داخل یک سیلو بزرگ زندگی میکنند. این سریال یک داستان بسیار رازآلود، پرخطر و مملو از تئوریهای توطئه را روایت میکند در شرایطی که رفته رفته پرده از رازهای مخفی شده توسط هیئت حاکمه سیلو و محدودیتهایی که ایجاد کرده اند برداشته میشود. سریال سیلو به صورت هفتگی منتشر شده و هنوز هم حدود نیمی از اپیزودهای فصل اول آن باقی مانده است.
در شرایطی که این سریال در همین مدت کوتاه بسیار مورد توجه و تحسین قرار گرفته است، در مدت انتظار برای انتشار اپیزودهای جدید شاید دوست داشته باشید سریالهایی که داستانهای پساآخرالزمانی یا مشابهی دارند را ببینید، سریالهایی که داستان هایشان در یک فضای پادآرمانشهری و ویران روایت میشود. در ادامه این مطلب فهرستی از بهترین سریالهای پساآخرالزمانی شبیه سریال سیلو را برایتان تهیه کرده ایم که از بازماندگان گرفتار شده در زیردریاییهای تا رباتهایی در نقش خدایان و خطر قدیمی تشعشعات هستهای متفاوت هستند.
سریال Jericho در یک شهر داستانی به نام جریکو در ایالت کانزاس روایت میشود و در مورد اتفاقات پس از حملهای هستهای به شهرهای بزرگ ایالات متحده است. داستان سریال به تلاشهای ساکنان شهر برای بقا و بازسازی جامعه شان بعد از این فاجعه بزرگ میپردازد، اما رفته رفته مشخص میشود که حمله هستهای تنها شروع دردسرها و مشکلات این جامعه است. بدنبال این حملات هستهای ویرانگر، تمامی سیستمهای ارتباطی و وسایل الکترونیکی از بین رفته و از کار افتاده و بعد از یک پالس قوی الکترومغناطیسی، مشکلات شهر جریکو بیشتر نیز میشود. تمهای مشترک در سریالهای سیلو و جریکو به دشواریها در ارتباط با دنیای بیرون، کمبود و محدودیت منابع و اهمیت فراوان روی سازماندهی و نظم یک جامعه کارآمد و فعال برای اطمینان از سلامت و ایمنی همگان هستند. همچنین، نیاز مبرم به تحقیقات در مورد دلیل شرایط کنونی نیز در هر دو سریال مشابه است که حس و حالی مرموز و پلیسی به داستان میبخشد.
سریال From در مورد گروهی از غریبه هاست که خود را در یک شهری متروکه مییابند و نمیتوانند از آن خارج شوند، زیرا تنها راه منتهی به شهر در واقع یک حلقه بی پایان است. بدتر اینکه، ساکنان شهر بعد از غروب آفتاب توسط هیولاهایی تشنه خون و به شدت ترسناک شکار میشوند، هیولاهایی که شبیه هیچ چیزی نیستند که تاکنون دیده اند. گروه کوچکی از ساکنان شهر روزهایشان را در تلاش برای فرار از مرگ گذرانده و همزمان سعی دارند بزرگترین رازهای این شهر را کشف کنند؛ چرا آنجا هستند و چطور میتوانند شهر را ترک کنند. وقتی با سریال سیلو مقایسه اش کنیم، سریال From بیشتر یک سریال ترسناک به شمار میآید، زیرا گاهی اوقات به شدت وارد حوزه خشونت و وحشت میشود. اما بازماندگان سریالهای From و Silo از چیزی که ورای جامعه کوچکشان در جریان است بی خبر هستند و رازهای بسیاری برای حل کردن دارند. همچنین سریال From فاقد یک جامعه پساآخرالزمانی است، اما داستان آنها بیشتر شبیه یک آخرالزمان برای ساکنان شهر است، زیرا ارتباطشان با دیگر بخشهای جهان قطع شده و منابع و ابزارهای محدودی برای زنده ماندن و دفاع از خود در دسترس دارند.
سریال Station Eleven در مورد گروهی از شخصیتها پیش و پس از یک شیوع گسترده بیماری در جهان است که آنفلوانزای گرجستانی نامیده شده و بخش بزرگی از جمعیت جهان را به کام مرگ میفرستد. شخصیتهای اصلی داستان که با نام سمفونی مسافر شناخته میشوند، در دنیای بازمانده از این فاجعه در حال اجرای نمایشنامههای شکسپیر و موزیکالهای کلاسیک هستند تا بتوانند بار دیگر امید را به جهانیان بازگردانند. در ادامه، این گروه از بازماندگان با یک فرقه مذهبی که توسط یک مرد خشن و دیوانه رهبری میشود درگیر میشوند، کسی که تلاش دارد آنچه این گروه با نمایش هایش بدست آورده را از بین ببرد. هم سریال Station Eleven و هم Silo بر اساس دو رمان ساخته شده اند و تمهای پساآخرالزمانی دارند. اما سیلو بسیار تاریکتر و ترسناکتر از سریال دیگر است در حالی که Station Eleven بیشتر روی آیندهای امیدوار و بازسازی جامعه بعد از وقوع یک فاجعه تمرکز دارد.
