فرارو- در یک هفته جاری رخدادهایی همانند، ادعای خبرگزاری تسنیم مبنی بر رائه لیست انتخاباتی از سوی علی لاریجانی و تکذیب معنادار آن سوی رئیس سابق مجلس، اعدام حبیب فرجالله چعب، ملقب به «حبیب اسیود»، ریزش شدید و تاریخی شاخص بورس تهران، اعلام آمار تورم نقطه به نقطه اسفند و فروردین از سوی مرکز آمار ایران، تشکیل پرونده قضایی و جریمه شدن چند بازیگر خانم مشهور به دلیل مساله حجاب، هک شدن سایت وزارت خارجه، افشاگری یک نماینده مجلس درباره نهادهای دولتی دریافتکننده «شاسیبلند حوالهای و بدون نوبت» و ممنوع اعلام شدن درج قیمت در آگهیهای فروش خودرو، مهمترین خبرهایی بودند که کانون توجهات رسانهای و شبکههای مجازی را به خود جلب کردند.
به گزارش فرارو، ورای تمامی این اخبار، سخنان سید محمد خاتمی در چهارشنبه (۲۰ اردیبهشت) بود که بازتاب و بازنشر گستردهای را در میان رسانههای و کاربران فضای مجازی به همراه داشت. خاتمی، رییس جمهور پیشین کشورمان در دیدار با جمعی از فرهنگیان و نمایندگان تشکلهای صنفی معلمان سخنانی را بر زبان راند که به نوعی تحلیل مشکلات فعلی و هشدار نسبت به آینده کشور بود.
در این دیدار معلمان و نمایندگان تشکلها به بیان دغدغهها و مشکلات موجود و نگاه غلط به آموزش و پرورش پرداختند. آنها از نامطلبوب بودن، عدم علاقه به توسعه فرهنگی، حرکت به سوی آینده غیرقابل قبول، انتصابات نادرست، بازداشت معلمان، راهاندازی مدارس مسجدمحور، بیتوجهی به تحول در نگرش و تغییرات نسل جوان و مطالبات دانشآموزان به عنوان بزرگترین مشکلات نهاد آموزش و پرورش کشور سخن راندند. رئیس دولت اصلاحات نیز پس از شنیدن نظرات و دغدغههای نمایندگان تشکلهای معلمان نکات و مسائل مهمی را مطرح کرد.
نخستین بُعد مهم در اظهارات خاتمی در دیدار با نمایندگان تشکلهای فرهنگی در ارتباط با انتقادات او از مداخله دادن نگاه ایدئولوژیک در انسانسازی بود. او در این زمینه تاکید کرد: «شخصیت عاطفی، عقلانی، علمی و اجتماعی فرد نوعا در دوران کودکی و نوجوانی شکل میگیرد و بیشترین زمانِ دوران کودکی و نوجوانی در اختیار نظام آموزش و پرورش است بنابراین نقش آموزش و پرورش در شکلگیری و تجلی شخصیت واقعی انسان، بسیار مهم است.
او با انتقاد از نگاه ایدئولوژیک به «ساختن انسان»، ساختن را شیءانگاری انسان عنوان کرد و افزود: در این نگاه انسان شیءای است که میتوان او را هر طور که بخواهیم بسازیم و آن را شکل بدهیم در حالی که ساخته شدن انسان، یک فرایند است که آموزش و پرورش میتواند در این فرایند نقش مهمی داشته باشد. تعلیم و تربیت یک حرکت دیالکتیکی و مشارکتی است یعنی مشارکت معلم با متعلم و مشارکت مربی با متربی. در درون انسان جوهر و گوهری وجود دارد که باید پرورش یابد و این پرورش با فعل و مشارکت خود فرد انجام میگیرد.
خاتمی، در بخش دیگری از اظهارات خود، مبنای قدرت را در سیاست تبیین کرد و آن را به اراده عمومی افراد ارجاع داد. او تاکید کرد: مراد از قدرت در عرصه حیات اجتماعی را داشتن حق حاکمیت بر سرنوشت خود تعبیر کرد و گفت: هر انسانی باید قدرت این را داشته باشد که سرنوشت خود را بسازد؛ هر جامعهای نیازمند قدرت متمرکز است، اما این قدرت متمرکز باید ناشی از قدرت منتشر باشد یعنی به نمایندگی از مردم و با رای و رضایت تک تک افراد جامعه که صاحب اصلی قدرت هستند، تحقق یابد و در مقابلِ مردم مسئول باشد و مردم، قدرت جابجایی این قدرت را داشته باشند و در فرآیند تحقق قدرت متمرکز دخالت داشته باشند.
