فرارو- یک هفته اخیر بسیار پر رخداد و با حوادث خبرساز همراه بود. از جمله رخدادهایی مهم ۷ روز گذشته که کانون توجه رسانهها و فضای مجازی را به سوی خود جلب کردند، عبارتند از: «افزایش تنشهای میان ایران و افغانستان بر سر موضوع حقآبه هیرمند، اعدام شهروز سخنوری معروف به «الکس»، طرح موضوع گمشدن ۴۸ تخته فرش کاخ سعدآباد از سوی خبرگزاری فارس، انتشار فیلمهای از انتشار سوالات امتحانات نهایی، اعدام دو نفر از تروریستهای مرتبط با حادثه حمله به حرم شاهچراغ، حمله تروریستی به مرز سراوان و شهادت ۶ تن از مرزبانان ایرانی، اعدام اعضای باند تولیدکننده موادمخدر در تهران، گم شدن ۶۰۰ سکه پاداش جام جهانی در قطر و برکناری علی شمخانی از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی.
به گزارش فرارو، فراتر از تمامی این رخدادهای مهم، اول هفته جاری (۳۰ اردیبهشت) وقوع یک حادثه تلخ و تکراری در تهران بود که کانون توجهات را به خود جلب کرد. روز شنبه آتشسوزی گسترده در انبار میدان رازی (گمرک) تهران رخ داد که خیلی زود تصاویر آن شبکههای اجتماعی را فرا گرفت تا بار دیگر کانون توجهات به سمت مساله «ساختمانهای ناایمن» در پایتخت معطوف شود.
آتشسوزی در انبار قطعات و لوازم یدکی موتورسیکلت، لاستیک و ... به مساحت ۳۰۰۰ مترمربع بود. انباری که به گفته جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهر تهران، در دسته انبارهای ناایمن قرار داشت. انبارهایی در حریق سوختند که تنها در سال ۱۴۰۱ پنج اخطار ایمنی از سازمان آتشنشانی دریافت کرده بودند. این اتفاق منجر به مصدومیت ۱۷ نفر (از جمله دو آتشنشان و یک عابر پیاده) شد تا بار دیگر نگاههای به سوی خطرات پنهان و در کمین پایتخت معطوف شود.
رخداد ناخوشایند و تکراری میدان رازی، شاید تنها بازگو کردن یکی از خطرات موجود در پایتخت باشد، اما در درون ما را به این سمت سوق داد که برای هفته جاری به این موضوع بپردازیم که چه تهدیداتی در کمین تهران و ساکنان پایتخت است؟
ماجرای «پلاسکو» و آن اشک ریختنها و فغانهایمان را یادتان هست؟ آخر دی ۱۳۹۵ بود که برای اولین بار تنمان از کلان مساله موجودی تحت عنوان ساختمانهای ناامین به خود لرزید. مسالهای که برای بار دوم در اواخر تیر ۱۳۹۸ در جریان ماجرای آتشسوزی ساختمانهای تاریخی میدان حسنآباد تکرار شد. یک سال بعد (تیر ۱۳۹۹) تکرار همین صورت مساله را در ماجرای انفجار و آتشسوزی در کلینیک سینا اطهر، در خیابان شریعتی تهران شاهد بودیم. رخدادی که این بار (آخر اردیبهشت ۱۴۰۲) بیشتر در قالب یک کلیشه (نه یک استثنا) به میدان رازی رسید و مشخص نیست در فردا و فرداهای پیشرو این بار قرعه به نام کدام مکان و محله باشد.
واقعیت انکارناپذیر این است که سراسر پایتخت مملوء از «ساختمانهای ناایمن» است. ساختمانهایی که تنها مساله آنها ساخت فرسوده یا عدم رعایت اصول ایمنی ساخت نیست؛ بلکه از نظر نقص اطفای حریق و مسئولیت آتش نشانی نیز ناایمناند. ساختمانهایی که به گستردگی کل مناطق پایتخت وجود دارند، اما به گفته جلال ملکی، سخنگوی آتشنشانی پایتخت، کانون تمرکزشان مناطق ۱۱ و ۱۲ و ۲۰ است. مناطقی که بخشهای قدیمی شهر در آن واقع شده و بیشترین تغییر کاربریهای بدون مجوز را هم دارند.