نود و هفت سال بعد از یک آخرالزمانی ویرانگر هسته ای، باقیمانده بشریت توانسته به بقای خود در یک ایستگاه فضایی بزرگ به نام آرک یا کشتی نوح ادامه دهد. در شرایطی که آرک دیگر توانایی پشتیبانی از حیات انسانها را ندارد و در حال فروپاشی است، یک صد بزهکار نوجوان به زمین فرستاده میشوند تا بفهمند که آیا زمین قابلیت حیات را بازیافته و اینکه آیا منابعی برای تغذیه و بقا در آن موجود است یا خیر. این نوجوانان بعد از رسیدن به زمین با گروههای مختلفی که از آخرالزمان هستهای جان سالم به در برده اند مواجه میشوند که هر یک تمایلات و قابلیتهای متفاوتی دارند، از قبیلههای درگیر تا انسانهایی ساکن زیر زمین و آدمخواران تا کوه نشینان. به رهبری کلارک و بلیمی، این نوجوانان سعی دارند زنده بمانند، با زمینیهای کینه توز مقابله کنند و در شرایطی که اوضاعشان پیچیده و بغرنجتر از قبل شده، بتوانند به سفینه آرک تماس بگیرند. در هر دو سریال، بشریت مجبور میشود تا در فضاهایی محصور زندگی کند تا از شرایط سمی و مرگبار بیرون در امان بماند و هر دو سریال هم به شدت دارای تمهای بقا و اهمیت همکاری برای رسیدن به اهداف بزرگتر و در نهایت ایجاد یک جامعه پویا و ایمن هستند.
سریال Raised By Wolves در مورد دو اندروید یا ربات به نام مادر و پدر هستند که وظیفه دارند چند نوزاد انسانی را در یک سیاره دوردست به نام کپلر-۲۲ بی بزرگ کنند. این رباتها طوری طراحی شده اند که بعد از نابودی زمین به خاطر جنگهای مذهبی، تمدن انسانی را از نو راه بیندازند. در شرایطی که رباتهای داستان نوزادان انسانی را بزرگ میکنند، آنها با چالشهایی در ادامه دادن به اهداف برنامه ریزی شده خود مواجه میشوند، در شرایطی که باورها و ایدئولوژیهای متضاد و درگیر در میان بازماندگان انسانی شکل میگیرد. سریال Raised by Wolves در یک جامعه پادآرمانشهری روایت میشود که تا حدودی کارآمد بوده است و تنها باید تعادلی ظریف بین دینداران و بی دینان حفظ شود که البته کار سادهای نیست. سریال Raised by Wolves حال و هوای بسیار فلسفی تری نسبت به سریال Silo دارد، اما به شدت روی سوال «پس از یک جنگ جهانی آخرالزمانی چه اتفاقی میافتد؟» تمرکز دارد و اینکه چطور از این جنگ ویرانگر گذر خواهیم کرد.
سریال Into the Night داستان گروهی مسافر را روایت میکند که در یک سفر شبانه تجاری از مبدأ بروکسل هستند. اما یک اتفاق آخرالزمانی در مدت پرواز آنها رخ داده و تمدن بشری در عرض چند دقیقه از هم فرو میپاشد. اشعههای خورشید بسیار سمیتر از آن میشوند که انسان بتواند آنها را تحمل کند و حتی کوچکترین میزان قرار گرفتن در معرض نور خورشید باعث مرگ قطعی میشود. به منظور زنده ماندن، مسافران و خدمه هواپیما باید هواپیماهای خود را در مسیر پرواز به سمت غرب نگه دارند و از طلوع آفتاب جلو بمانند. تمهای مشابه این سریال با سیلو بسیار شباهت دارند و در مورد گروهی از مردم هستند که در تعداد کم در شرایطی محصور گرفتار شده اند در حالی که منابع و آذوقه کمی داشته و تنش بین آنها بسیار بالاست و هر لحظه بالاتر میرود. هر دو سریال تنش و تعلیق زیادی داشته و تمهای بقا در آنها به وضوح دیده میشود.