وی راه تحقق این قدرت در جامعه را وجود نهاد انتخابات آزاد و اتکاء بر رأی مردم و حضور آزادانه، مختارانه و مدبرانه افراد جامعه دانست و ادامه داد: اگر این امر محقق شود همه احساس قدرت میکنند و مسئولیت قدرت متمرکز این است که به بهترین وجه زمینه زندگی، امنیت، آزادی و رشد و تعالی جامعه را فراهم آورد.
وجود تبعیضها و ضرورت رفع آنها، دیگر مساله مهمی بود که رئیس دولت اصلاحات بر آنها انگشت گذاشت. خاتمی با اشاره به ضربالمثل رایج که "شکم گرسنه خدا نمیشناسد" بیان کرد: انسانی که دغدغه نان و دارو و نظایر آنها دارد اصلا نمیتواند به نیازهای ثانویه خود بیاندیشد، چه رسد که به آنها بپردازد. ثروت یعنی امکان تامین نیازهای اولیه بدون دردسر و امنیت خاطر و تسهیل در تامین نیازهای ثانویه.
خاتمی ادامه داد: منزلت یعنی شخصیت انسان دارای ارزش و اعتبار و احترام باشد. اگر جامعه دچار آپارتاید نژادی باشد، بخشی از جامعه منزلت و جایگاهی نخواهد داشت؛ اگر جامعه دچار آپارتاید و تبعیض جنسیتی باشد به منزلت بخش مهمی از جامعه لطمه وارد میآید؛ و اگر این تبعیضها دینی معرفی شد یا با دین و ارزشها توجیه شد، مردم علاوه بر اینکه از این تبعیض زیان میبینند، از دین و ارزشها هم رویگردان میشوند؛ همچنان که متاسفانه برخی ارزشها به دلیل استفاده نادرست و در خدمت امور ناروا قرار دادن، از اعتبار افتادهاند.
رئیس دولت اصلاحات در بخشی دیگر از اظهارات خود گفت: «منشا اصلی محرومیت جامعه ما در هر سه عرصه قدرت، ثروت و منزلت، حکمرانی بد است که اگر بخواهیم ایران باقی بماند و عزت داشته باشد، باید این حکمرانی تغییر کند و اصلاح شود.
خاتمی با اشاره به تلاشهای پیشین و شنیده نشدن پیشنهاد خیرخواهان و تقاضاها برای اصلاح بنیادین امور تصریح کرد: باید بتوانیم حاکمیت را وادار کنیم که اصلاحات بشود و برای این کار باید شیوههای خشونت پرهیز عمل شود. اگر اصلاحات اساسی صورت گیرد جامعه رو به پیشرفت، ترقی و انسجام داخلی خواهد رفت و بدخواهان، تجزیه طلبان و دشمنان ناکام خواهند ماند.
بُعد دیگر مهم گفتههای خاتمی در ارتباط با هشدار او نسبت به رویه موجود حکمرانی در کشور بود که از آن به عنون «خودبراندازی» یاد کرد. وی با اشاره به مطالبات جامعه و جوانانی که حاکمیت زبان آنها را درک نمیکند گفت: درصد بزرگی از جوانان که انقلاب را ندیدهاند، ناراضی هستند. من پیش از این گفتهام براندازی نه ممکن است نه مطلوب، اما آنچه در حال حاضر جاریست، خودبراندازی است و ما میگوئیم خودبراندازی نکنید، اصلاح کنید تا جامعه راضی باشد و زمینه پیشرفت در همه زمینهها فراهم شود و تجزیهطلبان و قدرتهای مخالف را ناکام کنید.
خاتمی افزود: اگر جامعه احساس مشارکت در امور داشته باشد، برخی مشکلات را هم تحمل میکند، اما اگر مشارکت نداشته باشد، نارضایتی تبدیل به نفرت میشود و نفرت، خشم میآورد و بحرانهائی پدید میآید که حل آنها آسان نیست.