حالا که حادثه آتشسوزی انبار بزرگ میدان گمرک، بار دیگر موضوع ساختمانهای ناایمن را به کانون توجهات بازگردانده، مطالبهگریهای تکراری برای رفع مشکلات در این حوزه نیز دو چندان شده است. شهرداری تهران، آتشنشانی پایتخت، سازمان مدیریت بحران، وزارت مسکن و شهرسازی، وزرات کشور و حتی دادستانی روی خط آمدهاند. محمد مهدی حیدری سرپرست مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی میگوید: «ارزیابی ساختمانهای بلندمرتبه ناایمن طبق بند ض ماده ۱۴ قانون مدیریت بحران مورد تاکید قرار گرفته و نیازمند تشکیل کارگروههایی با تعامل مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی با وزارت کشور هستند.»
حیدری میگوید: «در ۲۲ منطقه تهران، ۲۲ کارگروه ارزیابی مبتنی بر چکلیستهای طراحی شده مرکز تحقیقات راه، و شهرسازی در حال ارزیابی ساختمانهای ناایمن هستند. چکلیستهای موجود نشان میدهد ۴۵ ساختمان ناایمن در اولویت ایمن سازی قرار دارند که اواسط ماه جاری تعیین تکلیف شوند.»
اعضای شورای شهر تهران نیز از بیشتر شدن سختگیریها برای ایمن شدن ساختمانها بعد از آتشسوزی میدان گمرک سخن میگویند. حتی از تعیین جریمه و غرامت برای مالکان اخطار دریافت کرده هم سخن به میان آمده است. یعنی مالک در صورت عدم توجه به اخطارها باید غرامت آسیب تجهیزات گرانقیمت آتشنشانی و غرامت آسب احتمالی به اماکن عمومی شهری را بپردازد. مهدی چمران، رئیس شورای شهر پایتخت نیز در همین زمینه تاکید دارد که تعداد ساختمانهای ناایمن از ۱۲۹ مورد به ۹۵ساختمان کاهش یافته است و در برنامه توسعه چهارم شهرداری نیز تعیین شده که این ساختمانها باید تا پایان امسال تعیینتکلیف شوند.
در تایید اظهارات چمران، معاون حقوق عامه و پیشگیری از وقوع جرم دادستانی کل کشور هم اخیر به ایرنا گفته است، «تعداد ساختمانهای ناایمن از از ۱۲۹ فقره به ۹۳ ساختمان کاهش یافته و برای هر یک از این ساختمانها هم در دادستانی تهران پرونده تشکیل شده است و اقدامات قضایی با همکاری سازمان پیشگیری و مدیریت شهرداری تهران و سازمان آتش نشانی در جریان است.»
البته غلامعباس ترکی، لیست ساختمانهای ناایمن را هم اعلام میکند که از مهمترین آنها عبارتند از: بازارچه سنتی ستارخان، بیمارستان حضرت رسول اکرم، انبار نفت شهران، مجتمع تجاری و اداری بوستان، مجتمع فرهنگی، ورزشی و تفریحی ارم، بیمارستان امام خمینی (ره)، بیمارستان لولاگر، پاساژ میلاد قائم، پاساژ مهستان، ساختمان علاء الدین، کارخانه ارج، مجتمع تجاری بام لند، بیمارستان سینا و بیمارستان بوعلی.
مدیرکل دفتر مخاطرات، زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی اخیرا با بیان اینکه ۵ شهرستان استان تهران بیشتر در معرض خطر فرونشست هستند، گفت: فرونشست از سمت اتوبان آزادگان کمتر به درون شهر تهران کشیده شده که امیدواریم این پدیده در همان منطقه کنترل شود و بیشتر از این وارد محدودههای شهر نشود.
دکتر رضا شهبازی درباره موضوع فرونشست در سه منطقه جنوب، جنوب غرب استان تهران و همچنین اصفهان هشدار داد و گفت: پدیده فرونشست زمین همچون تهدیدی بزرگ برای شهرهای بزرگ مثل پایتخت است.
