روزنامه شرق نوشت: جواد خیابانی گزارشگر قدیمی تلویزیون این روزها برخلاف رقبای قدیمی در صداوسیما به یکهتازیاش ادامه میدهد. او بهواسطه کسوتی که در این زمینه دارد جایگاه خاصی در بین گزارشگران تلویزیونی به دست آورده و نسل جدیدی از گزارشگران تلویزیون هم با وجود استقبال از آنها در این سازمان نتوانستهاند خللی در کار این مجری –گزارشگر قدیمی ایجاد کنند.
خیابانی در زمره مجریانی است که صدای خوبی دارد. او روزگاری با هیجانیکردن گزارش که آمیخته با جملات احساسی بود، توانست جایی برای خودش دستوپا کند. اوج کارش همان گزارش خاطرهانگیز بازی ایران – استرالیا در مرحله انتخابی جام جهانی بود که رسیدن ایران به جام جهانی فرانسه با گزارش دلچسب خیابانی، لذت خاصتری داشت. باوجوداین جواد در همان بخش درجا زد و توفیقی در بهروزسانی خودش نداشت. برخلاف ادعایی که بارها داشته و خودش را اهل مطالعه و پیگیر اخبار و رویدادها نشان داده است، نتوانسته در مقایسه با رقبایش جایگاه بهتری پیدا کند. عادل فردوسیپور و مزدک میرزایی بهوضوح از او پیشی گرفته و حتی با وفور اطلاعاتی که به خورد مخاطب میدانند، دست جواد خیابانی را بیشتر رو کردند. علاوه بر آنها، محمدرضا احمدی هم از راه رسید و در این بخش از خیابانی پیشی گرفت.
خیابانی در تمامی سالهای پس از بازی ایران – استرالیا دیگر نه بهواسطه گزارشهای دلچسب بلکه به دلیل سوتیهای گاهوبیگاهی که در حین گزارش میداد، ترند شد. با خروج مزدک میرزایی از صداوسیما و مهاجرتش به لندن و البته کنار رانده شدن عادل فردوسیپور از تلویزیون و شبکه سه، به نظر میرسید جواد دوباره بتواند خودش را تبدیل به گزارشگر شماره یک تلویزیون در حوزه فوتبال کند. این اتفاق، ولی رخ نداد و جواد با همان فرمت همیشگی به کار ادامه داد و همچنان هم او بهواسطه جملات بعضا عجیب و غریبی که حین گزارش به زبان میآورد، در فضای مجازی مورد نقد قرار میگیرد.
تفاوت این جواد با جواد سابق، دستکم در عصری که عادل و مزدک حضور داشتند، یکهتازیاش است. محمدرضا احمدی چندصباحی است حضور کمرنگتری در گزارشهای فوتبالی دارد و بیشتر گزارشهای مهم در اوقات اخیر به جواد خیابانی رسیده است. او، اما به نظر میرسد قدر فرصت بهدستآمده را ندانسته یا اینکه تلاشی برای ارتقای اوضاع کنونیاش در گزارش نمیکند؛ همچنان همان فرمت قدیمی را در پیش گرفته، با ایجاد هیجانات بعضا کاذب و تداوم بهکاربردن جملاتی که موجب تحیر میشود.
تازهترین آنها مربوط به همین دیدار تیمهای پرسپولیس و پیکان است که چند روز پیش در چارچوب رقابتهای هفته بیستوهشتم لیگ برتر برگزار شد. جواد در ادعایی عجیبوغریب عنوان کرد که در ایران نزدیک به ۵۰ میلیون نفر این بازی را از نزدیک تماشا میکنند. او با هیجان خاصی این جمله را ادا کرد تا باورپذیریاش برای مخاطب بیشتر شود. مشخص نیست متر و معیار خیابانی برای مطرحکردن چنین آماری چیست، ولی واضح است که اغراق در آن رخ داده است. فارغ از بررسی این موضوع که آیا آمارسازیهایی اینچنینی در دستور کار قرار گرفته یا نه، جواد خیابانی دستکم دیگر درباره اطلاعات ورزشی هم نباید مدعی باشد. درست است که او خودش را اهل ترجمه میداند و دانش زبانیاش را هم یکی، دو بار بهطور ناموفقی به رخ کشیده، ولی در همین دیدار آخری که گزارش کرد، نشان داد حاضر به چککردن سادهترین موارد ورزشی هم نیست.