دیگر بُعد مهم اظهارات خاتمی در بخش پایانی گفتههایش ابراز شد که او یک سری ارزش را طرح و عدم وجود آنها را نتیجه منحرف شدن انقلاب از مسیر اصیل خود معرفی کرد. او در این زمینه تاکید کرد: آنچه خیرخواهان بارها گفتهاند که بیایید آزادی و عفو عمومی بدهید و حصر را بردارید و زندانیان را آزاد کنید، گوش ندادند، ولی میتوانیم آرزو کنیم که همه آنها که در بند و در محدودیت و حصر هستند و زندانیان سیاسی بخصوص معلمان و کارگران زندانی آزاد شوند و همه با هم در کنار یکدیگر، جامعه متکثر ایران را با هدف اعتلا و پیشرفت و برخورداری جامعه و حفظ حرمت افراد پیش ببریم؛ معتقدم انقلاب این را میخواست و اگر امروز نیست یعنی انقلاب از مسیر خود منحرف شده است.
اظهارات و اشارات خاص خاتمی به مشکلات کلان کشور با بهرهگیری از مشکلات موجود در نهاد آموزشوپرورش، انتظار میرفت با واکنش انتقادی و شدیداللحن برخی رسانهها و افراد خاص همراه شود. در نخستین و جدیترین واکنش، روزنامه کیهان در چاپ پنجشنبه (۲۱ اردیبهشت) به انتقاد شدید از اظهارات خاتمی پرداخت و نوشت: خاتمی به جای اینکه بگوید من پادوی آمریکا شدهام و سرمایه اسرائیل هستم، میگوید انقلاب منحرف شده است!
آن زمان که خاتمی به همراه موسوی در فتنه ۸۸ علیه اسلامیت و جمهوریت و رای مردم آشوب را ساماندهی کردند و مشغول خیانت و سواری دادن و اجرای دیکته سرویسهای جاسوسی آمریکا و انگلیس و اسرائیل بودند، انقلاب منحرف شده بود؟
خیانت خاتمی در شرایطی بود که وی بارها در پستوها اعتراف کرده، ادعای تقلب در انتخابات «دروغ» بوده؛ اما شرافت اعلام علنی آن را نداشته است. آن خیانت بود که دشمن را به افزایش تحریمهای موسوم به فلجکننده واداشت. لاف گزاف وی در حالی است که در عفو اخیر تعداد عفوشدگان حدود ۹۰ هزار نفر بود.
نکته دیگر اینکه، ائتلاف روحانی و خاتمی و مدیران اشرافی رکوردهای منفی اقتصادی بر جای گذاشت، خاتمی و ۱۶ حزب اصلاحطلب در انتخابات سال ۱۴۰۰ از همتی و لیست جمهور برای شورای شهر حمایت کردند، اما مردم یک صدا از روی نعش آنها رد شدند، بیمحلی مردم به خاتمی به معنای انحراف مسیر انقلاب نیست. خاتمی بدون این که بابت خسارتهای وارده به زندگی مردم در اثر حمایت از دولتاشرافی مدعی اصلاحات ـ اعتدال عذرخواهی کند، با بیصداقتی و طبق خواست دشمن حرف میزند.
افزون بر اینها، وی در اغتشاشات نیز هیزمکش دشمن بود پیش از اعلام نظر مراجع قانونی درباره فوت مهسا امینی، به عقدهگشایی و اتهام پراکنی اقدام کرد و با وجود عیان شدن دست گروهکهای تروریست و تجزیهطلب، خیانت خود را جبران نکرد.
حمله شدیداللحن کیهان به خاتمی در شرایطی است که انتظار میرود طی روزهای آتی نیز شاهد موجی دیگر از انتقادات از او باشیم. فارغ از اینکه پیرامون اظهارات خاتمی قضاوتی صورت بگیرد، نکته مهم این است که او مسائلی جدی را در عرصه حکمرانی کشور مطرح کرد که نقد و بررسی آن میتواند اهمیت قابل توجهی داشته باشد.
خاتمی از شکاف میان ارزشهای نسل جدید با حکمرانی سخن میراند. او بر ضرروت برگزاری انتخابات آزاد و رفع تبعیضها تاکید میکند. او حتی ضرورت تغییر و اصلاح حکمرانی را برای باقی ماندن و حفظ عزت ایران مورد اشاره قرار داد که در نوع خود مسالهای بسیار جدی و قابل تامل است.
رئیس دولت اصلاحات از منحرف شدن انقلاب سخن راند و با صراحت تاکید کرد که رویه کنونی، گام برداشتن در مسیر خودبراندازی است. مهم نیست که اشارات خاتمی تا چه اندازه حقیقت دارند یا منطبق با واقعیات است. نکته مهم این است که محورهای جدی مطرح شده از سوی او در جدال میان منتقدان و طرفداران، مورد کنکاش و بررسی قرار بگیرد.
ایشون خودشون از ریل گذاران مسیر نادرست آموزش و پرورش بودن.