این سالها درباره فرونشست زمین زیاد گفته و شنیده میشود، اما اخیراً در تهران با پدیدهای مواجه هستیم که ناگهان بخشی از زمین فرو میریزد، اتفاقی که مدتی قبل در بزرگراه آبشناسان رخ داد یا چند سال قبل در منطقه شهران دیده شد، حالا مهدی زارع، استاد زلزله شناسی پژوهشگاه بینالمللی زلزله در گفتوگویی با خبر خبرآنلاین میگوید: «در سالهای بعد باید بیشتر شاهد این قبیل از فروچالهها باشیم.» او معتقد است با اقدامات انسانی در زیر زمین اعم از حفاری تونل مترو و سایر حفاریها بروز پدیدهای مشابه اصلاً دور از انتظار نیست. زارع با اشاره به مسئله فرونشست زمین در تهران میگوید: «مناطق مرکزی تهران سالانه کمتر از ده سانتیمتر فرونشست دارند، اما در برخی از مناطق حاشیهای این عدد به بیش از ۳۰ سانتیمتر در سال میرسد، که اعداد زیادی هستند.»
فراتر و شاید مقدمتر بر هر خطری، وقوع زلزله احتمالی در تهران است که میتواند فکر کردن به تبعات و خسارتهای آن مو را به تن آدمی سیخ کند. اخیرا علی نصیری رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران، در همایشی در دانشگاه علموصنعت همین گزاره را تایید کرده و میگوید: «بزرگترین مخاطرهای که پایتخت کشور را تهدید میکند، وقوع زلزله احتمالی است.»
بر اساس آمارها، ایران یکی از زلزلهخیزترین نقاط جهان است. تهران نیز با دارا بودن ۱۳ گسل، یکی از پرخطرترین شهرهای در معرض وقوع زلزله است. در میانه ۱۳ گسل موجود در تهران، سه گسل شمال تهران به طول ۷۵ کیلومتر، جنوب ری به طول ۲۰ کیلومتر و شرق پرخطرترینها به شمار میروند. نگران کنندهترین گزاره نیز این است که در گسل «ری» در جنوب تهران در صورت فعالشدن پرتلفاتترین گسل کشور و شاید کل جهان باشد. در مسیر این گسل بیشترین سکونتگاههای با بافت فرسوده با تراکم بالا واقع شدهاند.
بر اساس برآوردهای صورت گرفته از سوی مرکز زلزلهشناسی، در صورت وقوع زلزله در تهران، بیشترین شدت در مناطق یک، دو و سه خواهد بود، اما طبق نقشه آسیب پذیری فیزیکی ۱۰ منطقه از ۲۲ منطقه در شهر بزرگ تهران شامل مناطق ۷، ۸، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷ و ۲۰ آسیب پذیری بالاتری نسبت به سایر مناطق دارند.
مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله میگوید: «تهران همیشه میلرزد؛ در حالحاضر در شعاع ۱۰۰ کیلومتری از مرکز تهران سالانه حدود ۱۵ زلزله با بزرگای ۳ تا ۴ ثبت میشود؛ بنابراین اکنون پهنه تهران از نظر لرزه خیزی فعال است.»
تمامی آمارهای اخیر در شرایطی است که گفته میشود هر ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال یکبار در تهران زلزله مهیبی در تهران رخ خواهد داد. گزارهای که برخی از زلزلهشناسان شدت ۷ ریشتری بودن آن را نیز تایید میکنند. مطابق با اسناد تاریخی ۲۷ مارس ۱۸۳۰ میلادی (۷ فروردین ۱۲۰۹) زلزلهای به بزرگی ۷.۱ ریشتر منطقه دماوند - شمیرانات را لرزاند و شرق تهران را کاملا ویران کرد. در این زلزله ۷۰ روستا ویران و تنها در دماوند ۵۰۰ نفر جان باختند.
فاصله ۱۹۲ سالی آخرین زلزله مهیب پایتخت این نگرانی را بسیار جدی کرده که اکنون بیش از هر زمان دیگری به شیکل وقوع زلزله بزرگ در پایتخت نزدیک هستیم. بنابر گفتههای علی نصیری رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران، در صورت وقوع زلزله در تهران، مهمترین مساله اولیه اختلال غیرقابل تصور در حملونقل و ترافیک درشهر خواهد بود. در ساعات اولیه با انواع سفرهای بازگشت به خانه به ویژه در زلزلههایی که در ساعات کاری روی میدهند، مواجه خواهیم بود.
