فرارو- شعلههای تنش میان جمهوری آذربایجان و ایران همچنان برافروخته است. تنش میان دو طرف از شهریور ماه سال گذشته، بعد از دور جدید درگیریها میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان آغاز شد و به مرور زمان ابعاد گستردهتری به خود گرفت.
به گزارش فرارو، از نگاه تهران علیاف و همفکراناش در سودای ایجاد و تاسیس کریدر زنگزور- لاچین هستند که این تغییر ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک برای ایران غیر قابل قبول است. تنشهای میان دو کشور طی ماههای اخیر، سطحی گسترده از تنش لفظی تا برگزاری مانور نظامی، تعطیلی سفارتخانه باکو در تهران و در جدیدترین نمود، اخراج سفرا را شامل شده است.
مجموعه این رخدادها موجب شده که همچنان مساله تنش جمهوریآذربایجان با ایران به عنوان مسالهای جدی و مهم باقی بماند. فرارو، در راستای پرداختن به جدیدترین ابعاد و زوایای این تنش با روسیه و علی بیگدلی، کارشناس مسائل سیاست خارجی و شعیب بهمن، کارشناس مسائل قفقاز گفتگو داشته است.
علی بیگدلی، نیز در ارتباط با موج جدید تنشها میان ایران و آذربایجان که به مرحله اخراج کارمندان دیپلماتیک نیز کشیده شده به فرارو گفت: «مساله آذربایجان یک موضوع تازه نیست و به زمانهای گذشته برمیگردد. با توجه به این که این منطقه در دوره قاجار متعلق به ایران بوده و بعدها از ایران جدا شده است، هنوز داغ این موضوع بر دل ما ایرانیان مانده است. از طرف مقابل آذربایجان پس از پیروزی بر ارمنستان سودای قدرتمندی و آقایی بر منطقه را در سر دارد. این کشور با توجه به رابطه نزدیکی که با ترکیه و اسراییل دارد، در مقام تهدیدی جدی برای ایران قابل تلقی است. در مهمترین وجه حضور امنیتی و نظامی اسرائیل در منطقه است که برای ایران تهدید تلقی میشود.»
بیگدلی افزود: «پس از حمله به سفارت آذربایجان در تهران، این قضایا ملتهبتر از پیش شد. در ادامه آذربایجان دیپلماتهای ایران را از کشورش اخراج کرد و ایران با اخراج کارمندان آنها این مساله را تلافی کرد. با این اوصاف، حالا نکته مهم این است که ایران باید بداند که خیلی زود لازم است چارهای در این خصوص بیاندیشد و اجازه خسارت و هزینه بیش از این را ندهد.»
بیگدلی در بخش دیگری از گفتههای خود تصریح کرد: «انتظار میرفت روسیه در بهبود این تنشها اقدامی انجام دهد، اما انگار مسکو خواهان این موضوع نیست. به نظر میرسد این کشور بدش نمیآید که ایران درگیر این اختلافات و تنشها باشد. اما با توجه به این که پس از صلح ایران و عربستان، نسیم آرامبخشی در منطقه در حال وزیدن است، به نظر میرسد خلیج فارس در حال رسیدن به یک ثبات نسبی خواهد بود. در چنین وضعیتی، ایران باید تلاش کند از طریق روسیه روابطاش با آذربایجان را بهبود بخشد. ایران باید از نفوذش در آذربایجان استفاده کرده و این تنش را بهبود ببخشد. در این زمینه ضروری است که نیمنگاهی به نقش میانجیگرانه ترکیه و روسیه نیز داشته باشیم.»
بیگدلی در ادامه اظهارات خود در پرداختن به دلیل تاخیر ایران در اخراج دیپلماتهای آذربایجان تاکید کرد: «تهران منتظر بود در این چند ماه از سوی آذربایجان عقبنشینیای صورت پذیرد که اینگونه نشد. همچنین از جانب ترکیه و روسیه پادرمیانی صورت نگرفت. در نتیجه ایران تصمیم به تلافی گرفت و تنی چند از دیپلماتهای باکو را اخراج کرد. این اقدام احتمالا تنش میان این دو کشور را بیش از پیش افزایش خواهد داد، ولی نکته مهم این است که ایران باید حتما به فکر حل موضوع باشد. با توجه به این که ایران در حال حاضر درگیر بحرانهای داخلی و خارجی است، نباید اجازه کشیده شدن بحران به سطح جنگ را صادر کند.»
شعیب بهمن در بخش ابتدایی اظهارات خود پیرامون تداوم چند ماهه تنشهای میان تهران و باکو، تاکید کرد: «تنش بین ایران و آذربایجان مسالهی تازهای نیست. این دو کشور از گذشته و از زمان تشکیل این کشور و با توجه به سیاستهای باکو که در مسائل خارجی و هویتسازیای که برای مردمش در پیش گرفته، دچار تنش بودهاند.»
وی افزود: «تنشی که در چند ماه اخیر شاهد آن بودیم، ناشی از جنگ دوم قرهباغ است. در این بین باکو یک سناریوی بزرگ را در سر میپروراند و حامیانی، چون ترکیه و اسراییل و انگلیس را در پشت پرده دارد. هدف اصلی جمهوری آذربایجان از برافروختن جنگ جدید، ایجاد کریدر جعلی زنگزور بوده که در سالیان اخیر با شدت و حدت پیگیری شده است.»
این کارشناس مسائل قفقاز معتقد است: «با اتفاقهای چند ماه پیش که در سفارت آذربایجان در تهران رخ داد، برنامهای که باکو برای کاهش روابطش با ایران داشت را عملی کرد. به نظر میرسید که آنها اهداف بزرگتری را در سر دارند؛ از جمله این که میخواستند با توسل به «زور «کریدر زنگزور را به تصویب برسانند و یا حتی پیشتر بروند و با راهاندازی یک جنگ بزرگ بخشهایی از ارمنستان را به اشغال خود درآورند. البته در عمل، این سناریو با وقوع زلزله در ترکیه و در ادامه ورود این کشور به فضای انتخاباتی، متوقف شد.»
بهمن در بخشی دیگر از گفتههای خود در رابطه با این که ایران باید در این مقطع چه سیاستی در پیش بگیرد، اظهار داشت: «سیاست خارجی ایران باید واقف بر این مساله باشد که منطقه قفقاز یک بخش از تاریخ همین سرزمین است و توجه داشته باشند که از ایران جدا نیست. این مساله را فراموش نکنیم که ایران باید نگاه تاریخی، تمدنی و فرهنگی خاصی به قفقاز داشته باشد. این بخش مهم از تمدن ایرانی را نباید به راحتی از دست داد و باید هم به این موضوع و هم مساله منطقه نگاه و راهبردی کلانتر داشته باشد. همچنین ضرورت دارد که ایران برای ارتباط با هر یک از کشورهای منطقه برنامه خاصی داشته باشد.»
وی افزود: «این موضوع نیازمند این است که ایران یک نقشه راه مناسب و درخور برای قفقاز ترسیم و داشته باشد و ایران در چند سال گذشته فاقد چنین نقشهای بوده است. علیرغم این که از حدود ٣٠ سال گذشته شاهد مناقشه در مرزها و ... با آذربایجان بودهایم، اما طرح یک برنامه ایرانی برای حل این قضایا نبودهایم و این خود نشاندهنده یک ضعف بزرگ در سیاستهای خارجی کشورمان نسبت به باکو و منطقه است.»