نمونهاش را میتوان اصرار بر ماجرای تلاش پیکان برای فرار از سقوط عنوان کرد. جواد خیابانی روی این گزاره تأکید داشت که پرسپولیس برای قهرمانی و پیکان برای نیفتادن تلاش میکند. درباره داستان پرسپولیس حق با جواد بود، ولی ماجرای سقوط پیکان امری است که با یک تحقیق ساده منتفی میشود. این روزها در لیگ برتر، دو تیم انتهایی سقوط میکنند و دو تیم از لیگ یک جایشان را خواهند گرفت. تفاوت رخداده در قوانینی است که جایگاه تیمها در جدول ردهبندی را دستخوش تغییر کرده است. برخلاف گذشته اینبار نه تفاضل گل بلکه بازیهای رودررو است که در صورت همامتیازی، ردهبندی را مشخص میکند.
با درنظرگرفتن جدول کنونی، تیم نفت مسجدسلیمان با ۱۶ امتیاز قعرنشین است و پیکان با ۲۶ امتیاز در رده دوم ایستاده است. حال تکلیف مشخص است؛ نفت مسجدسلیمان حتی اگر دو بازیاش را هم ببرد و پیکان هر دو را ببازد، باز خطری پیکان را تهدید نمیکند. مسئلهای که جواد خیابانی را سردرگم کرده وضعیت دو تیم دیگر یعنی صنعت نفت آبادان و مس کرمان است؛ این دو تیم هر دو ۲۱ امتیازی هستند و با درنظرگرفتن وضعیت پیکان ۲۷ امتیازی بدیهی است که اینطور به نظر برسد که پیکان در صورت باختن بازیهای بعدیاش و برندهشدن صنعت نفت و مس کرمان به مشکل بربخورد.
باوجوداین، چنین نیست. حتی اگر پیکان هر دو بازی بعدی خود را هم ببازد، باز در لیگ برتر ماندگار است. این تیم در دیدارهای رودررو مقابل مس کرمان نتایج بدتری گرفته است؛ رفت را ۳ بر صفر باخته و برگشت را یک بر صفر برده است. پس در صورت تساوی امتیاز از این تیم پایینتر خواهد بود، ولی اینجا باید وضعیت صنعت نفت را هم مشخص کرد. بازی پیکان و صنعت نفت، رفت و برگشت مساوی شده است. تفاوت اینجاست که پیکان بازی رفت را یک–یک کرده و به لطف گل زده در خانه حریف وضعیت بهتری با صنعت نفتی دارد که در بازی برگشت بازیشان صفر-صفر شده است. پس اگر نفت هر دو بازی را ببرد و پیکان هر دو بازی را ببازد، باز پیکان بالاتر از این تیم آبادانی در جدول میایستد. اینجا دیگر خطری پیکان را تهدید نمیکند و ماندگاریاش تضمین شده است.
نکته درخور توجه اینکه این جمله جواد خیابانی در بین دو نیمه مورد اعتراض مسئولان باشگاه پیکان هم قرار گرفته و آنها از طریق رابط به خیابانی رساندهاند که جملهاش را اصلاح کند، ولی او ظاهرا اصرار به استفاده از قانون سابق یعنی همان تفاضل گل داشته و مدعی شده است که اگر پیکان بازیهایش را با گلهای بیشتری ببازد، خطر سقوط تهدیدش میکند!
البته که وضعیت جواد خیابانی تنها موضوع مورد نقد این روزهای گزارشگران تلویزیونی فوتبال نیست؛ چون انتقادات از سبک گزارش یکجانبه و هواداری تعدادی از گزارشگران تلویزیونی در شهرستانها هم صدای منتقدان را بلند کرده است؛ بهطوریکه حتی مجری برنامه فوتبال هم در پخش زنده عاجزانه از آنها میخواهد کمی کمتر هواداری کرده و بیشتر گزارش کنند. گواینکه این موضوع اگر آمیخته با جملات اغراقآمیز و گزارههای نادرست نباشد، چندان ایرادی ندارد. بالاخره آنها به نسبت گزارشگران مرکز دست بازتری در حمایت از تیم مورد علاقه دارند، هرچند دولتیبودن تلویزیون در ایران، شاید یکی از بندهایی است که آنها را وادار به گزارش بیطرفانه کند.
ما که چند ساله فوتبالهایی که این شخص گزارش می کنه را بدون صدا می بینیم
برای همین چیزی از بیانات گوهربار ایشان نمی شنویم که تحلیل هم بکنیم