نصیری میگوید: «در صورت وقوع زلزله در تهران، با اتفاق افتادن وقایعی همانند، قطع شریانهای حیاتی شهر تهران اعم از شبکه گاز، آب و برق، آسیبهای فیزیکی به معابر همچون تخریب پلها، تجمع آوار ساختمانهای آسیبدیده در حریم معابر، سقوط درختان و تابلوها و …، تخریب زیرساختهای ریلی، از کار افتادن سیستمهای کنترل معابر همچون چراغهای راهنما، تابلوهای راهنمایی رانندگی، دوربینهای کنترل ترافیک، هجوم جمعیت به ورودیهای شهر، از کار افتادن سیستم حملونقل عمومی و هجوم احتمالی مردم برای تخلیه شهر، عملا با بحرانی فراتر از تصور مواجه خواهیم شد.
شاید در این بین مهمترین نگرانیها مربوط به بافتهای فرسوده پایتخت است که حدود ۳۰ درصد جمعیت شهر با سه میلیون نفر را در خود جای داده است. تصور اینکه سه میلیون نفر در معرض تهدید مرگ قرار داشته باشند، حتی در تصور نیز به ما ثابت میکند که با چه تهدید نهفتهای مواجه خواهیم بود.
«آلودگی هوا» و «دم و بازدم در میان دود» محسوسترین تجربه هر شخصی به محض ورود به تهران است. البته آلودگی هوا قدمتی طولانی و چند دههای دارد. ساکنان پایتخت در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ نیز با آغاز عصری از مدرانیزاسیون با مشکل آلودگی هوا مواجه بودند. با گذشت چند دهه بیشتر شدن تعداد کارخانهها و افزایش تعداد خودروها، هر روز نفس پایتخت را تنگو تنگتر کرده است.
ساکنان پایتخت بیش از آنکه شاهد آسمان آبی باشند، روزانه در میان دود و دوم نفس میکشند. آمارها از این امر حکایت دارند که هر سال نسبت به سابق تعداد روزهای پایتخت با هوای ناسالم بیشتر و بیشتر میشود.
برای سنجش این موضوع تنها کافیست به آمار سال ۱۴۰۱ توجه داشت. از شروع سال ۱۴۰۱ تا آخرین روز سال (۲۹ اسفند)، تعداد روزهایی که آسمان تهران در وضعیت خطرناک بوده دو روز، روزهای بسیار ناسالم هم دو روز و تعداد روزهای ناسالم ۳۴ روز بوده است. همچنین در این مدت هوای پایتخت ۱۳۲ روز در وضعیت ناسالم برای گروههای حساس و ۱۹۲ روز در وضعیت قابل قبول بوده و تنها دو روز هوای پاک را تنفس کرد.
البته این سطح از آلودگی در سال گذشته، برای پایتختنشینان نیز بسیار پر دردسر بود. بهگونهای که بیشترین تعطیلی مدارس و جلسات کارگروه کمیته اضطرار آلودگی هوا را با خود به همراه داشت. بنابر آخرین گزارشهای ارائه شده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس با استناد به گزارش وزارت بهداشت، سالیانه حدود ۳ هزار و ۷۵۱ نفر در شهر تهران جان خود را به علت در معرض آلودگی هوا بودن از دست میدهند. همچنین، خسارت آلودگی هوا بر سلامتی شهروندان تهران حدود ۲/۳ میلیارد دلار تخمین زده میشود که این میزان برای کل کشور به ۷ میلیارد دلار میرسد.
همزمان افزایش خشکسالی در کل کشور، اخیرا زنگهای خطر کمآبی در پایتخت نیز به صدا در آمده است. بر اساس آمارهای ارائه شده در سال گذشته، تهران در آستانه ورود به یک بحران آبی بیسابقه قرار دارد. محمد بختیاری، مدیرعامل شرکت آب و فاضلات تهران در پاییز سال گذشته در اظهاراتی با تاکید بر خطر کمآبی در پایتخت، گفت: «سطح بارندگیهای به شدت نزولی بوده و تهران تنها برای ۱۰۰ روز آب دارد.»