داستان سریال Snowpiercer همانند نسخه مشهور سینمایی در یک دنیای پساآخرالزمانی روایت میشود، جایی که زمین به شدت یخ زده و منجمد شده و دیگر قابل سکونت نیست. گروهی از بازماندگان توانسته اند قطاری دائماً در حال حرکت بسازند و اکنون در داخل آن زندگی میکنند. این قطار تنها مکانی است که بعد از منجمد شدن زمین امکان زندگی در آن وجود دارد و کل کشتی به بخشهای مختلفی تقسیم شده که در آن افراد ثروتمند و دارای امتیازات ویژه در واگنهای لاکچری قسمت جلو قطار زندگی کرده و فقرا در قسمتهای عقبی و ناخوشایند قطار قرار داده شده اند. این موضوع باعث میشود که در طول کل سریال شاهد تضاد منافع و درگیری بر سر منابع باشیم. سریالهای Snowpiercer و Silo دارای تمهای مرکزی نسبتاً مشابهی هستند. هر دو در دنیاهای پساآخرالزمانی روایت میشوند و مردم در هر دو سریال مجبورند در فضاهای بسته و کوچک زندگی کنند، اما مهمترین شباهت بین این دو سریال این است که هر دوی مردمان توسط گروهی کوچک از افراد برخوردار و نازپرورده رهبری میشوند که نهایت تلاششان این است که شرایط کنونی را حفظ کرده و مردم را از اینکه سرنوشتشان را خود در دست بگیرند، باز دارند.
سریال Under the Dome سریالی بر اساس یکی از کتابهای استفن کینگ است و داستان آن در شهری کوچک به نام چسترز میل رخ میدهد. این شهر ظاهراً بی نقص و کامل ناگهان در داخل یک گنبد شفاف غیرقابل نفوذ محصور میشود و ارتباط آن با دنیای بیرون قطع میگردد. اکنون ساکنان داخل این گنبد باید یاد بگیرند که چطور منابعشان را مدیریت کنند، چطور راز گنبد مرموز را حل نمایند و چطور بتوانند تلاش برای بدست گرفتن قدرت در داخل شهر را مدیریت نمایند. هر دو سریال بر اساس کتابهای محبوبی ساخته شده و هر دو روی بازماندگانی تمرکز دارند که از بقیه جهان جدا افتاده اند و حس میکنند در ایمنی کامل قرار دارند تا زمانی که عکس این موضوع مشخص میشود. اگر به خاطر فصل پایانی و پایان بندی آن نبود، سریال Under the Dome میتوانست بهترین و جذابترین داستان رازآلود را در میان سریالهای این فهرست داشته باشد، اما باید توجه داشته باشید که شاید در میانه راه تماشای این سریال علاقه تان را به دنبال کردن آن از دست بدهید و از خواندن اسپویلرهای آنلاین پیش از شروع تماشای این سریال نیز خودداری کنید.
سریال The Rain همانطور که عنوان آن نشان میدهد در دنیایی رخ میدهد که در اثر ویروسی که توسط قطرههای باران منتقل میشود از بین رفته است. سیمون و راسموس، شش سال پس از شیوع اولیه این ویروس از پناهگاه بتنی زیرزمینی بیرون آمده و به گروهی از بازماندگان میپیوندند و تلاش دارند تا به مکانی امن رسیده و پاسخ سوالاتشان در مورد ویروس مرگبار و منشأ آن را پیدا کنند. هم Rain و هم Silo دارای جامعهای هستند که در آنها اتفاقی ویرانگر به یکباره اتفاق افتاده و شخصیتهای اصلی هیچ اطلاعاتی در مورد واقعیت ماجرا و ماهیت اتفاق آخرالزمانی ندارند. همچنین کمبود منابع و آذوقه و درگیریهای بین گروهی که همواره عواقب هولناکی دارد از شباهتها و نقطه اشتراکات دو سریال مذکور هستند.
سریال Yakamoz S-۲۴۵ تقریباً در دنیایی مشابه سریال Into the Night روایت میشود و به نحوی اسپین آفی از این سریال به شمار میآید. این سریال در مورد گروهی از بازماندگان است، اما به جای اینکه آنها را در یک هواپیما محصور کند، آنها را در داخل یک زیردریایی به تصویر میکشد، جایی که تنها راه برای زنده ماندن از اشعه مرگبار خورشید این است که به اعماق اقیانوس بروند. دو گروه موجود در داستان، دانشمندان و افسران نظامی پارانویایی و وحشت زده، مجبور میشوند در داخل این زیردریایی همزیستی کنند، که به درگیریهای بسیاری بین این دو منجر میشود، اما در نهایت اتحادی شکننده و عجیب بینشان شکل میگیرد. درست همانند بسیاری از سریالهای این فهرست، Yakamoz S-۲۴۵ نیز با مجبور کردن شخصیتها به همزیستی در یک فضای تنگ و محدود و در شرایطی که خطرات دنیای بیرون همه جا پرسه میزند، فضایی پرتنش و حسی ناخوشایند در مخاطبان و شخصیتها ایجاد میکند. اگر بتواند از حفرههای داستانی اش چشم پوشی کنید، سریال Yakamoz S-۲۴۵ سریال باکیفیت و خوبی است، به ویژه اگر پس از سریال Into the Night به تماشای آن بنشینید.
برخی دیگر از سریالهای پساآخرالزمانی یا پادآرمانشهری شبیه Silo که ارزش تماشا کردن دارند عبارتند از:
The Leftovers
Nightflyers
Ascension
Westworld
۱۸۹۹
The Society
Brave New World
منبع: روزیاتو