همزمان، علی سیدزاده، مدیر کل دفتر مدیریت مصرف کشور نیز خبر دادکه حجم ذخیره سدهای تهران، ۱۰۰ میلیون متر معکب، کمتر شده است. حتی بر اساس گزارشهای موجود در برخی از مخازن شهر تهران؛ ارتفاع آب که باید در حد ۴ متر باشد، به ۷۰ سانتیمتر رسیده بود.
در سال جاری نیز بر اساس اظهارات محسن اردکانی، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران، با وجود بارشهای چند وقت اخیر، بارشها در استان تهران نسبت به میانگن بلندمدت۲۰ درصد کاهش داشته است. این وضعیت نیز نشان میدهد که پایتخت با یک سال دشوار آبی مواجه خواهد بود.
همچنین، طبق اعلام دفتر اطلاعات و دادههای آب کشور در خصوص وضعیت مخازن سدهای پنجگانه تهران، اکنون حجم آب موجود در سدهای تهران از ابتدای سال آبی جاری تا ۱۲ فروردین به ۳۲۷ میلیون متر مکعب و درصد پر شدگی سدهای تهران به ۱۷ درصد رسیده است. مجموع این آمارها نشان میدهد که پایتخت بیش از هر زمان دیگری به مرحله جیرهبندی آبی نزدیک شده است. موضوعی که شاید سالهای آتی به یک رویه دائمی تبدیل شود.
در کنار تمامی خطرات مورد اشاره زیستن در پایتخت، شکاف طبقاتی حاصل «تورمهای خاص» تهران دیگر موضوعی است که میتواند آسیب اجتماعی، امنیتی و روانی در پی داشته باشد. در شرایطی که در کل کشور میانگین ۳۷ درصد اجارهنشین ثبت شده، این آمار در پایتخت ۵۱ درصد است. یعنی هر سال بیش از نیمی از شهروندان پایتخت باید نگران تمدید موعد اجارهها باشند.
فراتر و بالاتر از سایر استانهاو شهرها، این پایتخت است که پیشرو افزایش قیمت نرخ مسکن چه خرید و فروش و چه اجاره است. در چند سال اخیر که موجی از تورم افسارگسیخته بر اقتصاد کشور جاری بوده، قیمت مسکن در پایتخت افزایشهای نجومی را تجربه کرده است. با وجود تلاشهای دولت برای اعمال نظارت حداکثری ۲۵ درصدی اجاره و حتی طرح لوایحی برای خارج کردن دلالها از بازار خرید و فروش مسکن، بازار منطق خاصی ندارد.
خرید مسکن برای بخش بزرگی از ساکنان پایتخت بیشتر شبیه یک رویا است. افزایش سرسامآور نرخهای اجاره نیز ساکنان پایتخت و سیل بزرگ جمعیت مهاجر از شهرستانها به تهران را به سمت حاشیههای شهر سوق داده است. گزارشهای منتشر شده از این آمار حکایت میکنند که حاشیهنشینی در پایتخت به ۴ تا ۵ درصد رسیده که این به معنای دوبرابر شدن مساحت شهر تهران طی ۲۰ سال آینده است.
نگرانکنندهتر اینکه همزمان با افزایش نرخهای اجاره، گزارشهایی در ارتباط با کانکسنشینی، پشتبام خوابی، زاغهشنینی و حتی اجاره اشتراکی خانهها نیز منتشر شدهاند. رهن خانه طی سالهای اخیر چند برابر شدهاند که همین امر مزید بر علت شده، مستاجران برای برآمدن از پس هزینههای اجاره به انواع راهکارها پناه ببرند.
اضافه بر موضوع مسکن، ترافیکهای کلافکننده پایتخت، گرانیهای خاص ایجاد یک کسبکار یا اجاره یک مغازه، نرخهای بالای کرایه حملونقل، صرف مدت زمانهای طولانی برای رفتن و بازگشت از محل کار، شلوغیهای همیشگی مترو و بیآرتی و... از جمله ویژگیهای خاص زیستن در پایتخت است که هر شهروندی برای زیست در تهران باید پیه آن را به تن خود بمالد.